تربیت و آموزش

تربیت و آموزش از جمله مولفه هایی هستند که از ابتدای خلقت مورد توجه ابنای بشر بوده و تا به حال نیز ادامه پیدا کرده است و به موازات رشد و پیشرفت جامعه ی بشری، توجه بیشتری به این موضوع شده است و روش ها و الگوهای تربیتی و آموزشی، رشد قابل ملاحظه ای داشته است و شاید به همین دلیل است که برخی متفکران قائل اند که جست و جوی یک تعریف صحیح و صریح از تربیت در کتاب های مهمی که در زمینه تربیت نوشته شده کار بیهوده ای است[1]. به میزانی که امر تربیت و آموزش، برای والدین و خانواده ها اهمیت پیدا می کند، به روش ها و الگو های تربیتی توجه بیشری دارند و در صدد هستند که با مطالعه، مشاوره و کسب اطلاعات بیشتر، الگوهای تربیتی خود را اصلاح، تکمیل و ارتقا بخشند. این پژوهش نیز در صدد است برخی الگوها و ساختار های نوین و کارآمد تربیتی که احیانا والدین به توجه ندارند و مورد غفلت واقع می شود را مورد تبیین و بازخوانی قرار دهد.
 

بازی

یکی از مهمترین الگوی های تربیتی، آموزش و تربیت همراه با بازی کردن می باشد. این الگو زمانی اهمیت ویژه ای میابد که در صدد تربیت و آموزش کودکان باشیم، چرا که فرزندان در سنین پایین، توان درک و فهم انتزاعی مطالب را آن گونه که انتظار می رود ندارند، لذا بهترین راه انتقال مفاهیم و آموزه های لازم به آن ها، آموزش همراه با تفریح و سرگرمی می باشد. به همین دلیل است که متفکرین غربی نیز مانند ماریا مونته سوری، بازی را مدرسه بزرگی می داند که کودک در آن پرورش می یابد و نیروی بدنی، ذهنی و اجتماعی او رشد می کند و یا مانند فروبل که بازی های کودکانه را به منزله هسته حیاتی برای همه ی دوره های زندگی می داند[2].
 
بازی و سرگرمی های صحیح، سالم و طراحی شده، نه تنها قدرت ذهنی، اجتماعی و بدنی فرزندان را تقویت و پرورش می دهد، بلکه تربیت اخلاقی و معنوی ایشان را نیز می تواند مدیریت کند، به عنوان مثال، این که پدر و مادر بتوانند احترام به دیگران و بزرگترها را نوعی فعالیت جالب و جذاب تلقی کنند و از کودک بخواهند که به انجام آن ها ملتزم باشد می تواند نقش موثری در پذیرش این امور از جانب کودک داشته باشد.

از دیگر چالش هایی که نوجوانان و جوانان امروز دچار آن می باشند این است که با ورود ایشان به دوره جوانی، همکاری و مشارکت ایشان در امور خانه و منزل به شدت کاهش می یابد، برای رفع چنین جالشی باید از سنین کودکی اقدام کرد، بدین صورت که مشارکت از امور خانه نه یک وظیفه و کار مشقت بار، بلکه به صورت تفریح و سرگرمی همراه با مشارکت والدین صورت بگیرد، که در این صورت می توان امید داشت که مشارکت در امور خانه، به عنوان یک امر مطلوب، پسندیده که زیاد نیز سخت نمی باشد در ذهن کودک تصویر ببندد.
 

پرخاش و زمینه های آن

یکی از چالش های مهم و اساسی امروزین در هر خانه و خانواده ای، پرخاش گری و نا به هنجاری هایی است که از سوی هر یک از اعضای خانواده صورت می گیرد و محدود به فرزندان نیست، بلکه هر یک از اعضای خانواده ممکن است در عمل دچار چنین رفتار هایی شود، گاهی اوقات فرزندان اعمال پرخاش گرانه انجام می دهند و برخی موارد نیز والدین به دلیل واکنش متقابل به رفتار فرزندان و یا دلایل خارجی دیگر به چنین رفتار هایی دست می زنند. در این بین، مهمترین نقشی که می تواند این رفتار ها را مدیریت و اصلاح کند، مادر می باشد.
 
پیش از آن که هر رفتار و واکنشی صورت بگیرد، این است که باید علل و زمینه های این رفتارهای پرخاشگرانه شناسایی شود[3]. چرا که انجام رفتارهای پرتنش و پرچالش از سوی هر یک از اعضای خانواده می تواند علل و ریشه های گوناگونی داشته باشد، که واکنش صحیح به هر یک از این رفتارها زمانی مناسب و مفید واقع خواهد شد که ریشه و زمینه های آن رفتار را هدف قرار دهد و در صدد اصلاح آن ها باشد. برخی موارد استرس های ناشی از یک روز طولانی مخصوصا برای کودکانی که مدت زمان زیادی را در مهد کودک باقی می مانند، این دور بودن از خانه و خانواده گاهی از اوقات به صورت استرس [4] خود را نشان می دهد. چرا که صرف دور بودن از پدر و مادر، در کودکان بخصوص کودکانی که در سنین کمتری قرار دارند، نیاز به والدین را در ایشان تقویت می کند و در مدت زمانی که از ایشان دور هستند به صورت استرس افزایش می یابد و  زمانی که در خانه حضور میابند،  به صورت رفتارهای پرخاشگرانه و پرتنش واکنش نشان می دهد، در این موارد، والدین می توانند با نزدیک شدن عاطفی و دلسوزانه به کودک، چنین حسی را از او دور کرده و آرامش را به کودک بازگرداند.
 
 
با توجه به این که زوجهای موفق کسانی هستند که در صدد رفع نیازهای متقابل همسر خود می باشند و نیازهای عاطفی و روحی بخش مهمی از این نیازها می باشد[5]، در بسیاری از موارد، عدم توجه کافی به این نیازها می توان زمینه پرخاش و خشونت را در خانه ایجاد کند؛ چرا که زمانی که نیازهای عاطفی و روحی همسر و فرد مقابل خود را رفع ننموده ایم، درخواست رفع این نیازها در بسیاری از موارد، به صورت پرخانش و ناهنجاری های پر تنش اعلام می شود؛ بنابر این شناسایی و رفع زود هنگام این نیازها می توان زمینه ی بسیاری از خشونت ها و پرخاش گری ها را در خانواده رفع کند و آرامش و علاقه را به کانون گرم خانواده برگرداند.
در مواجه با پرخاشگری فرزندان پیش از آن که هر رفتار و واکنشی صورت بگیرد، باید علل این رفتار های پرخاشگرانه شناسایی شود؛ چرا که صادر شدن رفتار های پرتنش و پرچالش از سوی هر یک از اعضای خانواده می تواند علل و ریشه های گوناگونی داشته باشد، که واکنش صحیح به هر یک از این رفتار ها زمانی مناسب و مفید واقع خواهد شد که ریشه و زمینه های آن رفتار را هدف قرار دهد و در صدد اصلاح آن ها باشد


 منابع:
[1] ‏محمدعلی‌ حاجی‌ده‌آبادی‌، درآمدی بر نظام تربیتی اسلام (قم: مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، ۱۳۹۴)، ص18.
[2] ‏محمد فرامرزی و محمدرضا اسد، تربیت بدنی، ورزش و بازیهای دبستانی (گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی)، دانشگاه پیام نور (تهران: دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۶)، ص3.
[3] ‏شانتی فلدهان، فقط والدین بخوانند: والدین چه چیزهای را باید از دنیای درونی فرزندان بدانند، ترجمه‌ی شانتی فلدهان ؛ مترجم آزاده سخایی منش (قم: ارمغان گیلار ، [... و دیگران]، ۱۳۸۹)، ص42.
[4] ‏جرج گیلدر، چه کسی گهواره را تکان خواهد داد ؟، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، ترجمه‌ی سمانه مدنی و آزاده وجدانی (قم: ‏: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها ،دفتر نشر معارف‏، ۱۳۸۹)، ص61.
[5] ‏انجمن مرکزی اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران و انجمن مرکزی اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران، خانواده‌ و فرزندان‌ در دوره‌ پیش‌ از دبستان‌ (تهران‌: انجمن‌ اولیا و مربیان‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌، ۱۳۷۶)، ص251.