حاج شیخ عباس قمی در کتاب شریف مفاتیح الجنان، در ذیل فضیلت ماه شعبان، روایتی را از رسول خدا(ص) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: "به درستی که خداوند عز و جل چون روز اول ماه شعبان می‌شود امر می‌کند به درهای بهشت. پس باز می‌شود و امر می‌کند درخت طوبی را. پس نزدیک می‌کند شاخه‌های خود را بر این دنیا، آنگاه ندا می‌کند منادیِ پروردگار عز و جل، ای بندگان خدا! این شاخه‌های درخت طوبی است، پس در آویزید به او که بلند کند شما را به سوی بهشت و این شاخه‌های درخت زقوم است، بترسید از او که شما را به سوی جهنم هدایت نکند."

سپس حضرت، اعمال و رفتارهای فردی و اجتماعی متعددی را ذکر می‌کنند که با رعایت آنها فرد می‌تواند خود را به درخت طوبی نزدیک کرده و به آن در آویزد.

در این مقاله سعی داریم برخی از مهمترین رفتارها و اعمال اجتماعی وارد شده در این روایت را مورد بررسی قرار دهیم تا با تأسی به آنها بتوانیم از در آویختگان به شاخه‌های درخت طوبی باشیم و به این واسطه به بهشت برین نائل گردیم:

 

آشتی و صلح در میان یکدیگر

در ابتدای این روایت، رسول خدا (ص) بعد از توصیه به خواندن نماز مستحبی و گرفتن روزه در این روز مبارک، به اهمیت صلح در میان یکدیگر اشاره کرده و می‌فرمایند: "هر که میان زنی با همسرش، یا پدری با فرزندش یا خویشاوندان یا زن و شوهری صلح دهد خود را به درخت طوبی نزدیک کرده است. "

یکی از بلاهای گسترده در زندگی انسانها پیدایش کشمکش‌ها، دو دستگی‌ها و جناح بندی میان مردم است که در اجتماعات بزرگ منجر به اختلافات بزرگی همچون جنگ و در اجتماعات کوچک منجر به جدایی و قهر در میان یکدیگر می‌شود.

خداوند متعال در آیه 40 سوره شوری می‌فرماید: "عفو و اغماض از بدی دیگران و آشتی با آنان، سبب برخورداری از پاداش الهی خواهد شد."

در بیانی دیگر خداوند تبارک و تعالی به آشتی دادن میان برادران مؤمن توصیه نموده و می‌فرماید: "در حقیقت مؤمنان با یکدیگر برادرند. پس میان برادرانتان را سازش دهید و از خدا پروا بدارید. امید که مورد رحمت قرار گیرید."[1]

قهر و جدایی در اسلام و در لسان روایات، به شدت مورد نکوهش واقع شده است؛ تا آنجا که اگر هر کس بیش از سه روز با برادر دینی خود قهر کند به عذاب دوزخ مبتلا خواهد گشت[2] و اگر یک سال از برادر دینی خود قهر کند چنان است که خون وی را ریخته است.[3]

در روایتی از رسول خدا(ص) آمده است: "هر دو نفر مسلمانی که از همدیگر قهر کنند و سه روز بر آن حال بمانند و با هم آشتی نکنند، هر دو از اسلام بیرون روند و میان آنها پیوند و دوستی دینی نباشد. پس هر کدام از آن دو به سخن گفتن با برادرش پیشی گرفت او در روز حساب پیشرو به بهشت باشد."[4]

جدایی و قهر دو مسلمان، موجب شادی شیطان رجیم می‌شود و آشتی میان آن دو آنچنان او را به زانو در می‌آورد که از شدت خشم زانوهایش به لرزه می‌افتند و فریادش بلند می‌شود که: ای وای بر من از آنچه به هلاکت رسد.[5]

امام علی(ع) در وصیت نامه خود به فرزندان توصیه به آشتی دادن میان مردمان نموده و فرموده‌اند: "شما و همه فرزندانم و کسانم و آن را که نامه من بدو رسد سفارش می‌کنم به ترس از خدا و آراستن کارها و آشتی دادن با یکدیگر که من از جد شما شنیدم که می‌گفت: آشتی دادن میان مردمان، بهتر است از نماز و روزه‌ی سالیان."[6]

آشتی دادن و میانجی‌گری میان دو مسلمان آنچنان در دین مبین اسلام مورد اهمیت واقع شده است که اگر کسی به قصد اصلاح در میان آن دو کلامی به دروغ بگوید دروغگو به شمار نمی‌آید[7] و همین که آن فرد به قصد آشتی دادن میان دو نفر حرکت کرد، ملائکه‌ی خدا بر او صلوات می‌فرستند تا کارش تمام شود و برگردد و خداوند ثوابی همچون ثواب شب قدر به او عطا خواهد کرد.[8]

اصلاح میان مردم حتی از نماز و روزه و صدقه نیز با فضیلت‌تر به شمار می‌آید چرا که تیره شدن روابط میان مردم، ریشه کن کننده دین می‌باشد.[9]

با توجه به این آیات و روایات، از نظر اسلام بی‌اعتنایی به روابط اجتماعی مومنان امری ناپسند و نادرست است و شخص مسلمان و مومن نمی‌تواند نسبت به این موضوع مهم بی‌تفاوت باشد.

از طرفی می‌توان به جرأت گفت که بهترین روش در تقویت بنیان خانواده توسل به عفو، گذشت و بردباری در مقابل خطاهای یکدیگر می‌باشد. خداوند در قرآن پاداش این گذشت و صبوری را عفو و آمرزش بنده از گناهان برشمرده و می‌فرماید: "شایسته است عفو کنند و از لغزش‌های دیگران چشم بپوشند. آیا دوست نمی‌دارید خداوند نیز شما را عفو کند؟ البته که خدا آمرزنده و مهربان است."[10]

 

رعایت حال بدهکار و طلبکار

رسول خدا(ص) در ادامه‌ی بیانات خود در فضیلت ماه شعبان و وصف در آویختگان به شاخه‌های درخت طوبی می‌فرمایند: "کسی که پریشانی را، از بدهکاری که طلبی از او دارد بزداید یا از طلبش که بر عهده بدهکار است بکاهد و کسی که در حساب خود نظر کند و قرض کهنه‌ای را بر عهده خود ببیند که طلبکارش از به دست آوردنش مایوس شده، پس آن  را به صاحبش برگرداند، خود را به طوبای بهشتی در آویخته است."

ادای دِین، تکلیفی شرعی است که عمل به آن واجب و ترک آن حرام است. لذا اگر فردی در ادای دِین خود به دیگری تعلل کند مستحق عقاب و مجازات است؛ زیرا ترک واجب کرده و مرتکب فعل حرام شده است. امام رضا(ع) در بیانی به این موضوع اشاره کرده و می‌فرمایند: "کسی که قرض بگیرد در صورتی که تصمیم داشته باشد آن را پس دهد در امان خداست تا آن را ادا کند ولی اگر تصمیم نداشته باشد آن را به صاحبش برگرداند دزد محسوب می‌شود."[11] و چنین کسی هرگز از طعام بهشتی نخواهد چشید و شراب ناب بهشتی را نخواهد نوشید.[12]

قرض دادن به برادران دینی، سنتی اسلامی و از مستحباتی است که در آیات و روایات به آن تاکید فراوان شده و خودداری از آن در صورتی که توان مالی وجود داشته باشد امری ناپسند به شمار آمده است.
در روایات توصیه شده هرکس به مؤمنی قرض داد، باید منتظر بماند تا پرداخت قرض برای او امکان پذیر شود. به عبارتی همان‌طور که جایز نیست بدهکار با فرض توانایی، پرداخت مال را به تاخیر بیندازد، طلبکار نیز اگر می‌داند که بدهکار توانایی ندارد، جایز نیست او را تحت فشار قرار دهد.[13]

خداوند متعال نیز در قرآن به این امر مهم تاکید کرده و می‌فرماید: "اگر بدهکار تنگدست بود او را تا فراخ دستی مهلت باید داد و صدقه دادن شما ( گذشت از بدهی) برای شما بهتر است اگر بدانید."[14]
اهمیت این امر تا جایی است که رسول خدا(ص) در توصیه‌ای، راه مستجاب شدن دعا و برطرف شدن اندوه را مهلت به بدهکارِ تنگدست دانسته‌اند.

در روایتی دیگر از امام باقر(ع)، حضرت ایمنی از عذاب جهنم را مهلت به بدهکار و صرف نظر از مقداری از طلب خود برشمرده‌اند.[15]

امام صادق(ع) نیز در وصف پاداش کسی که به بدهکار خود مهلت می‌دهد و او را از پریشان خاطری محفوظ می‌دارد می‌فرمایند: "هر کس که به بدهکار تنگدست خود مهلت دهد، خداوند به مقدار هر روز مهلت، به اندازه طلب او برایش صدقه می‌نویسد تا زمانی که طلب خود را دریافت نماید."[16]
________________________________________

منابع:
[1]. حجرات، 10

[2]. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی،ج72، ص184

[3]. نهج الفصاحه، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ص747

[4].اصول کافی، یعقوب کلینی، ج2، ص345

[5]. همان، ج2، ص346

[6]. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، نامه 47

[7]. اصول کافی، ج2، ص210

[8]. وسایل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج18، ص441

[9].نهج الفصاحه، ابوالقاسم پاینده، ص240، ح458

[10]. نور، 22

[11]. فقه الرضا(ع)، ص268

[12]. ثواب الاعمال، شیخ صدوق، ص545

[13]. همان، ص138

[14]. بقره، 280

[15]. وسایل الشیعه، ج13، ص114

[16]. همان