نگاهی گذرا به سوره حمد (6)

تهیه کننده : احمدرضا داودی
منبع : راسخون



حمد پروردگار عالَم

سوره حمد را به جهت اینکه در آن ستایش پروردگار صورت پذیرفته «حمد» می نامند.در آیه دوم این سوره انسان پروردگار خود را مورد حمد قرار می دهد و همه حمدها را مختص او می داند.صاحب تفسیر کاشف می نویسد:«حمد خدا ،ثنای او به قصد تجلیل و بزرگ دانستن می باشد،که در همه حال صورت می پذیرد حتی در سختی ها و پریشانی ها.»
حضرت علی نیز می فرماید:
« خدا را حمد می کنم در نعمت هایش همانگونه که در سختی ها حمد می کنم.»
بشر از روزگار کهن تا به امروز این احساس را در خود داشته که باید در برابر مقام برجسته ای تواضع داشته باشد.ریشه بت پرستی در عصر جاهلیت به همین احساس بر می گردد.گرچه که بت پرستی مردم آن روزگار در غالبی ساده و بت پرستی انسان مدرن امروزبه شکل پیچیده تر همه اشتباه در مصداق بوده و چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند؛اما با این وجود نشان از این دارد که این حس مشترک ریشه در فطرت دارد.انسان نمی تواند در برابر زیبای ها و نعمت های فراوان بی تفاوت باشد.او به دنبال پدید آورنده می گردد تا سر به آستانش بر آورد.

تفاوت حمد و مدح و شكر

حمد در قرآن فقط براي ذات خداوند به كار برده شده و حتي براي صفات بارز خدا مثل الرحمن و الرحيم استعمال نشده است . برای یافتن دلیل این امر می بایست لفظ حمد را از نظر معنا و مفهوم مورد تحليل و بررسي قرار داد،تا ويژگي آن نسبت به الفاظي كه نزديك به اين معنا هستند مثل مدح و شكر آشكار شود. حمد و مدح و شكر هر سه به معناي ستايش به كار رفته. اما حمد به آن ستايش و تقديسي گفته مي شود كه در برابر كار و یا اثری زيبا انجام مي گيرد.البته به شرط اینکه خالق و پدید آورنده آن اثريك موجود مختار باشد.مانند آن حالتی که به انسان با دیدن یک تابلوی زیبای نقاشی و یا با خواندن یک کتاب خوب دست می دهد.کتاب و تابلوی نقاشی را نویسنده و نقاش پدید آورده اند و خلق آن از روی تصادف نبوده است .و کسی که کتاب را می خواند و یا تابلو را می بیند به پدید آورنده آن احسنت می گوید.
مدح به ستايش و تقديري مي گويند كه در برابر زيبايي صورت مي پذيرد . تفاوت مدح و حمد در اين است كه مدح كننده وقتي به يك اثر و هنر زيبا برخورد مي كند آن را آفرين مي گويد هر چند پديد آورندة آن اثراز خود اختياري نداشته باشد ویا اگر هم دارد مدّ نظر نباشد . مانند وقتي كه انسان جلوه زيبای طبيعت را مي بيند و لذت می برد و به طبیعت که شامل گل وگیاه و درخت است آفرین می گوید.در این نمونه گرچه طبیعت خالق دارد اما به آن توجه نشده و بیننده طبیعت با مشاهده آن روی محبوب را نیافته بلکه ذهنش در خود اثر متمرکز شده و فراتر نرفته است.
دايره مفهوم شكر از مدح و حمد تنگ تراست و به عكس العمل و يا تقديري مي گويند كه در برابر نعمتی که به او رسيده ،صورت مي پذيرد.مانند وقتی که شما به کسی افطاری می دهید و او از شما تشکر می کند.
با توجه به تفاوت این سه واژه در می یابیم ،انسانی که بینش توحیدی دارد وقتی به زیبایی ها و شاهکارهای خلقت نگاه می کند در رأس همه آنها خداوند را مي بينيد به جاي اينكه آن زيبايي را مدح كند خالق و آفريننده آن را حمد مي كند.و فقط او را سزاوار ستایش می یابد. چون اوست كه خالق همه موجودات می باشد.آفریننده ی که آثار و هنر مندي هاي او بر خاسته از اختيار می باشد. و هیچ جبری به او غلبه ندارد.
این مواردي صورت پذيرفته است . براي نمونه شما اگر پديده بت پرستي را مورد بررسي قرار دهيد آنچه به وضوح هم در بت پرستي قديم كه مربوط به دوران جاهليت است و هم در بت پرستي مدرن كه همان اومانيسم و انسان محوري است مشاهده مي كنيد اشتباه در مصداق است . انسانها در خود مي يابند که در مقابل اين همه نعمت و زيباييهاي عالم بايد از خود تواضع نشان دهند و مقام بالايي را مورد حمد و تقديس قرار دهند اما به دلايل مختلف به بيراه مي روند .

پي نوشت :

1 - محمود زمخشرى ، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل،چاپ سوم،بيروت‏، دار الكتاب العربي،1407 ق، ج‏1، ص33.