امشب از آیینه پروا می‌کنم
شعر گل ها را تماشا می‌کنم

قاصدک ها را در آغوش نسیم
با دعایی تازه معنا می‌کنم

آیه‌های قدر می‌بارد  زشب
سینه را غرق تمنا می‌کنم

در صدای ربنا گم می‌شوم
خویش را بی‌پرده رسوا می‌کنم

بانگ خلصنا من النار است باز
مرغ جان را،  هدیه اینجا می‌کنم

لیله‌القدر است جاری می‌شوم
سجده‌ای بر قعر دریا می‌کنم

فزت یا رب، مهر محراب علیست
یا علی را ذکر لب ها می‌کنم

با نزول چشمه‌ی آیات وحی
در وجودم عشق نجوا می‌کنم

اشک ها باریده تا شوق سحر
قصه‌ای گم کرده پیدا می‌کنم


طاهره سادات خوشدل