بحث و بررسی در مورد مهدویت
علت افزایش مباحث انتظار و مهدویت
مهدویت نگریستن به موضوع ظهور امام زمان)عج) و حکومت جهانی ایشان به عنوان یک تئوری جامع و فراگیری برخواسته از آموزههای وحیانی (قرآن و سنت) است. موضوعات مهدویت، تمام معارف دربارۀ امام مهدی(عج) بهطور خاص، و منجی موعود بهطور عام را در برمیگیرد.
مهدویت یعنی چه و شامل چه موضوعاتی میشود؟
مهدویت نگریستن به موضوع ظهور امام زمان)عج) و حکومت جهانی ایشان به عنوان یک تئوری جامع و فراگیری برخواسته از آموزههای وحیانی (قرآن و سنت) است. موضوعات مهدویت، تمام معارف دربارۀ امام مهدی(عج) بهطور خاص، و منجی موعود بهطور عام را در برمیگیرد. موضوعات مهدوی، مسائلی از علوم اسلامی است که به مباحث امام زمان(عج) میپردازد.
مهدویت نگریستن به موضوع ظهور امام زمان)عج) و حکومت جهانی ایشان به عنوان یک تئوری جامع و فراگیری برخواسته از آموزههای وحیانی (قرآن و سنت) است. موضوعات مهدویت، تمام معارف دربارۀ امام مهدی(عج) بهطور خاص، و منجی موعود بهطور عام را در برمیگیرد. موضوعات مهدوی، مسائلی از علوم اسلامی است که به مباحث امام زمان(عج) میپردازد.
دلیل گسترش بحث مهدویت
علت افزایش بحث دربارۀ مهدویت و انتظار چیست؟
اگرچه فرهنگ مهدوی، با توجه به سه دهۀ اول انقلاب و حتی قبل از آن، از گسترش چشمگیری برخوردار شده و در عرصههای مختلف و مجامع گوناگون مورد توجه قرار گرفته است، اما ظاهراً در این امر کوتاهی شده و حق مطلب ادا نگردیده است. باید اذعان کرد که مهدویت، قلب تپندۀ حیات شیعه و رمز نجات انسان معاصر از بنبستها و گردابهاست. مهدویت انرژی متراکمی است که اگر به درستی از آن بهره گیرند، توانایی شگرفی در متحد ساختن و بسط معنویت و احیای دین دارد. قبل از انقلاب، توجه خاصی به مسئلۀ مهدویت نشده است؛ اما خوشبختانه در چند سال اخیر، این مبحث با کوشش برخی از مراکز و تلاش دانشمندان اسلامی، از انحصار منحرفان و کجسلیقگان بیرون آمده است. البته پس از انقلاب هم به گونهای کامل و شایسته به این مباحث و موضوعات پرداخته نشده است؛ در نتیجه، برای جبران این کندی، آنهم در عصر سرعت، همت و تلاش مضاعفی از همۀ نهادها و مسئولان میطلبد. از اینرو به بررسی علل و عوامل فرایند رشد و افزایش توجه به بحث مهدویت و انتظار در چند سال اخیر میپردازیم و به چند مورد آن اشاره میکنیم:
1. تأثیر انقلاب اسلامی: انقلاب اسلامی ایران، بزرگترین رخداد اجتماعی قرن بیستم است. پدیدهای با این گستردگی و عمق، علاوه بر آنکه تمام نهادهای ملی را متحول ساخته و سرنوشت تاریخی آنان را در مسیر تغییرات بنیادی قرار داده است، اندیشهها، سیاستها، نهضتها و احزاب سیاسی جهان را هم به چالشی نو فراخوانده است. مسئلۀ دیگر این بود که گفته میشد در زمان ظهور، تمام نیروهای شرق و غرب و نیروهای مسلح تسلیم حجت خدا میشوند. انقلاب ایران نشان داد که این کار شدنی است. همان طوری که خلبانهای آموزشدیده در امریکا، که آمده بودند تا منجی امریکا و شاه شوند، آمدند و با مردم اعلام همبستگی کردند و رشادتها و جانفشانیهای بسیاری از خود نشان دادند؛ حتی عدهای از آنها شهید شدند. به همان دلیلی که نیروهای متخصص امریکایی به اسلام پیوستند، طاغوت زمان خلع شد و ولیّ خدا حاکم گردید؛ در دوران ظهور حجت حق نیز در سطح گستردهتری اینچنین خواهد شد. طبق همین مبناست که مقام معظم رهبری، انقلاب اسلامی ایران را آغاز راهی برای انقلاب جهانی منجی عالم بیان کردهاند.[1]
2. تأثیر تهاجم دشمن: در دهههای اخیر، جهان غرب به موضوع آخرالزمان و آیندهنگری علاقۀ بسیاری نشان داده و در این راه سرمایهگذاریهای شگرفی کرده است. بیتردید در هیچ دورهای نظریهپردازان و سیاستمداران غربی به اندازۀ امروز دربارۀ آیندۀ جهان، پایان تاریخ، ظهور مسیح، ضد مسیح (دجال) و هرچه غرب و تمدن مادی آن را به خطر میاندازد، گفتوگو نکردهاند و براساس آن به تولید آثار فرهنگی و تدوین استراتژیها نپرداختهاند. انتشار مجموعۀ گستردهای از کتابها و مقالات با موضوعات یادشده، و تولید و توزیع گستردۀ فیلمهای سینمایی با همین موضوع، که بیشتر محصول کمپانیهای امریکایی و صهیونیستی هستند، مانند آرماگدون، روز استقلال، طالع نحس، ترمیناتور، نوستراداموس و... ، و تأسیس سایتهای اطلاعرسانی در اینترنت، تنها بخشِ آشکار این رویکرد عمومی غرب به موضوع آخرالزمان است. این همه تلاش، آدمی را به این فکر میاندازد که نقشهای در دست اجراست. اینکه سخنان نظریهپردازانی مانند هانتینگتون، تافلر، فوکویاما و... دربارۀ پایان تاریخ و جنگ تمدنها به استراتژی سیاسی _ نظامی سیاستمداران حاکم بر امریکا و انگلیس تبدیل شده است، حکایت از جریانی سازمانیافته در لایههای پنهانی سیاست، فرهنگ و اقتصاد جهان استکبار دارد. به راستی، چه رخدادی در حال شکلگیری است که جهان غرب، تمامیت فرهنگ و تمدن خود را در خطر دیده و بیمحابا _ گرچه به قیمت از دست رفتن حیثیت خود و انزجار جهانی و مخالفت تمامی سازمانهای جهانی باشد _ با سرعت تمام به عراق هجوم میبرد و در وادی خطرناک جنگ بینالنهرین و بابل گام مینهد؟
3. هدایت پیدا و پنهان حضرت مهدی(عج): هدایتهای امام مهدی(عج) در زمانهای مختلف، مهمترین عامل در گسترش فرهنگ مهدویت است. اصولاً بهره بردن از آن حضرت در دورۀ انتظار، دلیل دیگری بر حضور صاحب عصر و رشد و توسعۀ فرهنگ انتظار است. حضور ناشناس ایشان در میان مردم و در مجالسشان، بر این مدعا گواهی میدهد. حضور همیشگی حضرت ولیّعصر(عج) در موسم حج نیز دلیل آگاهی ایشان به احوال مسلمانان و تلاش مستمر ایشان برای تقویت فرهنگ انتظار است. داستانها، ملاقاتها و راهنماییهای مکرر در تاریکی شبهات و ضلالتها، با مردی که خصوصیات مهدی فاطمه(عج)را دارد، ریشههای انتظار را تقویت و کام تشنۀ عاشقان را سیراب میکند؛ شاید در انتظار محبوب، به خود آیند و با ایجاد آمادگی و کوشش فراوان، لیاقت بهرهمندی از حضرتش را بیابند؛
4. بحران معنویت: بشر بحرانزدۀ این عصر، به دلیل تشنگی فراوان روحی، برای دستیابی به جایگاهی استوار و جاوید، هر روز به سویی میرود؛ اما چون به سرچشمۀ حیات دست نمییازد، به مردابها و باتلاقهایی میرسد که نهتنها تشنگیاش را نمیزداید، بلکه به بیماریهای روحی و جسمی او میافزاید. بنابراین، اضطراب و خستگی از اوضاع مسلط بر جهان را میتوان از عوامل توسعۀ اندیشۀ مصلحجویی در جهان و گسترش فرهنگ مهدویت در جوامع اسلامی دانست. ظلم و ستم، جهل و نادانی، فریب، رنج و فقر و در نتیجه انحطاط اخلاق و تحقیر انسان در دوران معاصر، بر این خواست فطری آدمی دامن میزند. از طرفی احساس غربت ناشی از زندگی صنعتی، در مقابل معنویت و صمیمت دین، سبب شده است که انسان مجهز به تکنیک و فنآوری، با مذهب و آرمانهای منجیگرایانه و عدالتمحور آن پیوند خورد، و تب و تاب این مباحث و ازجمله مهدویت را گرمتر کند؛
5. ناتوانی مدعیان اصلاح: آدمی برای ایجاد اصلاح جوامع بشری، راههای بسیاری را پیموده است، اما جز کابوس یأس نصیبش نشده است. افلاطون، جامعۀ ایدهآلی را طراحی کرد که در آن نه از ستم اثری است و نه از فقر و بدبختی. غایت نظام سیاسی او، پیدایش مدینۀ فاضله است. توماسکامپانلا طرح «شهر آفتاب» و «کشور خورشید»، ویکتور هوگو اندیشۀ «جمهوری جهانی»، و آگوستکنت و تامسمور نیز جامعهای را ترسیم میکنند که همۀ مردم آن، در سایۀ قانون و عدالت یکسان زندگی میکنند. آلوین تافلر برای حل این بحران و اصلاح جامعۀ جهانی، نظریۀ «موج سوم» را طرح کرده است، ولی در عین حال اعترافات شگفتآوری در اینباره دارد. وی میگوید:
فهرست مشکلاتی که جامعۀ ما (غرب) با آن روبهرو است تمامی ندارد. با دیدن فروپاشی پیاپی نهادهای تمدن صنعتی در حال نزاع، به درون غرقاب بیکفایتی و فساد، بوی انحطاط اخلاقی آن نیز مشام را میآزارد. در نتیجه، موج ناخشنودی و فشار برای تغییرات، فضا را انباشته است. در پاسخ به این فشارها، هزاران طرح ارائه میشود که همگی ادعا دارند بنیادی و حتی انقلابیاند، اما بارها و بارها مقررات و قوانین طرحها و دستورالعملهای جدید که همگی به منظور حل مشکلات تهیه شدهاند، کمانه میکنند و بر وخامت مشکلات میافزایند و این احساس عجز و یأس را دامن میزنند که هیچ فایدهای ندارد و مؤثر نیست. این احساس برای هر نظام دموکراسی خطرناک است و نیاز شدید به وجود مرد سوار بر اسب سفید ضربالمثلها را هرچه بیشتر دامن میزند.[2]
بنابراین، عامل دیگر توسعۀ فرهنگ مهدوی، ناتوانی کسانی است که مدعی اصلاحاند. آنها در زمینۀ شناخت آدمی و مشکلات او ناتواناند. از همینرو عجز و محدودیت آنان، نگاه انسان معاصر را به آسمان میدوزد.
اگرچه فرهنگ مهدوی، با توجه به سه دهۀ اول انقلاب و حتی قبل از آن، از گسترش چشمگیری برخوردار شده و در عرصههای مختلف و مجامع گوناگون مورد توجه قرار گرفته است، اما ظاهراً در این امر کوتاهی شده و حق مطلب ادا نگردیده است. باید اذعان کرد که مهدویت، قلب تپندۀ حیات شیعه و رمز نجات انسان معاصر از بنبستها و گردابهاست. مهدویت انرژی متراکمی است که اگر به درستی از آن بهره گیرند، توانایی شگرفی در متحد ساختن و بسط معنویت و احیای دین دارد. قبل از انقلاب، توجه خاصی به مسئلۀ مهدویت نشده است؛ اما خوشبختانه در چند سال اخیر، این مبحث با کوشش برخی از مراکز و تلاش دانشمندان اسلامی، از انحصار منحرفان و کجسلیقگان بیرون آمده است. البته پس از انقلاب هم به گونهای کامل و شایسته به این مباحث و موضوعات پرداخته نشده است؛ در نتیجه، برای جبران این کندی، آنهم در عصر سرعت، همت و تلاش مضاعفی از همۀ نهادها و مسئولان میطلبد. از اینرو به بررسی علل و عوامل فرایند رشد و افزایش توجه به بحث مهدویت و انتظار در چند سال اخیر میپردازیم و به چند مورد آن اشاره میکنیم:
1. تأثیر انقلاب اسلامی: انقلاب اسلامی ایران، بزرگترین رخداد اجتماعی قرن بیستم است. پدیدهای با این گستردگی و عمق، علاوه بر آنکه تمام نهادهای ملی را متحول ساخته و سرنوشت تاریخی آنان را در مسیر تغییرات بنیادی قرار داده است، اندیشهها، سیاستها، نهضتها و احزاب سیاسی جهان را هم به چالشی نو فراخوانده است. مسئلۀ دیگر این بود که گفته میشد در زمان ظهور، تمام نیروهای شرق و غرب و نیروهای مسلح تسلیم حجت خدا میشوند. انقلاب ایران نشان داد که این کار شدنی است. همان طوری که خلبانهای آموزشدیده در امریکا، که آمده بودند تا منجی امریکا و شاه شوند، آمدند و با مردم اعلام همبستگی کردند و رشادتها و جانفشانیهای بسیاری از خود نشان دادند؛ حتی عدهای از آنها شهید شدند. به همان دلیلی که نیروهای متخصص امریکایی به اسلام پیوستند، طاغوت زمان خلع شد و ولیّ خدا حاکم گردید؛ در دوران ظهور حجت حق نیز در سطح گستردهتری اینچنین خواهد شد. طبق همین مبناست که مقام معظم رهبری، انقلاب اسلامی ایران را آغاز راهی برای انقلاب جهانی منجی عالم بیان کردهاند.[1]
2. تأثیر تهاجم دشمن: در دهههای اخیر، جهان غرب به موضوع آخرالزمان و آیندهنگری علاقۀ بسیاری نشان داده و در این راه سرمایهگذاریهای شگرفی کرده است. بیتردید در هیچ دورهای نظریهپردازان و سیاستمداران غربی به اندازۀ امروز دربارۀ آیندۀ جهان، پایان تاریخ، ظهور مسیح، ضد مسیح (دجال) و هرچه غرب و تمدن مادی آن را به خطر میاندازد، گفتوگو نکردهاند و براساس آن به تولید آثار فرهنگی و تدوین استراتژیها نپرداختهاند. انتشار مجموعۀ گستردهای از کتابها و مقالات با موضوعات یادشده، و تولید و توزیع گستردۀ فیلمهای سینمایی با همین موضوع، که بیشتر محصول کمپانیهای امریکایی و صهیونیستی هستند، مانند آرماگدون، روز استقلال، طالع نحس، ترمیناتور، نوستراداموس و... ، و تأسیس سایتهای اطلاعرسانی در اینترنت، تنها بخشِ آشکار این رویکرد عمومی غرب به موضوع آخرالزمان است. این همه تلاش، آدمی را به این فکر میاندازد که نقشهای در دست اجراست. اینکه سخنان نظریهپردازانی مانند هانتینگتون، تافلر، فوکویاما و... دربارۀ پایان تاریخ و جنگ تمدنها به استراتژی سیاسی _ نظامی سیاستمداران حاکم بر امریکا و انگلیس تبدیل شده است، حکایت از جریانی سازمانیافته در لایههای پنهانی سیاست، فرهنگ و اقتصاد جهان استکبار دارد. به راستی، چه رخدادی در حال شکلگیری است که جهان غرب، تمامیت فرهنگ و تمدن خود را در خطر دیده و بیمحابا _ گرچه به قیمت از دست رفتن حیثیت خود و انزجار جهانی و مخالفت تمامی سازمانهای جهانی باشد _ با سرعت تمام به عراق هجوم میبرد و در وادی خطرناک جنگ بینالنهرین و بابل گام مینهد؟
3. هدایت پیدا و پنهان حضرت مهدی(عج): هدایتهای امام مهدی(عج) در زمانهای مختلف، مهمترین عامل در گسترش فرهنگ مهدویت است. اصولاً بهره بردن از آن حضرت در دورۀ انتظار، دلیل دیگری بر حضور صاحب عصر و رشد و توسعۀ فرهنگ انتظار است. حضور ناشناس ایشان در میان مردم و در مجالسشان، بر این مدعا گواهی میدهد. حضور همیشگی حضرت ولیّعصر(عج) در موسم حج نیز دلیل آگاهی ایشان به احوال مسلمانان و تلاش مستمر ایشان برای تقویت فرهنگ انتظار است. داستانها، ملاقاتها و راهنماییهای مکرر در تاریکی شبهات و ضلالتها، با مردی که خصوصیات مهدی فاطمه(عج)را دارد، ریشههای انتظار را تقویت و کام تشنۀ عاشقان را سیراب میکند؛ شاید در انتظار محبوب، به خود آیند و با ایجاد آمادگی و کوشش فراوان، لیاقت بهرهمندی از حضرتش را بیابند؛
4. بحران معنویت: بشر بحرانزدۀ این عصر، به دلیل تشنگی فراوان روحی، برای دستیابی به جایگاهی استوار و جاوید، هر روز به سویی میرود؛ اما چون به سرچشمۀ حیات دست نمییازد، به مردابها و باتلاقهایی میرسد که نهتنها تشنگیاش را نمیزداید، بلکه به بیماریهای روحی و جسمی او میافزاید. بنابراین، اضطراب و خستگی از اوضاع مسلط بر جهان را میتوان از عوامل توسعۀ اندیشۀ مصلحجویی در جهان و گسترش فرهنگ مهدویت در جوامع اسلامی دانست. ظلم و ستم، جهل و نادانی، فریب، رنج و فقر و در نتیجه انحطاط اخلاق و تحقیر انسان در دوران معاصر، بر این خواست فطری آدمی دامن میزند. از طرفی احساس غربت ناشی از زندگی صنعتی، در مقابل معنویت و صمیمت دین، سبب شده است که انسان مجهز به تکنیک و فنآوری، با مذهب و آرمانهای منجیگرایانه و عدالتمحور آن پیوند خورد، و تب و تاب این مباحث و ازجمله مهدویت را گرمتر کند؛
5. ناتوانی مدعیان اصلاح: آدمی برای ایجاد اصلاح جوامع بشری، راههای بسیاری را پیموده است، اما جز کابوس یأس نصیبش نشده است. افلاطون، جامعۀ ایدهآلی را طراحی کرد که در آن نه از ستم اثری است و نه از فقر و بدبختی. غایت نظام سیاسی او، پیدایش مدینۀ فاضله است. توماسکامپانلا طرح «شهر آفتاب» و «کشور خورشید»، ویکتور هوگو اندیشۀ «جمهوری جهانی»، و آگوستکنت و تامسمور نیز جامعهای را ترسیم میکنند که همۀ مردم آن، در سایۀ قانون و عدالت یکسان زندگی میکنند. آلوین تافلر برای حل این بحران و اصلاح جامعۀ جهانی، نظریۀ «موج سوم» را طرح کرده است، ولی در عین حال اعترافات شگفتآوری در اینباره دارد. وی میگوید:
فهرست مشکلاتی که جامعۀ ما (غرب) با آن روبهرو است تمامی ندارد. با دیدن فروپاشی پیاپی نهادهای تمدن صنعتی در حال نزاع، به درون غرقاب بیکفایتی و فساد، بوی انحطاط اخلاقی آن نیز مشام را میآزارد. در نتیجه، موج ناخشنودی و فشار برای تغییرات، فضا را انباشته است. در پاسخ به این فشارها، هزاران طرح ارائه میشود که همگی ادعا دارند بنیادی و حتی انقلابیاند، اما بارها و بارها مقررات و قوانین طرحها و دستورالعملهای جدید که همگی به منظور حل مشکلات تهیه شدهاند، کمانه میکنند و بر وخامت مشکلات میافزایند و این احساس عجز و یأس را دامن میزنند که هیچ فایدهای ندارد و مؤثر نیست. این احساس برای هر نظام دموکراسی خطرناک است و نیاز شدید به وجود مرد سوار بر اسب سفید ضربالمثلها را هرچه بیشتر دامن میزند.[2]
بنابراین، عامل دیگر توسعۀ فرهنگ مهدوی، ناتوانی کسانی است که مدعی اصلاحاند. آنها در زمینۀ شناخت آدمی و مشکلات او ناتواناند. از همینرو عجز و محدودیت آنان، نگاه انسان معاصر را به آسمان میدوزد.
منابع:
[1]. پیام حج مقام معظم رهبری در سال 1387.
[2]. به سوی تمدن جدید، آلوین تافلر، (به نقل از: نگاهی دوباره به انتظار، ص54).
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}