اولین ویژگی متقین – ایمان به غیب
مکتب اسلام به عنوان غنی ترین و کامل ترین مکتب در جهان، تکیۀ مشخصی بر امور غیرمادی دارد. خداوند در این آیه صراحتاً از ایمان به غیب سخن می گوید. از مهمترین مرزهای تفکیک ایمان و کفر، مسئلۀ غیب است.
مقدمه
اهمیت تقوا و جایگاه متقین به قدری زیاد است که در دومین آیه از دومین سوره قرآن کریم یعنی سوره مبارکه بقره بدان پرداخته شده است. در دو آیه بعدی ویژگی های متقین ذکر شده است و سپس در آیه پنجم عاقبت و سرانجام متقین بیان شده است. در این نوشتار به اولین ویژگی متقین می پردازیم که ایمان به غیب است.
خداوند متعال در آیه دوم از سوره مبارکه بقره می فرماید: "ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ . الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ..."، "در [وحی بودن و حقّانیّت] این کتابِ [با عظمت] هیچ شکی نیست؛ سراسرش برای پرهیزکاران هدایت است. آنان که به غیب ایمان دارند". (۱)
معنای ایمان
مرحوم علامه طباطبایی می فرمایند: ایمان، عبارتست از جایگیر شدن اعتقاد در قلب، و این کلمه از ماده (ء - م - ن) اشتقاق یافته، کانه شخص با ایمان، بکسى که بدرستى و راستى و پاکى وى اعتقاد پیدا کرده، امنیت مى دهد، یعنى آنچنان دلگرمى و اطمینان مى دهد که هرگز در اعتقاد خودش دچار شک و تردید نمى شود، چون آفت اعتقاد و ضد آن شک و تردید است. (۲)
مرحوم شهید مرتضی مطهری می فرمایند: ایمان، مربوط به دل، قلب و اعتقاد است و این، نصّ قرآن مجید است. عدّهای از اعراب بادیه نشین آمدند خدمت پیغمبر اکرم (ص) و گفتند: «امنّا یا رسول اللّه» ما ایمان آوردیم. آیه قرآن نازل شد: »قالَتِ الاعْرابُ امَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنوا وَ لکنْ قولوا اسْلَمْنا وَ لَمّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلوبِکمْ «(۳) یعنی گروهی از اعراب بادیه نشین آمدند نزد تو (پیغمبر) و گفتند ما ایمان آوردیم. به آنها بگو: شما نگویید ما ایمان آوردیم، بگویید ما اسلام آوردیم. اسلام آوردن یعنی شهادتین را به زبان آوردن، ولی ایمان مربوط به دل و قلب است، مربوط به اعتقاد باطن است. هنوز ایمان در دل شما مردم نفوذ نکرده است. (۴)
آیت الله جوادی آملی می نویسند: واژه «ایمان» از ریشه «اَمْن» است و سرّ اطلاق ایمان بر عقیده آن است که مؤمن اعتقاد خود را از ریب، اضطراب و شکّ، که آفت اعتقاد است، می رهاند و آن را اِیمِن می کند. از این رو رسوخ و استقرار عقیده در قلب را «ایمان» می گویند و برای رسیدن به آن، علم به تنهایی کافی نیست؛ گاهی انسان به چیزی عالم است ولی به آن مؤمن نیست: (وجحدوا بها واستیقنتها أنفسهم). (۵) اعتقاد علمی باید با جان و قلب انسانِ معتقد و عالِم عجین شود و در اوصاف نفسانی و اعمال بدنی او جلوه کند تا اطلاق ایمان بر آن درست باشد و بر این اساس، اطلاق مؤمن بر کسی که عقیده حقّ را تنها بر زبان می راند درست نیست. (۶)
معنای غیب
مکتب اسلام به عنوان غنی ترین و کامل ترین مکتب در جهان، تکیۀ مشخصی بر امور غیرمادی دارد. خداوند در این آیه صراحتاً از ایمان به غیب سخن می گوید. از مهمترین مرزهای تفکیک ایمان و کفر، مسئلۀ غیب است.
مرحوم علامه طاطبایی درباره معنای غیب و ایمان به غیب می فرمایند: کلمه غیب بر خلاف شهادت، عبارتست از چیزیکه در تحت حس و درک آدمى قرار ندارد، و آن عبارتست از خداى سبحان، و آیات کبراى او، که همه از حواس ما غایبند، و یکى از آنها وحى است، که در جمله و الذین آمنوا بما انزل الیک و ما انزل من قبلک ... به آن اشاره فرموده .
پس مراد از ایمان به غیب در مقابل ایمان بوحى ، و ایمان بآخرت ، عبارتست از ایمان بخداى تعالى، و در نتیجه در این چند آیه به ایمان بهمه اصول سه گانه دین اشاره شده است، و قرآن کریم همواره اصرار و تاکید دارد در اینکه بندگان خدا نظر خود را منحصر در محسوسات و مادیات نکنند، و ایشانرا تحریک مى کند باینکه: از عقل سلیم و لب خالص پیروى کنند. (۷)
مرحوم شهید مطهری می فرمایند: تمام چیزهایی را که انسان باید به آنها ایمان داشته باشد، قرآن با کلمه «غیب» بیان کرده است؛ ایمان به اینکه حقایق و واقعیتهایی هست که از حدود حواس من بیرون است. پس با چه چیزی من وجود آنها را قبول کنم؟ راه دیگری به انسان نشان داده شده است؛ دلایلی به انسان داده شده که از راه آنها میتواند غیب را قبول کند... نگفتم به هر ادعایی که به صورت غیب باشد باید ایمان آورد، بلکه نباید منکر غیب بود. منکر حقایق نهانی نباید بود. (۸)
ایشان در جای دیگری می فرمایند: کلمه «غیب» یک کلمه است به جای چندین کلمه: ایمان به خدا هست، ایمان به صفات پروردگار هست، ایمان به دستگیریهای نهانی و غیبی در یک شرایط معین نیز هست. (۹)
آیت الله مکارم شیرازی می نویسند: غیب و شهود دو نقطه مقابل یکدیگرند، عالم شهود، عالم محسوسات است، و جهان غیب، ماوراء حس، زیرا «غیب» در اصل، به معنى چیزى است که پوشیده و پنهان است و چون عالم ماوراء محسوسات از حس ما پوشیده است به آن غیب گفته مىشود. (۱۰)
آیت الله جوادی آملی می نویسند: غیب چیزی است که با هیچ یک از حواس عادی و یا حواس مسلح قابل درک نباشد و در مقابل حضور و شهادت است و مصادیق فراوانی دارد و اگر در بحث روایی مفسّران شیعه عنوان غیب، بر حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) تطبیق شده است، از قبیل بیان مصداق است، نه تفسیر مفهوم، و از باب نمونه است، نه حصر. و مستند آن نصّ مورد قبول امامیّه است. (۱۱)
آیت الله مظاهری می فرمایند: ایمان به غیب؛ معلوم است برای ما خیلی غیب است و شهادت نیست؛ مثل خدا، ملائکه و عالم برزخ و عالم حساب و کتاب و عالم قیامت؛ من جمله وجود مقدّس آقا امام زمان «روحنافداه»؛ و ما اینها را نمیبینیم. اما معلوم است که مسلمان باید اینها را از نظر عقلی بداند. همین یک نحو شهادت است. باید بداند که خدا هست؛ باید آنچه در قرآن آمده را بداند و از جمله اینکه معاد هست؛ باید بداند که وجود مقدس آقا امام زمان هست و روزی هم ظاهر میشود و به دست شیعه و به رهبری ایشان،پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته میشود. این خود یک نحو شهادت است؛ اما اسمش را شهادت عقلی و شهود استدلالی میگذاریم. (۱۲)
حجت الاسلام سید محمد مهدی میرباقری می فرمایند: طبق معارف اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام یکی از مصادیق غیب، وجود مقدّس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. ارتزاق از مراتب عالی هدایت قرآن، متکی بر ایمان به ایشان می باشد؛ و لذا اسرار والای قرآن جز با ایمان به آن حضرت برای انسان گشوده نمی شود. (۱۳)
اهمیت تقوا و جایگاه متقین به قدری زیاد است که در دومین آیه از دومین سوره قرآن کریم یعنی سوره مبارکه بقره بدان پرداخته شده است. در دو آیه بعدی ویژگی های متقین ذکر شده است و سپس در آیه پنجم عاقبت و سرانجام متقین بیان شده است. در این نوشتار به اولین ویژگی متقین می پردازیم که ایمان به غیب است.
خداوند متعال در آیه دوم از سوره مبارکه بقره می فرماید: "ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ . الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ..."، "در [وحی بودن و حقّانیّت] این کتابِ [با عظمت] هیچ شکی نیست؛ سراسرش برای پرهیزکاران هدایت است. آنان که به غیب ایمان دارند". (۱)
معنای ایمان
مرحوم علامه طباطبایی می فرمایند: ایمان، عبارتست از جایگیر شدن اعتقاد در قلب، و این کلمه از ماده (ء - م - ن) اشتقاق یافته، کانه شخص با ایمان، بکسى که بدرستى و راستى و پاکى وى اعتقاد پیدا کرده، امنیت مى دهد، یعنى آنچنان دلگرمى و اطمینان مى دهد که هرگز در اعتقاد خودش دچار شک و تردید نمى شود، چون آفت اعتقاد و ضد آن شک و تردید است. (۲)
مرحوم شهید مرتضی مطهری می فرمایند: ایمان، مربوط به دل، قلب و اعتقاد است و این، نصّ قرآن مجید است. عدّهای از اعراب بادیه نشین آمدند خدمت پیغمبر اکرم (ص) و گفتند: «امنّا یا رسول اللّه» ما ایمان آوردیم. آیه قرآن نازل شد: »قالَتِ الاعْرابُ امَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنوا وَ لکنْ قولوا اسْلَمْنا وَ لَمّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلوبِکمْ «(۳) یعنی گروهی از اعراب بادیه نشین آمدند نزد تو (پیغمبر) و گفتند ما ایمان آوردیم. به آنها بگو: شما نگویید ما ایمان آوردیم، بگویید ما اسلام آوردیم. اسلام آوردن یعنی شهادتین را به زبان آوردن، ولی ایمان مربوط به دل و قلب است، مربوط به اعتقاد باطن است. هنوز ایمان در دل شما مردم نفوذ نکرده است. (۴)
آیت الله جوادی آملی می نویسند: واژه «ایمان» از ریشه «اَمْن» است و سرّ اطلاق ایمان بر عقیده آن است که مؤمن اعتقاد خود را از ریب، اضطراب و شکّ، که آفت اعتقاد است، می رهاند و آن را اِیمِن می کند. از این رو رسوخ و استقرار عقیده در قلب را «ایمان» می گویند و برای رسیدن به آن، علم به تنهایی کافی نیست؛ گاهی انسان به چیزی عالم است ولی به آن مؤمن نیست: (وجحدوا بها واستیقنتها أنفسهم). (۵) اعتقاد علمی باید با جان و قلب انسانِ معتقد و عالِم عجین شود و در اوصاف نفسانی و اعمال بدنی او جلوه کند تا اطلاق ایمان بر آن درست باشد و بر این اساس، اطلاق مؤمن بر کسی که عقیده حقّ را تنها بر زبان می راند درست نیست. (۶)
معنای غیب
مکتب اسلام به عنوان غنی ترین و کامل ترین مکتب در جهان، تکیۀ مشخصی بر امور غیرمادی دارد. خداوند در این آیه صراحتاً از ایمان به غیب سخن می گوید. از مهمترین مرزهای تفکیک ایمان و کفر، مسئلۀ غیب است.
مرحوم علامه طاطبایی درباره معنای غیب و ایمان به غیب می فرمایند: کلمه غیب بر خلاف شهادت، عبارتست از چیزیکه در تحت حس و درک آدمى قرار ندارد، و آن عبارتست از خداى سبحان، و آیات کبراى او، که همه از حواس ما غایبند، و یکى از آنها وحى است، که در جمله و الذین آمنوا بما انزل الیک و ما انزل من قبلک ... به آن اشاره فرموده .
پس مراد از ایمان به غیب در مقابل ایمان بوحى ، و ایمان بآخرت ، عبارتست از ایمان بخداى تعالى، و در نتیجه در این چند آیه به ایمان بهمه اصول سه گانه دین اشاره شده است، و قرآن کریم همواره اصرار و تاکید دارد در اینکه بندگان خدا نظر خود را منحصر در محسوسات و مادیات نکنند، و ایشانرا تحریک مى کند باینکه: از عقل سلیم و لب خالص پیروى کنند. (۷)
مرحوم شهید مطهری می فرمایند: تمام چیزهایی را که انسان باید به آنها ایمان داشته باشد، قرآن با کلمه «غیب» بیان کرده است؛ ایمان به اینکه حقایق و واقعیتهایی هست که از حدود حواس من بیرون است. پس با چه چیزی من وجود آنها را قبول کنم؟ راه دیگری به انسان نشان داده شده است؛ دلایلی به انسان داده شده که از راه آنها میتواند غیب را قبول کند... نگفتم به هر ادعایی که به صورت غیب باشد باید ایمان آورد، بلکه نباید منکر غیب بود. منکر حقایق نهانی نباید بود. (۸)
ایشان در جای دیگری می فرمایند: کلمه «غیب» یک کلمه است به جای چندین کلمه: ایمان به خدا هست، ایمان به صفات پروردگار هست، ایمان به دستگیریهای نهانی و غیبی در یک شرایط معین نیز هست. (۹)
آیت الله مکارم شیرازی می نویسند: غیب و شهود دو نقطه مقابل یکدیگرند، عالم شهود، عالم محسوسات است، و جهان غیب، ماوراء حس، زیرا «غیب» در اصل، به معنى چیزى است که پوشیده و پنهان است و چون عالم ماوراء محسوسات از حس ما پوشیده است به آن غیب گفته مىشود. (۱۰)
آیت الله جوادی آملی می نویسند: غیب چیزی است که با هیچ یک از حواس عادی و یا حواس مسلح قابل درک نباشد و در مقابل حضور و شهادت است و مصادیق فراوانی دارد و اگر در بحث روایی مفسّران شیعه عنوان غیب، بر حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) تطبیق شده است، از قبیل بیان مصداق است، نه تفسیر مفهوم، و از باب نمونه است، نه حصر. و مستند آن نصّ مورد قبول امامیّه است. (۱۱)
آیت الله مظاهری می فرمایند: ایمان به غیب؛ معلوم است برای ما خیلی غیب است و شهادت نیست؛ مثل خدا، ملائکه و عالم برزخ و عالم حساب و کتاب و عالم قیامت؛ من جمله وجود مقدّس آقا امام زمان «روحنافداه»؛ و ما اینها را نمیبینیم. اما معلوم است که مسلمان باید اینها را از نظر عقلی بداند. همین یک نحو شهادت است. باید بداند که خدا هست؛ باید آنچه در قرآن آمده را بداند و از جمله اینکه معاد هست؛ باید بداند که وجود مقدس آقا امام زمان هست و روزی هم ظاهر میشود و به دست شیعه و به رهبری ایشان،پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته میشود. این خود یک نحو شهادت است؛ اما اسمش را شهادت عقلی و شهود استدلالی میگذاریم. (۱۲)
حجت الاسلام سید محمد مهدی میرباقری می فرمایند: طبق معارف اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام یکی از مصادیق غیب، وجود مقدّس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. ارتزاق از مراتب عالی هدایت قرآن، متکی بر ایمان به ایشان می باشد؛ و لذا اسرار والای قرآن جز با ایمان به آن حضرت برای انسان گشوده نمی شود. (۱۳)
نویسنده: حسن جوادی
پی نوشت ها:
(۱) ترجمه از: حجت الاسلام انصاریان.
(۲) ترجمه تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی، ج۱، ص۷۲.
(۳) حجرات، آیه ۱۴.
(۴) مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج۳، ص۱۳۸.
(۵) نمل، آیه ۱۴.
(۶) تسنیم، عبدالله جوادی آملی، ج۲، ص ۱۵۷.
(۷) ترجمه تفسیر المیزان، ج۱، ص۷۳.
(۸) مجموعه آثار، ج۲۳، ص۶۴۳.
(۹) مجموعه آثار، ج۳، ص۱۳۹.
(۱۰) تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱، ص۱۰۱.
(۱۱) تسنیم، ج۲، ص ۱۵۸.
(۱۲) درس اخلاق - آیات اخلاقی آیت الله مظاهری، ۹۱/۰۱/۳۰.
(۱۳) سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین سید محمد مهدی میرباقری در جمع اعضای جامعه ی اسلامی مهندسین تهران حول "اندیشه ی مهدویت و الزامات و موانع آن" در تاریخ ۸ آبان ۱۳۹۰.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}