آقای ناظم که از پافشاری او به ستوه آمده است، از شرط آمدن والدین به مدرسه کوتاه می ­آید و حاضر می ­شود کارنامه­ ی قبولی را به خودش بدهد.

کارنامه را که می­ گیرد مثل تیری که از چلّه­ ی کمان رهایش کرده باشند روی زین دوچرخه می­ پرد و با سرعت تمام راهی خانه می­ شود. پدر قول داده است که اگر با معدل بالا قبول شود، او را به مشهد ببرد.

یکی دو کوچه مانده به خانه، سرعتش را بیش­تر و بیش­تر می­ کند تا زودتر برسد؛ اما یک­دفعه کنترل دوچرخه از دستش خارج می ­شود و تلو­تلو­خوران به عالِم بزرگ شهر آقا سیدمحمدحسین که دارد ازمدرسه برمی­ گردد، برخورد می­ کند و ایشان را به زمین می­ زند، خودش هم وسط کوچه پهن می­ شود!

تمام بدنش درد می­ گیرد، احساس می­ کند خانه­ ها دور سرش می­ چرخند، نگران از واکنش آقا سیدمحمدحسین سرش را به سمت او برمی­ گرداند، او را می­ بیند که با عبای خاک­ آلود در حال برخاستن از زمین است. دستش را به طرفش دراز می­ک ند و با مهربانی می­ گوید: «پسرم زخمی نشده ­ای، جایی از بدنت درد نمی­ کنه؟ یا علی بگو و بلند شو!»

درد بدنش را فراموش می­ کند، یاد داستان­ هایی که درباره­ ی خوش ­اخلاقی حضرت محمد صلی ­الله علیه و آله شنیده می­ افتد.

 
در آموزه­ های دینی و ملّی ما «گذشت» از جایگاه بلندی برخوردار است و صاحبان دل ­های بی­ کینه ستوده شده ­اند. پیامبر اکرم صلی ­الله علیه و آله در کلامی دل نشین، پنج خصلت کودکان را ارج نهادند؛ ازجمله این­که با یکدیگر دعوا می­ کنند، ولی زود از درِ آشتی درمی ­آیند و کینه به دل نمی­ گیرند.

بی ­اعتنایی به این صفت الهی، انسان را به قعر درّه­ ی تاریک انتقام ­جویی و کینه ­ورزی می­ اندازد تا مشخص شود فرد بی­ بهره از گذشت، خودش نخستین قربانی رفتار زشتش است.

در آموزه­ های دینی و ملّی ما «گذشت» از جایگاه بلندی برخوردار است و صاحبان دل ­های بی­ کینه ستوده شده ­اند. پیامبر اکرم صلی ­الله علیه و آله در کلامی دل نشین، پنج خصلت کودکان را ارج نهادند؛ ازجمله این­که با یکدیگر دعوا می­ کنند، ولی زود از درِ آشتی درمی ­آیند و کینه به دل نمی­ گیرند.

نویسنده: بیژن شهرامی
پی‌نوشت:
1. آیت الله علامه سید محمد حسین طباطبایی(ره)