وقتی ما در آیات قرآن کریم نگاه می کنیم می بینیم که باران حیات بخش و ثمربخش است، و هلاک کننده و تخریب کننده نیست، در قرآن کریم در آیات متعدد این مطلب به صراحت بیان شده است.(1)

همین طور بارانی که نازل می شود یک مقدار معین دارد چنانکه خدای کریم در سوره‌ی رعد آیه ۱۷ می‌فرماید: «أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِها فاحتَمَلَ السَّیلُ زَبَداً رابِیاً» خداوند از آسمان آبی فرستاد، و از هر دره و رودخانه‌ای به اندازه آنها سیلابی جاری شد و روی خود(سیل) کفی برآورد.

همچنین در آیه ۱۸ سوره مومنون آمده است: «وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَآءِ مَآءً بِقَدَرٍ» و از آسمان، آبی به اندازه معین نازل کردیم. نکته‌ی جالب توجه این قسمت از آیه‌ی ۱۷ سوره رعد و آیات دیگری با همین مضامین، این است که خداوند در قرآن به بارش باران به مقدار معین اشاره می‌کند.

تعبیر به «قدر» اشاره‌ای لطیف به نظام خاص حاکم بر نزول باران است که به اندازه‌ای می‌بارد که مفید و ثمربخش است و زیان‌بار نیست.
وقتی بارای به مقدار معین نازل می شود و ثمربخش است پس چرا باران باعث سیل و تخریب جانی و مالی می شود؟ فلسفه اش چیست؟ در پاسخ می گوییم: می تواند علل مختلفی و متعددی داشته باشد که در چهار سبب مهم خلاصه می شود:


1. سبب انسانی:

یکی از اسبابی که موجب سیل و مخرب بودن باران می شود، عدم مدیریت یا سوء مدیریت و دست‌کاری بدون اندیشه انسان در محیط طبیعی است. برای مثال؛ از بین بردن جنگل‌ها یا مسیل را به مسیر (جاده) تبدیل کردن، اینها از عواملی است که در زیان بار بودن بارش باران تأثیر می‌گذارد، اگر مدیریت نباشد یا ضعیف باشد نعمت، تبدیل به نقمت می شود.

2. انعکاس عمل:

یکی دیگر از عواملی که موجب جاری شدن سیل و تخریب می شود مکافات عمل و سیل مجازاتی است،  در آیه 79 سوره نساء آمده است:«مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ مَا أَصَابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ»  هر خیری که به تو رسد از جانب خداست و هر شری که به تو رسد از جانب خود توست.
  قابل توجه است که از دیدگاه قرآن کریم، در سوره مبارکه شوری آیت 30  آمده است: هر مصیبتی که به انسان می رسد به نوعی انعکاس اعمال اوست ،« وَ مَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ » .

در آیات 16 و 17 سوره سبا نیز به گرفتار شدن قوم سبا به سیل در اثر روی گرداندن از خدا و کفران نعمت اشاره شده است .
و در سوره عنکبوت آیه 14 نیز به طوفان حضرت نوح اشاره شده است: و ما نوح را بسوى قومش فرستادیم ... اما سرانجام طوفان و سیلاب آنان را فرا گرفت در حالى که ظالم بودند .پس نتیجه می گیریم که علت بعضی از سیل ها و بلای طبیعی اعمال انسانها است.


3. ابتلاء و آزمایش:

خداوند در آیات قرآن ماجراهایی را تعریف می‌کند که مؤمنین دچار ابتلائات و جالش‌های درونی سخت شده‌اند. یکی از این ابتلائات، سیل است، دیگری می‌تواند زلزله باشد. نوع دیگر می‌تواند فوت یکی از بستگان یا نزدیکان باشد. نوع دیگر ممکن است حوادث اجتماعی سهمگین باشد. خداوند در هر موضوعی درس‌هایی قرار می‌دهد. به آیاتی که نشان از ابتلای مؤمنین در حوادث سخت و دردناک را دارد، اشاره می‌کنیم: 

الف: اولین آیه مربوط به 155 بقره است که خداوند می‌فرماید: «و قطعاً شما را به چیزى از (قبیلِ‏) ترس و گرسنگى، و کاهشى در اموال و جانها و محصولات مى‌‏آزماییم». بنابراین در این ابتلائات باید صبر کرد و خداوند می‌خواهد افرادی را وارد آزمون صبر کند.

 ب: ادامه مطلب با استناد به آیات 9 تا 12 سوره احزاب است. خداوند پس از آنکه صحنه‌ای از سختی جنگ بدر و نزول سربازان غیبی یعنی ملائکه برای نصرت مؤمنان را مطرح می‌کند، می‌فرماید «در این هنگام چشم‌ها خیره شد و جان‌ها به گلوگاه‌ها رسید و به خدا گمان‌هایى (نابجا) مى‏‌بردید.» شدت و سختی صحنه‌ای که خداوند در این آیه ترسیم می‌کند، بسیار عجیب است. یعنی صحنه‌ای بود که عده زیادی از مؤمنان از شدت ترس به خداوند گمان بد بردند. اما در آیه بعد حکمت این ابتلاء را اینگونه بیان می‌کند:  «هُنالِکَ ابْتُلِی الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَدیدًا» آنجا (بود که‏) مؤمنان در آزمایش قرار گرفتند و سخت تکان خوردند.» منظور خداوند از «زلزله» در این آیه یک حالت درونی سخت است که افراد در برخی صحنه‌های زندگی دچارش می‌شوند که یکی از مصادیق آن سیل یا زلزله است. اینکه چرا در زمان وقوع ابتلاء باید نعمت خدا را به یاد آورد، دو جنبه مهم دارد:

اول اینکه باید به این علت باشد که فرد مؤمن به خودش دائم تذکر بدهد که بدان و حواست باشد، این ابتلا از جانب خداست همان خدای مهربانی که روزی چند بار در نمازها او را به عنوان رحمان و رحیم توصیف می‏‌کنیم، همان خدایی که در روایات آمده از مادر مهربان‌تر است، گاهی اوقات  اراده کرده که مؤمن را کمی تکان بدهد و مؤمنی که به دلایل مختلف دچار غفلت شده از خواب غفلت بیدار کند. 

دوم اینکه خود این بلا و ابتلاء هم نعمت است. در قالب یک مثال توضیح این موضوع را عرض کنم. فرض کنید در یک هتل عده‏‌ای مشغول استراحتند و خواب هستند. ناگهان صدای زنگ اخطار و اعلام حریق بلند می‌شود. کسانی که خواب بودند با ناراحتی و اکراه بیدار شده و شروع به بد و بیراه گفتن می‏‌کنند. آنها این سر و صدا ها رو مزاحم می‏‌دانند و برای خودشان عذاب و مانع استراحت و آرامش تلقی می‏‌کنند. در حالی که وقتی متوجه خطر شوند، از این زنگ هشدار دهنده که باعث بیدار شدنشان و نجات از یک خطر و حادثه بسیار بزرگ‌‏تر شده به عنوان  نعمتی بزرگ سخن خواهند گفت.


4. نزدیک‌ترین حالت به خداوند:

یک نوع دیگر این احساس را خداوند در آیه‌ای دیگر بیان می فرماید. در آیه 65 سوره عنکبوت می‌‏فرماید: «فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ» هنگامى که بر کشتى سوار مى‌شوند، خدا را خالصانه مى‌خوانند، چون از همه چیز قطع امید کرده و به قادر مطلق احساس نیاز می‏‌کنند» پس نزدیک‌ترین حالت به خدا زمانی است که از همه قطع امید کردیم و فقط و فقط به خدا نظر داریم.

دوستانی که تجربه عملیات‌ها را در جنگ تحمیلی داشته‌‏اند خاطرشان است شرایطی پیش می‌‏آمد که همه چیز به ظاهر به ضرر رزمندگان و به نفع دشمن بود. همه با تمام وجود شکست و نابودی را حس می‏‌کردند. در چنین شرایط خطرناکی عده‌‏ای مشغول توسل و مناجات می‏‌شدند. ناگهان همه چیز تغییر می‏‌کرد و در حالی که تا قبل از آن، همه چیز به نفع جبهه دشمن بود، به طور معجزه‌‏گونه‌‏ای شاهد امداد غیبی و پیروزی رزمندگان بودیم. اینها از ثمرات انقطاع از ما سوی الله و اتکا و اتصال خالصانه به خداوند است. 
در لحظه سیل انسان در کمال عجز و نا امید از هرکس و هر چیز، فقط خدا را صدا می‌‏زند و شاید بتوان گفت این خالصانه‌ترین فریادی است که انسان دارد. فریادی برخواسته از انقطاع از ماسوی الله، حتی اگر بگوییم از سر ناچاری است باز هم با ارزش است.

منابع
(1) بقره/164، نحل/65، عنکبوت/63، روم/24، جاثیه/5.