یک طرف امام
یک طرف یزید
دشت بود و شیهه بود
با صدای تیز تیغ­ها
با صدای گریه
گریه­های تشنه در میان خیمه­ها
در خیال خود،
 ایستاده­ام نه این طرف نه آن طرف
فکر می­کنم
من کجایی­ام؟
تیغ می­کشم برای کشتن کبوتران
یا نه جنگ می­کنم
زیر سایه­ی امام مهربان

عباسعلی سپاهی یونسی