11 سپتامبر هولوکاست دوم






اندكي پس از فرو ريختن برجهاي دوقلوي تجارت جهاني آمريكا در نيويورك، در حالي كه انتظار مي رفت مقامهاي آمريكايي دستور تحقيق كامل درباره اين حادثه تروريستي را صادر كنند و تا زمان مشخص شدن نتايج تحقيق، از هرگونه اظهار نظر رسمي در مورد عاملان و اجراي آن خودداري ورزند، «جرج بوش» رئيس جمهور آمريكا به اتفاق « دونالدرامسفلد» وزير دفاع، «كالين پاول» وزير خارجه و «جرج تنت» رئيس وقت سازمان سيا، برابر ويرانه هاي برجها ايستادند و رئيس جمهور ايالات متحده به صورت آشكار و صريح، انگشت اتهام را متوجه جهان اسلام كرد و سوگند ياد نمود كه انتقام اين عمليات را خواهد گرفت و حتي گفت كه اين جنگ، يك جنگ صليبي خواهد بود!
بدين ترتيب، جرج بوش قبل از آنكه نتايج تحقيقات اوليه مشخص شود و يا حتي يك روز از وقوع اين حادثه بگذرد، جهان اسلام را با تمام گرايشهايش به چالش فراخواند. دستگاه امنيتي آن نيز بلافاصله «بن لادن» رهبر القاعده را به هدايت اين عمليات متهم كرد و رسانه هاي گروهي آمريكا و ديگر رسانه هاي صهيونيستي در جهان نيز در يك اقدام هماهنگ، رئيس جمهور و ديگر دولتمردان آمريكا، افكار عمومي مردم آمريكا و ديگر كشورهاي جهان را در معرض بمباران تبليغاتي خود قرار دادند تا ايده جديد خود را به آنان القا كنند؛ ايده اي كه در پس آن، راه انداختن موج عظيم تبليغاتي عليه جهان اسلام و نيز برخي كشورهاي خاص نهفته بود، زيرا دقيقاً پس از اين واقعه بود كه دكترين «تروريسم اسلامي» توسط نو محافظه كاران كاخ سفيد شكل گرفت.
بر اساس يك قانون كلي حقوقي، هنگامي كه جنايتي رخ مي دهد، اولين سؤال و البته مهمترين آنها اين است كه «از حادثه به وقوع پيوسته، چه كسي سود مي برد؟» بر اين اساس بود كه پس از وقوع حادثه يازده سپتامبر كه انگشت اتهام مقامهاي كاخ سفيد متوجه جهان اسلام شد، سؤالهاي بسياري در اذهان و افكار عمومي جهان شكل گرفت، از جمله اينكه عاملان اين جنايت كدامند و چه كساني از آن سود مي برند؟ برجها چرا و چگونه فرو ريختند و عمليات يازدهم سپتامبر به جز ضرر براي مسلمانان و متهم كردن آنها به تروريست و تخريب و يا آتش زدن دهها مسجد و مدرسه اسلامي در آمريكا و اروپا، و در نهايت توليد بهانه براي جنگ رواني بر ضد جهان اسلام، چه ويژگيهايي داشته است؟ چگونه القاعده مدعي است كه با آمريكا به دليل حمايت آن از رژيم صهيونيستي مبارزه مي كند، در حالي كه همين دو رژيم از عمليات يازده سپتامبر سود سرشاري برده و ملتهاي مسلمان منطقه بيشترين ضرر را متحمل شده اند؟ چرا شهر نيويورك فاقد دفاع هوايي بود و چرا مقامهاي امنيتي آمريكا با تمام ادعاهاي خود، از بزرگترين عمليات تروريستي قرن در آمريكا بي خبر بوده اند؟ البته، دهها سؤال تخصصي ديگر نيز به ذهن هر انسان ذي شعور و پژوهشگري مي رسد كه پاسخ به آنها براي رفع ابهامها و نيز اتهامهاي آمريكا عليه جهان است، ضروري است.
متأسفانه با وجود اين سؤالها، دولت نو محافظه كار حاكم بر كاخ سفيد همچنان از انجام هرگونه تحقيق مستقل درباره اين حادثه جلوگيري كرد و صرفاً به گزارش كميسيون تحقيق در مورد بررسي علل و عوامل اين حادثه و چگونگي اجراي آن بسنده نمود. گزارشهايي كه نه تنها ابهامها و سؤالهاي مطرح در مورد حادثه يازدهم سپتامبر را رفع نكرد، بلكه باعث توجيه اقدامهاي دولت جنگ طلب بوش پس از اين رويداد گرديد. شايد به لحاظ طرح همين سؤالها و ابهامها و دهها سؤال ديگر بود كه مقامهاي كاخ سفيد به بهانه نبود امنيت، از حضور رئيس جمهور كشورمان در محل ويرانيهاي برجهاي دوقلو و ابراز همدردي با خانواده هاي قربانيان اين حادثه تروريستي جلوگيري به عمل آوردند تا اين حادثه نيز به مانند ادعاي صهيونيستها در مورد واقعه هولوكاست در جنگ جهاني دوم، همچنان پوشيده بماند و از هر گونه سؤال يا تحقيق مستقل درباره آن جلوگيري به عمل آيد.
قراين و مستندات، گواه آنند كه در خصوص حادثه يازده سپتامبر وضعيتي مشابه ماجراي هولوكاست، در حال تكرار است؛ حادثه اي كه صرفاً بهانه و دستاويزي شد براي توجيه حمله به افغانستان و عراق و لبنان و بحران سازي در پرونده هسته اي ايران، در صورتي كه «پل اونيل» وزير دارايي مستعفي بوش پس از استعفايش فاش كرد: «بوش سرنگوني صدام را قبل از حادثه يازده سپتامبر برنامهريزي كرده بود.»
برخي از جريانهاي تجديد نظر طلب در آمريكا تلاش ميكنند با جمع آوري ادله و اسناد، اين موضوع را به اثبات برسانند كه آنچه به بروز حادثه 11 سپتامبر منجر شد، نه توطئهاي عليه دموكراسي غرب، بلكه حلقه اي از حلقه هاي مهيا شده از سوي نو محافظه كاران براي پيشبرد اهداف جنگ طلبانه آنهاست. از اين رو، مسير تجديد نظر طلبي در حادثه 11 سپتامبر معتقد است هيچ يك از روايات موجود، بويژه روايت رسمي دولت آمريكا كه براي اقناع افكار عمومي جامعه آمريكا تهيه و ارائه شده است، همانند ادعاي مطرح شده صهيونيستها در خصوص ماجراي هولوكاست يا كشتار يهوديان در جنگ جهاني دوم صحت نداشته و آنچه در روايت غالب واقعه از آن به عنوان «توطئه عليه دموكراسي» ياد مي شود، در اصل توطئه اي است كه جنگ افروزان نو محافظه كار دولت بوش در اواسط دهه نود آن را طراحي نموده اند.
آيا اين مكر و حيله و توطئه نو محافظه كاران براي اجراي سياستهاي سلطه گرايانه آمريكا در جهان و در برخورد با كشورهاي اسلامي در منطقه، كارساز و مؤثر خواهد بود يا همچون افسانه هولوكاست، نخ نما خواهد شد و مكر و حيله توطئه آنها به خودشان باز خواهد گشت؟ پاسخ اين سؤال را مي توان در قرآن كريم جستجو كرد. آنجا كه خداوند متعال مي فرمايد: «آن كافراني كه پيش از اينان بودند نيز مانند اينها مكرهايي براي پايمال كردن حق انديشيدند، ليكن خدا سقف بناي آنها را از پايه ويران كرد و بر سرشان فرو ريخت و عذاب خدا از جايي كه نمي فهميدند آنها را فرا گرفت. (سوره نحل / آيه 26)
منبع: موسسه فرهنگی قدس ، روزنامه قدس