توییتر، اینستا، گوگل و شخصیت نمایشی
این روزها اهالی توییتر و اینستاگرام و وب گردها به گونه هایی کاملا متفاوت از یکدیگر رفتار می کنند و همین می تواند نقطه آغاز تاملات ما باشد؛ مثلا آنها هر روز توییت می کنند که نمیخواهند صبح برای درس و کار بیدار شوند و عاشق رابطه های نامشروعند و ...
این روزها اهالی توییتر و اینستاگرام و وب گردها به گونه هایی کاملا متفاوت از یکدیگر رفتار می کنند و همین می تواند نقطه آغاز تاملات ما باشد... مثلا آنها هر روز توییت می کنند که نمیخواهند صبح برای درس و کار بیدار شوند و عاشق رابطه های نامشروعند و ...انگار آدمیان در توییتر به خود واقعیشان نزدیکتر می شوند و اصلا قصد جلوه گری ندارند!
در نقد شبکه های اجتماعی از جمله گفته می شود که انسان ها در شبکه های اجتماعی چیزی بهتر از آنچه هستند را از خود به نمایش می گذارند و لذا بدست خود، زمینه افسرگی خود را فراهم می کنند چرا که هر چقدر فاصله خود واقعی و خود آرمانی بیشتر باشد، شخص به همان میزان، به افسردگی نزدیکتر خواهد شد. از همین روست که کاربران اینستاگرام بیشتر از بقیه در معرض افسرگی هستند!
اما به نظر می رسد این حرف در موارد بسیاری درست نیست و شاید زمانی اینگونه بوده و اغلب کاربران شبکه های اجتماعی اینچنین قصدی داشته اند اما گویی مدتی است که بخش قابل توجهی از کاربران اینترنتی در رسانه های خاصی لااقل، دیگر تمایلی به نمایش چهره ای خوب و آرمانی و نمایشی از خود ندارند و به خود واقعی شان یا به خود افسرده شان نزدیک تر شده اند.
نمونه ای از دیدگاه هایی را که نشان می دهند آدمیان سعی می کنند خودشان را بهتر از آنچه هستند نشان دهند در کتاب هنر خوب زیستن رودولف دوبلی می توان خواند:
"تفکر توجه به کارنامه بیرونی هرگز به مانند امروز غالب نبوده است. دیوید بروکس در این خصوص میگوید: «شبکههای اجتماعی فرهنگی را به وجود آوردهاند که در آن آدمها به مدیران کوچکی برای برندهای شخصی خودشان تبدیل شدهاند و با استفاده از فیسبوک، توییتر، پیامهای متنی و اینستاگرام یک خودِ بیرونی از خود به نمایش میگذارند که به شکل دروغینی سرخوش و تا حدی اغراقآمیز است.» دیوید بروکس در توصیف چیزی که آدمها در صورتی که مراقب نباشند، میتوانند به آن تبدیل شوند از عبارت خارقالعاده «ماشینهای ستایشطلب» استفاده میکند." (هنر خوب زیستن – صفحه ۹۴)
شبیه این دیدگاه ها فراوانند و همگی بر یک نکته توافق دارند که کاربران اینترنتی اغلب خودشان را بهتر از آنچه هستند نمایش می دهند!
اما به نظر می آید این یک استنباط اولیه ای بوده که مطرح کنندگانش به تغییرات رفتاری کاربران در سال های اخیر توجه چندانی نداشته اند. این روزها اعتراف به وضعیت اسفناک خود و بیان تنبیلی ها و خواسته های پست شخصی، به راحتی توسط صاحبان اکانت ها انجام می شود بدون ذره ای خجالت یا حس بد!
هر چند بخش قابل توجهی از این دسته اکانت ها حاوی اسم و عکس واقعی اشخاص نیستند اما به هر حال صاحب آن آواتار، با میل خود به انتشار این خودزنی ها پرداخته و هر روز ساعت ها برایش وقت می گذارد و لاجرم بخشی از خود اوست! مضاف بر این کم نیستند اکانت هایی که همین روحیه را بروز می دهند اما این بار با اسم و عکس واقعی. سلبریتی ها نوعا از این قاعده مستثنی هستند و بجز در مواردی خاص گرایش به سانسور عیوب و فاصله گیری از خود واقعی دارند که البته دور از انتظار هم نیست.آنها به دنبال حفظ اهل قبیله خود هستند.
در میان کاربران ایرانی، نمونه های فراوانی از عدم اصرار به نمایش خود آرمانی، را به وفور می توان در توییتر مشاهده کرد. آنها هر روز توییت می کنند که نمیخواهند صبح برای درس و کار بیدار شوند و عاشق رابطه های نامشروعند و در مورد اینکه قبل و بعد و حین این رابطه های جنسی مثلا چه خوراکی بیشتر می چسبد ساعت ها بحث می کنند...
یا توییت هایی شبیه این:
- من مطمئنم اگه بمیرمم کسی نمیگه این آی سان کو! (اعتراف به حامل وجودی بی ارزش بودن)
- حکمتش چیه که من ۱۰ساعت خوابم ولی خستگیم ۱۰برابر دیشبه؟؟ (اعتراف به روح تنبلی)
- دو قدم مانده به بدرود فراموشم کرد...(اعتراف به شکست عشقی)
- هیچی لذت بخش تر از خوابیدن تو یه روز سرد بارونی با یه بازی لیگ برتر نمیچسبه(نمایش علاقه به لذت های دم دستی و عمومی)
- خسته شدم انقد آدما میان دورم چون فکر میکنن آدم خوبیم پسر خوبیم انقد انتظار دارن خوب رفتار کنم باهاشون(اعتراف به داشتن ظاهری بهتر از باطن)
- فکر کنم علت سر درد های تموم نشدنیه من استفاده بیش از حد از...باشه (اعتراف ضمنی به مصرف مواد یا رفتاری خارج از عرف)
- ببین عزیزم،گند زدنی که اتفاقی باشه جزیی از طبیعته،من میخوام انتخابی بهت گند بزنم.(اعتراف به بد جنسی)
با این اوصاف می توان گفت آدمیان یا لااقل ایرانی ها در توییتر، به خود واقعیشان نزدیکترند تا اینستاگرام و البته خود واقعی جمعی ما را می شود در پیشنهادهای سرچ گوگل نیز مشاهده کرد. یادم هست مقاله ای از یک نویسنده غربی می خوندم که اشاره می کرد، " هرگز اینستاگرام دیگران را با سرچ های گوگل خود مقایسه نکنید!"
مطلب از این قرار است که مردم در فیس بوک و اینستاگرام به نظر میاد خیلی خوشحال و سرزنده و مایه دار هستند اما در گوگل با خود واقعیشون دنبال چیزهای دیگری هستند، چیزهایی پست و دم دستی و گاها مزخرف که هیچ تناسبی با فضای اینستاگرام و فیس بوک ندارد!
مثلا وقتی در صفحه جستجوی گوگل تایپ می کنی "چگونه"، مواردی از این دست پیشنهاد می شود، پیشنهادهایی که حاصل پرسش های زیاد کاربران هستند:
چگونه دلبری کنیم
چگونه به کما برویم
چگونه جذاب باشیم
چگونه پولدار شویم و ...
اینکه گوگل و اینستاگرام به لحاظ رفتار کاربران تا این حد از هم متفاوتند به جهاتی قابل فهم هست از جمله اینکه در گوگل، کاربران با نقاب و به شکلی ناشناس و بدون تابلو و پروفایل حرکت می کنند و لذا نیازی به خودنمایی جلوه گری ندارند و لذا راحت دنبال مراد دلشان هستند و از قضاوت ها نمی ترسند. این حالت تا حدودی شبیه فضای روستا می باشد که یکی از دلایل کمتر بودن بزهکاری در روستاها نسبت به شهرها، کنترل اجتماعی موجود در روستاها می باشد.چرا که در روستا همه همدیگر را می شناسند و اشخاص کمتر دست از پا خطا می کنند.اینکه گوگل و اینستاگرام به لحاظ رفتار کاربران تا این حد از هم متفاوتند به جهاتی قابل فهم هست از جمله اینکه در گوگل، کاربران با نقاب و به شکلی ناشناس و بدون تابلو و پروفایل حرکت می کنند و لذا نیازی به خودنمایی جلوه گری ندارند و لذا راحت دنبال مراد دلشان هستند و از قضاوت ها نمی ترسند
بعد مقایسه گوگل و اینستاگرام، حال سوال اینست که توییتر و اینستاگرام چرا تا این حد متفاوت هستند؟ چرا توییتری ها راحت تر خود واقعیشان را به نمایش می گذارند تا اینستاگرامی ها؟
به نظر می رسد محوریت عکس و فیلم در اینستاگرام عامل اصلی این تفاوت داشته باشد، چرا که ارسال عکس و فیلم از خود، یعنی خود را به معرض نمایش و قضاوت اهالی دهکده اینستاگرام گذاشتن و طبیعتا میزان خودنمایی و تظاهر هم در آن بیشتر خواهد بود.
محور کار در توییتر متن است و متن کمترین میزان جلوه گری را در میان ابزارهای ارتباطی دارد و لذا جو حاکم بر توییتر جوی میانه هست، جوی مابین گوگل و اینستاگرام. توییتر بخاطر داشتن پروفایل و آواتار و طبیعتا ناشناس نبودن، به لحاظ خونمایی بالاتر از سرچ های گوگل قرار دارد.
ست استفنز و دیوید ویتز در مقاله ای در سایت نیویورک تایمز نکات جالبی را در این مورد گوشزد کرده اند:
" زمانیکه آمریکاییها صرف ظرف شستن میکنند شش برابر بیشتر از زمانی است که گلف بازی میکنند، اما توییتهای مربوط به گلفبازی دو برابر بیشتر از توییتهای ظرف شستن است... در رسانههای اجتماعی، در تکمیل جملۀ «شوهرم...»، بیشترین پاسخهای ارسالشده چنین مواردی بودند «بهترین است»، «بهترین دوستم است»، «فوقالعاده است»، «عالیترین است» و «خیلی خوشتیپ است». در گوگل هم یکی از پنج روش تکمیل این عبارت «فوقالعاده است» است. پس این یکی را استثنا میگیریم. چهار پاسخ دیگر عبارتاند از: «کثافت است»، «آزاردهنده است»، «همجنسباز است» و «بدذات است "
به عبارت بهتر، میزان نمایش "خویشتن های تزیین شده" ، در این ابزارها را بدین شکل می توان بیان کرد:
1. اینستاگرام با بیشترین خودنمایی
2.توییتر با خونمایی در حد میانه
3. سرچ گوگل با کمترین جلوه نمایی
آری قالب های رسانه ای در نوع رفتار رسانه ای ما کاملا موثرند و ما را مدیریت می کنند آن هم در عصری که ما باید رسانه های دور و برمان را مدیریت کنیم...
نویسنده: حمید برزگار
مطالب مرتبط
هر آنچه از توئیتر و اصطلاحات آن باید بدانید
معنی و مفهوم URL
قانون کپی رایت ( Copy right )
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}