منظم کنار هم چیده شده­ اند
یازده تایشان
همدم نقاشی­ هایمان شده ­اند
و ما چه بی ­توجه، آسمان و گل و دشت و آدمک می­ کشیم
بدون آنکه از تنهایی و بی­ کسی رنگ سفید با خبر باشیم
آن یازده مداد
پس از هر بار نقاشی
کوتاه و کوتاه­تر می­ شوند
و این سفید است که در میانشان از همه بلندتر است
گویی در دنیای مدادرنگی­ ها،  همواره در اوج است
کسی که پاک است و نامه اعمالش سپید
تعجبی ندارد که همیشه تنها باشد
و جایی در جمع گناهکاران رنگارنگ نداشته باشد
ولی این تنهایی
او را همیشه در اوج نگه می­دارد
مثل مداد سفید قد بلند درون جعبه فلزی
تنها؛ اما مقتدر