روزها را گـم مـی‌کـنـم هـر روز  
 شـمـارش روزهـا از خـاطـرم رفـتـه
تـو کـه نـیـسـتـی زنـدگـی بـی‌مـعـنـاسـت 
چـه فـرق دارد کـدام روز در هـفـتـه!

غـرق در خـیـالات مـی شـوم هـر دم  
 از ایـن تـنـهـایـی دلـم گـرفـتـه
روزهای نـبـودنت را خـاک کـردم    
گـویـی خـیـلـی چـیـزهـا از یـادم رفـتـه

در پـی پـیدا کـردنت هـربـار   
مـی‌گـردم پـی گـلـی نـو شـکـفـتـه
مـی‌بـویـم گـل را بـا تـمـام وجـود  
بـه یاد تـمـام روزهای از دسـت رفـتـه

هانیه سادات نجفی