زخم و تیغ و تیر
مرد و انتخاب

حمله و هجوم نیزه‌ها و
مشک آب

شرمگین برادری
که وعده‌گاه خویش را
مرور می‌کند

و خشکی لبان تشنه‌ای
که از عطش
 عبور می‌کند

ساحل فرات و خستگی
و دست بسته‌ای که می‌شود
فدای تشنگی


فاطمه عمادی پور