نجابت خانوادگی بستر موفقیت
کسی که کریم الاصل است شرافت خانوادگی دارد، قلبی لین و آرام دارد و کسی که اصل پسندیده ای ندارد، قساوت قلب دارد.
یکی از بسترهای موفقیت، نسب پاک و طهارت باطنی خانواده است که آثار آن را می توان در فرزندان و رفتار آنان مشاهده کرد. قرآن کریم می فرماید: والبلد الطیب یخرج تباه بإذن ربه والذی بث لا یخرج إلا تکدة، «سرزمین پاکیزه گیاهش به فرمان پروردگار میروید، اما از سرزمین بدطینت و شور هزار جز گیاه ناچیز و بی ارزش چیزی نمی روید».
دراصل، فرزند نمادی از خانواده خود است. در روایت آمده است: «فرزند، وجود محض و خالص پدر است». او آینه ای است که میتواند پدر را در خود نشان دهد. نه تنها پدر و مادر در تربیت نقش دارند، دایی فرزند نیز نقش اساسی دارد. در روایتی پیامبر گرامی اسلام می فرمایند: «زمانی که می خواهید همسری برگزینید، و از این طریق تولید نسل کنید، به این نکته توجه داشته باشید که دایی به اندازه خود زن و شوهر، در روحیات فرزند، تأثیرگذار است و در حکم یکی از دو نفری است که هم بستر میشوند». شخصیت و ویژگیهای دایی در فرزند بسیار تأثیرگذار است. پس باید دقت کرد و برای رسیدن به موفقیت، به صورت گزینشی، با فردی دارای نجابت خانوادگی ازدواج کرد. چنانچه انسان در این باره بیمبالات باشد، با مشکلاتی روبه رو می شود. به همین جهت، پیامبر گرامی اسلام فرمودند: «از گیاه سبزی که بر زباله ها روییده است، بپرهیزید». سؤال شد: «ای رسول خدا، مقصود از گیاه سبزی که بر زباله روییده است، چیست؟ حضرت فرمودند: «زن زیبایی که در خانوادهای ناشایسته رشد کرده باشد».
البته اینکه برای موفقیت، توجه به اصل ونسب ضروری است، قاعدهای عمومی است که برای انتخابی با ضمانت بیشتر پیشنهاد می شود، ولی مواردی پیدا می شود که همسر با اینکه شرافت کمی از ناحیه خانواده دارد، خود برای تهذیب نفس تلاش فراوانی کرده است و میتواند عامل موفقیت در تربیت فرزندان باشد، اما اولأ چنین کسانی در اقلیت هستند؛ و ثانیة شناسایی آنها ساده نیست. پس برای اطمینان بیشتر باید به همان قاعده عمومی توسل جست تا از آرامش و موفقیت بیشتری برخوردار بود.
انسان های شریف، به طور کلی از رأفت و آرامش خاصی برخوردارند و برخلاف انسانهای خبیث که تندخو و عصبی هستند، متین برخورد می کنند و این متانت بستر خوبی برای آرامش و موفقیت است. امام صادق علیه السلام می فرمایند: کسی که کریم الاصل است شرافت خانوادگی دارد، قلبی لین و آرام دارد و کسی که اصل پسندیده ای ندارد، قساوت قلب دارد. رفتارهای انسان، برخاسته از حالتهای درونی اوست. چنانچه انسان از نرمش و عطوفت بهره داشته باشد، در مواجهه با دیگران پرجاذبه و کم تنش است، ولی اگر از درون، خشن و عصبی باشد، در برابر دیگران دافعهای قوی و جاذبه ای ضعیف دارد، و دشوار می توان با او کنار آمد. به همین جهت، امیر مؤمنان علی می فرمایند: «کسی که عنصر وجودی او خبیث باشد، نشستن با او رضایتمندی نمی آورد و چنین کسی باعث نارضایتی دیگران می شود». عنصر وجودی هرکس همان چیزی است که از خانواده گرفته است. وقتی کسی عامل نارضایتی دیگران باشد،به طور قطع، دیگران احساس موفقیت نمی کنند.
دانشمندان از گذشته های دور به این نکته دست یافته اند که موجودات زنده، بسیاری از ویژگیهای خود را به نسل بعدی منتقل می کنند و این ارث آیندگان از گذشتگان است. دامنه این انتقال به ویژگی های ظاهری فرزندان اختصاص ندارد و شامل ویژگیهای روحی و فضایل و رذایل نیز می شود. در کروموزمها ذرات بسیار کوچکی به نام «ژن» وجود دارد که عامل حقیقی وراثت است. در متون دینی از این راز بزرگ با واژه «عرق» یاد کرده اند. رسول اکرمصلى الله علیه وسلم می فرمایند: ببینید نطفه خود را در چه محلی مستقر میسازید و از قانون وراثت غافل نباشید». به این نکته توجه کنید تا بستر پانی فراهم شود و فرزندان شما وارث صفات ناپسند نشوند. در کتاب لغت آمده است: العرق دساس ای ان اخلاق الآباء تتصل الى الأبناء؛ «ژنها عامل انتقال اخلاق پدران به فرزندان اند». در روایت دیگری حضرت علی می فرمایند: «سجایای اخلاقی دلیل پاکی وراثت و فضیلت ریشه خانوادگی است»؛ این ویژگی به موفقیت خانواده می انجامد.
محمد حنفیه، فرزند حضرت علی علیه السلام ، در جنگ جمل، علمدار لشکر بود. حضرت به او فرمان حمله داد. محمد حنفیه حمله کرد، ولی دشمن جلو او را گرفت و محمد از پیشروی بازماند. حضرت خود را به او رساند و به او فرمود: از ضربات دشمن نترس و حمله کن. او قدری پیشروی کرد و باز متوقف شد. حضرت از ضعف او آزرده خاطر شد و نزدیک او آمد و در حالی که با قبضه شمشیر به دوش او می کوبید، فرمود: ادرکک عرق من امک؛ «این ضعف و ترس را از مادرت ارث بردهای». این بی توفیقی ارثی از اصل خویش است.
انتقال ژن به فرزندان گاه به ریشه های نزدیک برمی گردد و فرزند ویژگی پدر، مادر و دایی را ارث می برد و گاه نیز به ریشه های کهن و وراثتهای دوردست برمیگردد؛ مثل اینکه ویژگی اجداد فرد در او تجلی می کند. بنابراین، برای داشتن خانواده موفق و دور از تنش، و توفیق در تربیت فرزندان باید به زمینه های مناسب و مقدمات آن اندیشید. بیشک انتخاب همسر مناسب در این موفقیت نقش بسزایی دارد.
دراصل، فرزند نمادی از خانواده خود است. در روایت آمده است: «فرزند، وجود محض و خالص پدر است». او آینه ای است که میتواند پدر را در خود نشان دهد. نه تنها پدر و مادر در تربیت نقش دارند، دایی فرزند نیز نقش اساسی دارد. در روایتی پیامبر گرامی اسلام می فرمایند: «زمانی که می خواهید همسری برگزینید، و از این طریق تولید نسل کنید، به این نکته توجه داشته باشید که دایی به اندازه خود زن و شوهر، در روحیات فرزند، تأثیرگذار است و در حکم یکی از دو نفری است که هم بستر میشوند». شخصیت و ویژگیهای دایی در فرزند بسیار تأثیرگذار است. پس باید دقت کرد و برای رسیدن به موفقیت، به صورت گزینشی، با فردی دارای نجابت خانوادگی ازدواج کرد. چنانچه انسان در این باره بیمبالات باشد، با مشکلاتی روبه رو می شود. به همین جهت، پیامبر گرامی اسلام فرمودند: «از گیاه سبزی که بر زباله ها روییده است، بپرهیزید». سؤال شد: «ای رسول خدا، مقصود از گیاه سبزی که بر زباله روییده است، چیست؟ حضرت فرمودند: «زن زیبایی که در خانوادهای ناشایسته رشد کرده باشد».
البته اینکه برای موفقیت، توجه به اصل ونسب ضروری است، قاعدهای عمومی است که برای انتخابی با ضمانت بیشتر پیشنهاد می شود، ولی مواردی پیدا می شود که همسر با اینکه شرافت کمی از ناحیه خانواده دارد، خود برای تهذیب نفس تلاش فراوانی کرده است و میتواند عامل موفقیت در تربیت فرزندان باشد، اما اولأ چنین کسانی در اقلیت هستند؛ و ثانیة شناسایی آنها ساده نیست. پس برای اطمینان بیشتر باید به همان قاعده عمومی توسل جست تا از آرامش و موفقیت بیشتری برخوردار بود.
انسان های شریف، به طور کلی از رأفت و آرامش خاصی برخوردارند و برخلاف انسانهای خبیث که تندخو و عصبی هستند، متین برخورد می کنند و این متانت بستر خوبی برای آرامش و موفقیت است. امام صادق علیه السلام می فرمایند: کسی که کریم الاصل است شرافت خانوادگی دارد، قلبی لین و آرام دارد و کسی که اصل پسندیده ای ندارد، قساوت قلب دارد. رفتارهای انسان، برخاسته از حالتهای درونی اوست. چنانچه انسان از نرمش و عطوفت بهره داشته باشد، در مواجهه با دیگران پرجاذبه و کم تنش است، ولی اگر از درون، خشن و عصبی باشد، در برابر دیگران دافعهای قوی و جاذبه ای ضعیف دارد، و دشوار می توان با او کنار آمد. به همین جهت، امیر مؤمنان علی می فرمایند: «کسی که عنصر وجودی او خبیث باشد، نشستن با او رضایتمندی نمی آورد و چنین کسی باعث نارضایتی دیگران می شود». عنصر وجودی هرکس همان چیزی است که از خانواده گرفته است. وقتی کسی عامل نارضایتی دیگران باشد،به طور قطع، دیگران احساس موفقیت نمی کنند.
دانشمندان از گذشته های دور به این نکته دست یافته اند که موجودات زنده، بسیاری از ویژگیهای خود را به نسل بعدی منتقل می کنند و این ارث آیندگان از گذشتگان است. دامنه این انتقال به ویژگی های ظاهری فرزندان اختصاص ندارد و شامل ویژگیهای روحی و فضایل و رذایل نیز می شود. در کروموزمها ذرات بسیار کوچکی به نام «ژن» وجود دارد که عامل حقیقی وراثت است. در متون دینی از این راز بزرگ با واژه «عرق» یاد کرده اند. رسول اکرمصلى الله علیه وسلم می فرمایند: ببینید نطفه خود را در چه محلی مستقر میسازید و از قانون وراثت غافل نباشید». به این نکته توجه کنید تا بستر پانی فراهم شود و فرزندان شما وارث صفات ناپسند نشوند. در کتاب لغت آمده است: العرق دساس ای ان اخلاق الآباء تتصل الى الأبناء؛ «ژنها عامل انتقال اخلاق پدران به فرزندان اند». در روایت دیگری حضرت علی می فرمایند: «سجایای اخلاقی دلیل پاکی وراثت و فضیلت ریشه خانوادگی است»؛ این ویژگی به موفقیت خانواده می انجامد.
محمد حنفیه، فرزند حضرت علی علیه السلام ، در جنگ جمل، علمدار لشکر بود. حضرت به او فرمان حمله داد. محمد حنفیه حمله کرد، ولی دشمن جلو او را گرفت و محمد از پیشروی بازماند. حضرت خود را به او رساند و به او فرمود: از ضربات دشمن نترس و حمله کن. او قدری پیشروی کرد و باز متوقف شد. حضرت از ضعف او آزرده خاطر شد و نزدیک او آمد و در حالی که با قبضه شمشیر به دوش او می کوبید، فرمود: ادرکک عرق من امک؛ «این ضعف و ترس را از مادرت ارث بردهای». این بی توفیقی ارثی از اصل خویش است.
انتقال ژن به فرزندان گاه به ریشه های نزدیک برمی گردد و فرزند ویژگی پدر، مادر و دایی را ارث می برد و گاه نیز به ریشه های کهن و وراثتهای دوردست برمیگردد؛ مثل اینکه ویژگی اجداد فرد در او تجلی می کند. بنابراین، برای داشتن خانواده موفق و دور از تنش، و توفیق در تربیت فرزندان باید به زمینه های مناسب و مقدمات آن اندیشید. بیشک انتخاب همسر مناسب در این موفقیت نقش بسزایی دارد.
درخواست فرزند سالم و صالح از خدا
یکی از بسترهای موفقیت در خانواده این است که والدین هرگز خود را مستقل از مبدأ اعلی نبینند و همیشه به نیازمندی و بندگی خود در برابر خداوند منان توجه داشته باشند. تصور استقلال از خدا و تکیه کردن به تدبیر و درایت خود، دربرابر احساس وابستگی به خدا و تقدیر او، تصوری اشتباه است و باعث می شود خداوند، انسان را به حال خود رها کند. رها شدن همان سلب توفیق است؛ سلب این توفیق که خدا آنی و کمتر از آنی ما را به خودمان وانگذارد.در این زمینه، احساس نیاز شدید به خدای متعال و درخواست فرزند صالح از او راهی به سوی خوشبختی و موفقیت فرزندان است و باعث میشود فرزند با محرکهای درونی مثبت بیشتری به عالم وجود پا گذارد.
قرآن کریم از حضرت زکریا نقل می کند که به درگاه الهی عرض کرد: رب هب لی من الصالحین؛ «خدای من، به من فرزندان صالح مرحمت کن». در جای دیگر می فرماید: والذین یقولون ربنا هب لنا من أزواجنا ودریانا قرة أعین؛ «و آنان که می گویند: خدای ما، از زنان و فرزندان ما نور چشمی برای ما قرار ده».
حضرت عیسی از کنار قبری می گذشتند که صاحب آن عذاب می شد. سال دیگر که از کنار آن عبور می کردند دیگر عذاب نمی شد. خداوند به حضرت عیسی وحی فرمود: صاحب قبر، فرزند صالحی دارد که کار خیری انجام داده است، مسیری را درست کرده و به یتیمی پناه داده است.سعید بن جبیر در خصوص این آیه شریفه می گوید: «والله این آیه به حضرت علی علیه السلام اختصاص دارد. بیشترین درخواست حضرت از درگاه الهی این بود که خدایا، همسرم، فاطمه، و فرزندانم، حسن و حسین را نور چشم من قرار ده». آن گاه می گوید: امیر مؤمنان فرمودند: «به خدا قسم هیچ گاه از خدای خود نخواستم که فرزندانی زیبا یا خوش قامت به من عطا کند، بلکه از خدای خود خواستم فرزندانی مطیع و خائف از خدا به من عطا کند تا هرگاه به آنها نظر کنم که در حال اطاعت خداوندند، چشمم روشن شود».
پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: «سعادت پدر، داشتن فرزند صالح است». همچنین فرمودند: «فرزند صالح گلی از گلهای بهشت است».
همان گونه که دعای والدین سبب می شود کار آنها در تربیت آسان تر شود، فرزندان نیز با کارهای خیر خود سبب سعادت پدر و مادر می شوند. پیامبر اکرم می فرمایند:
حضرت عیسی از کنار قبری می گذشتند که صاحب آن عذاب می شد. سال دیگر که از کنار آن عبور می کردند دیگر عذاب نمی شد. خداوند به حضرت عیسی وحی فرمود: صاحب قبر، فرزند صالحی دارد که کار خیری انجام داده است، مسیری را درست کرده و به یتیمی پناه داده است. پس من به سبب کاری که فرزندش انجام داده است، او را بخشیدم. آن گاه رسول اعظم فرمودند: میراث خدایان از بنده مؤمنش فرزندی است که پس از مرگ پدر، خدا را عبادت کند. آن گاه امام صادق آیه حضرت زکریا را تلاوت فرمودند: خدایا از ناحیه خود، فرزندی به من عطا کن که از من و از آل یعقوب ارث برد و او را مرضی قرار ده». در جای دیگر امام صادق علیه السلام می فرمایند: «میراث خداوند از بنده مؤمنش، فرزند صالحی است که برای او استغفار کند».
بنابراین، درخواست فرزند صالح از خداوند منان، بستری است برای اینکه پدر و مادر فرصت مناسب تری برای تربیت او پیدا کنند و خود نیز از برکات فرزند صالح برخوردار شوند، در معرض رحمت الهی قرار گیرند و کار خیر فرزند برای آنان نیز مؤثر و مفید باشد.
منبع: خانوادۀ موفق، علی حسین زاده، چاپ دوم، مؤسسۀ آموزشی وپژوهشی امام خمینی(ره)، کاشان1391
قرآن کریم از حضرت زکریا نقل می کند که به درگاه الهی عرض کرد: رب هب لی من الصالحین؛ «خدای من، به من فرزندان صالح مرحمت کن». در جای دیگر می فرماید: والذین یقولون ربنا هب لنا من أزواجنا ودریانا قرة أعین؛ «و آنان که می گویند: خدای ما، از زنان و فرزندان ما نور چشمی برای ما قرار ده».
حضرت عیسی از کنار قبری می گذشتند که صاحب آن عذاب می شد. سال دیگر که از کنار آن عبور می کردند دیگر عذاب نمی شد. خداوند به حضرت عیسی وحی فرمود: صاحب قبر، فرزند صالحی دارد که کار خیری انجام داده است، مسیری را درست کرده و به یتیمی پناه داده است.سعید بن جبیر در خصوص این آیه شریفه می گوید: «والله این آیه به حضرت علی علیه السلام اختصاص دارد. بیشترین درخواست حضرت از درگاه الهی این بود که خدایا، همسرم، فاطمه، و فرزندانم، حسن و حسین را نور چشم من قرار ده». آن گاه می گوید: امیر مؤمنان فرمودند: «به خدا قسم هیچ گاه از خدای خود نخواستم که فرزندانی زیبا یا خوش قامت به من عطا کند، بلکه از خدای خود خواستم فرزندانی مطیع و خائف از خدا به من عطا کند تا هرگاه به آنها نظر کنم که در حال اطاعت خداوندند، چشمم روشن شود».
پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: «سعادت پدر، داشتن فرزند صالح است». همچنین فرمودند: «فرزند صالح گلی از گلهای بهشت است».
همان گونه که دعای والدین سبب می شود کار آنها در تربیت آسان تر شود، فرزندان نیز با کارهای خیر خود سبب سعادت پدر و مادر می شوند. پیامبر اکرم می فرمایند:
حضرت عیسی از کنار قبری می گذشتند که صاحب آن عذاب می شد. سال دیگر که از کنار آن عبور می کردند دیگر عذاب نمی شد. خداوند به حضرت عیسی وحی فرمود: صاحب قبر، فرزند صالحی دارد که کار خیری انجام داده است، مسیری را درست کرده و به یتیمی پناه داده است. پس من به سبب کاری که فرزندش انجام داده است، او را بخشیدم. آن گاه رسول اعظم فرمودند: میراث خدایان از بنده مؤمنش فرزندی است که پس از مرگ پدر، خدا را عبادت کند. آن گاه امام صادق آیه حضرت زکریا را تلاوت فرمودند: خدایا از ناحیه خود، فرزندی به من عطا کن که از من و از آل یعقوب ارث برد و او را مرضی قرار ده». در جای دیگر امام صادق علیه السلام می فرمایند: «میراث خداوند از بنده مؤمنش، فرزند صالحی است که برای او استغفار کند».
بنابراین، درخواست فرزند صالح از خداوند منان، بستری است برای اینکه پدر و مادر فرصت مناسب تری برای تربیت او پیدا کنند و خود نیز از برکات فرزند صالح برخوردار شوند، در معرض رحمت الهی قرار گیرند و کار خیر فرزند برای آنان نیز مؤثر و مفید باشد.
منبع: خانوادۀ موفق، علی حسین زاده، چاپ دوم، مؤسسۀ آموزشی وپژوهشی امام خمینی(ره)، کاشان1391
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}