هفت آسمان می‌شد پریشانت
وقتی که می‌خندید لب‌هایت
در قاب این دنیا نمی‌گنجید
زیبایی لبخند گیرایت
 
هفت آسمان می‌شد پریشانت
تا گام بر می‌داشتی آرام
بی‌شک دل خورشید هم می‌خواست
آید زمین با تو شود هم‌گام
 
هفت آسمان می‌شد پریشانت
وقتی دلت همرنگ دریا بود
قدقامتت وقت سحر با عشق
زیباترین باغ تماشا بود



طیبه شامانی