کوچه های ترسو
نوشین نوری در شعر «کوچه های ترسو» به توصیف یک روز پاییزی همراه با باد و برگ و باران می پردازد.
انگار توی کوچه
دعوای برگ و باد است
از صبح تا به الان
هرلحظه جیغ و داد است
صد برگ دست خالی
یک باد پر هیاهو
آنها هجوم و خشخش
اینها صدای هوهو
یک جنگ بیتوافق
در کوچههای ترسو
کز کرده گربهای پیر
آنجا کنار یک جو
هم زاغ خسته از جنگ
هم شاخههای عریان
پیغام صلح آورد
یکباره باز باران!
نوشین نوری
دعوای برگ و باد است
از صبح تا به الان
هرلحظه جیغ و داد است
صد برگ دست خالی
یک باد پر هیاهو
آنها هجوم و خشخش
اینها صدای هوهو
یک جنگ بیتوافق
در کوچههای ترسو
کز کرده گربهای پیر
آنجا کنار یک جو
هم زاغ خسته از جنگ
هم شاخههای عریان
پیغام صلح آورد
یکباره باز باران!
نوشین نوری
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}