فرهنگ مهدویت چقدر در نظام فعلی حکومتی ما می‌تواند مؤثر و کارساز باشد؟

فرهنگ، مجموعه‌ای از نگرش‌ها، ارزش‌ها، هنجارها، رسوم و آداب، شعائر و اعمال خاص است که جامعه آن‌ها را می‌پذیرد. فرهنگ مهدویت نیز مجموعه‌ای از آیین‌های اعتقادی، اخلاقی، رفتاری، مدیریتی، معرفتی، اجتماعی، فقهی و مانند آن است که پیامبر اکرم(ص) بر پایۀ وحی الهی آن‌ها را برای هدایت انسان‌ها به ارمغان آورد. امامان معصوم(ع)این فرهنگ را به نسل‌های بعدی منتقل کرده‌اند که تبیین، تفسیر و تشریع آن در زمان کنونی به عهدۀ وجود مقدس حضرت ولی‌عصر(عج) است.

آن حضرت نیز در دوران هفتاد سالۀ غیبت صغرا، از طریق سفیران خاص خود (نایبان خاص) این مهم را به انجام رساند که در دوران کنونی (غیبت کبرا) مروجان دین و مراجع بزرگوار تقلید (نایبان عام) آن آموزه‌ها را می‌گسترانند.بنابراین، الگوگیری و تأثیرپذیری از فرهنگ مهدویت برای تمام عصرها و نسل‌ها، کارگشا و کارساز است. برای نمونه، به دو اثر و ویژگی این فرهنگ اشاره می‌کنیم:

1. احاطۀ علمی امام مهدی(عج) بر اعمال و احوال ما باعث می‌شود که مسئولان و مردم جامعه، امام را شاهد و ناظر بر اعمال خود ببینند و از گناهان فردی و اجتماعی بپرهیزند؛ زیرا می‌دانند او از گناهشان ناراحت می‌شود. علاوه بر آن، سعی می‌کنند تا با اعمال شایسته، زمینۀ خشنودی حضرت را فراهم سازند؛ زیرا می‌دانند او از کار نیک شادمان می‌شود.به بیان دیگر، فرهنگ مهدویت را می‌توان مایۀ حرکت و عمل صحیح در تمام طبقات نظام و جامعه دانست که تلاش و کوشش صحیح، اصولی و منطقی را در پی‌می‌آورد؛

2. از ویژگی‌های دیگر فرهنگ مهدویت، «امید» است. این ویژگی، برای تمام جوامع و نظام‌ها، ازجمله نظام حکومتی ایران ضروری می‌نماید و موجب دل‌گرمی خدمت‌گزاران نظام اسلامی در خدمت به خلق خدا و دین خدا می‌گردد. آری، فرهنگ مهدویت، حرکت‌آفرین، امیدآفرین، تلاش‌زا و نشاط‌آور است، و یأس، نومیدی، خستگی، وازدگی و پوچ‌گرایی را می‌زداید. این فرهنگ، دریچه‌ای به آینده‌ای روشن دارد. البته ویژگی‌ها فراوان است، ولی برای بیان آن‌ها مجالی نیست.


ترویج فرهنگ مهدویت

شیوه‌های عملی ترویج فرهنگ مهدویت چیست؟
  1.  برگزاری دوره‌های آموزشی (حضوری و غیرحضوری) معارف مهدویت برای مقاطع مختلف تحصیلی؛
  2.  تشکیل جلسه‌های دعای ندبه (صبح جمعه)؛ زیارت آل‌یاسین، برپایی جلسات بزرگ‌داشت در مناسبت‌ها (ایام میلاد و وفات ائمه(ع))، و برگزاری جلسات پرسش و پاسخ به شبهات؛
  3.  تشکیل کانون‌های انتظار در مساجد، مدارس، دانشگاه‌ها، کارخانه‌ها و ادارات، که افراد با شرکت در جلسات هفتگی در بالا بردن شناخت خود نسبت به حضرت مهدی(عج) (از طریق تدوین مجله، طرح سؤال در جمع و جست‌وجوی پاسخ آن و...) سعی می‌نمایند؛
  4.  راه‌اندازی کاروان‌های جمکران در شب‌های چهارشنبه و جمعه؛
  5. تشکیل کتابخانه و ارائۀ لوح‌های فشرده با موضوع مهدویت و انتظار؛
  6. پخش بروشورها و جزوه‌ها و کتاب دربارۀ حضرت مهدی(عج) بین علاقه‌مندان و بلکه در سطح عموم افراد جامعه؛
  7.  برگزاری مسابقات کتاب‌خوانی با موضوع مهدویت در مساجد، مدارس، دانشگاه‌ها، و اهدای جوایز نفیس به برندگان؛
  8.  برپایی نمایشگاه‌هایی با موضوع مهدویت (نمایشگاه کتاب، عکس و پوستر، فیلم و...)؛
  9. ارائۀ معارف مهدوی در قالب هنر ( فیلم، تئاتر، انیمیشن، اسلاید و سرود)؛
  10.  برگزاری مسابقه و فراخوان آثار هنری در زمینۀ مهدویت، مثل نقاشی و... در سطوح مختلف؛
  11. تابلوهای تبلیغاتی با موضوع مهدوی و نصب آن در مراکز مهم شهر، ادارات، مدارس، کارخانه‌ها و... .
 

ابعاد شخصیت امام چه می‌باشند؟

برخی از ابعاد شخصیتی امام عبارت‌اند از:
شخصیت حقیقی:

شناخت شخص امام به نام و نسب است. در این‌گونه شناخت، سعی می‌شود نام، مشخصات ظاهری و خانوادگی هر فرد شناخته شود. به این‌گونه شناخت، شناخت شناسنامه‌ای می‌گویند که ابتدایی‌ترین نوع شناخت است.

شخصیت حقوقی:

شناخت امام به عنوان امام و جانشین پیامبر، همراه با ویژگی‌های امام است. در این نوع شناخت، حضرت مهدی(عج) به عنوان امام و آخرین جانشین پیامبر(ص) که اطاعتش بر همه واجب است، شناخته می‌شود.

سلیم بن قیس از حضرت علی(ع) پرسید کم‌تر چیزی که آدمی به آن گمراه می‌شود چیست؟ حضرت فرمود: کسی را که خدا اطاعت، ولایت و محبت او را واجب کرده و حجت خود در زمین قرار داده نشناسد.

 شخصیت سیاسی ـ اجتماعی:

شناخت امام به عنوان رهبر جامعۀ جهانی عدالت‌محور می‌باشد. امام مهدی(عج) مهم‌ترین فرد برای برآوردن انتظارات بشر از زندگی است و می‌تواند بشریت را از بحران‌های اجتماعی، ظلم بین‌المللی و انواع تنگناهایی که درگیر آن است نجات دهد و عدالت را در سراسر جهان حاکم گرداند.

شخصیت معنوی:

شناخت جایگاه امام در هدایت بشریت است. امام یک فیلسوف و دانشمند نیست؛ او آمده است تا انسان‌ها را به سعادت حقیقی راهنمایی کند. آنان را با خدا، پیامبران، دین، اخلاق و آخرت آشنا کند و به زندگی الهی سوق دهد و از بحران هویت نجات دهد.


شخصیت تکوینی:

شناخت جایگاه امام در آفرینش می‌باشد. طبق روایات، جهان و آن‌چه در آن است به واسطۀ وجود امام آفریده و پابرجاست. در روایتی می‌خوانیم: اگر حجت نبود زمین اهلش را فرو می‌برد.وجود امام سبب رسیدن فیض وجود به موجودات دیگر و بقای آنان می‌باشد.
 


شناخت امام

حق واجب امام چیست و چگونه می‌توان آن را شناخت؟ اگر تقوا شرط ایمان است، چرا در روایت می‌فرماید اگر حق امام را بشناسد شیرینی ایمان را می‌چشد؟ آیا منظور بخشی از ایمان است؟

منظور از حق واجب، همان حقوق امام است و کلمۀ واجب برای دلالت بر این مطلب است که چنین حقی از طرف خداوند ثابت شده است. در یک تقسیم‌بندی کلی می‌توان گفت، امام دو حق دارد:

  1. در مقام علم، اعتقاد به امامت آن حضرت؛
  2. در مقام عمل، تبعیت از دستور امام. بنابراین، انسان باید در زبان و عمل این اعتقاد را آشکار سازد.


دربارۀ شناخت حق نیز باید گفت که منظور از آن، تنها عقیده به امام بودن او نیست، بلکه باید بداند امام چه جایگاه و نقشی در جهان آفرینش دارد، علم و قدرت او چقدر است و...؟ چنین شناختی در درجۀ اول با مراجعه به عالمان و دانشمندان علوم ائمه(ع) ممکن می‌شود.

باید نزد آنان شاگردی کرد و این معارف را از آنان آموخت و با نبود آن‌ها، بهترین کار استفاده از کتاب‌های مفید و معتبر دربارۀ امامت است. خواندن کتاب‌ها و مقالات و ارتباط داشتن با مراکز و مؤسسه‌ها می‌تواند راه‌گشای خوبی باشد؛ اما چنان‌که در آغاز بیان شد، فهم این مطالب، مستلزم استمرار و پشت‌کار است و نباید انتظار داشت که با کمی مطالعه یا مراجعه، همه چیز روشن شود.

اما دلیل این‌که چرا معرفت حق امام موجب چشیدن طعم شیرین ایمان است، در ادامۀ همین حدیث آمده است. امام صادق(ع) می‌فرمایند: زیرا خداوند، امام را عَلَم هدایت مردم قرار داده و به آن‌چه در نزد خداوند است جز از طریق امام نمی‌توان رسید و خداوند نیز جز به شناخت امام عملی را از بندگان نمی‌پذیرد.

با توجه به عبارت‌های این حدیث و مانند آن، معلوم می‌شود که امام واسطۀ بین خدا و بندگان است. کسی که می‌خواهد با خداوند ارتباط داشته باشد و اعمالش پذیرفته شود و نعمت‌های الهی شامل حال او گردد، باید به امام تمسک جوید و اگر کسی امامت و ولایت را رها کند، گمراه شده و به بی‌راهه رفته است.

بنابراین هرگز به هدف نمی‌رسد و ایمان او تنها لقلقۀ زبان خواهد بود و چیزی که محتوا و حقیقت ندارد، هرگز طعم و شیرینی‌ای نخواهد داشت! بنابراین راه رسیدن به حقیقتِ ایمان، اعتقاد به امامت است و این اعتقاد چنان‌که قبلاً گفتیم از راه شناخت حاصل می‌شود.

پس شناخت امام باعث فهمیدن و چشیدن شیرینی ایمان است؛ یعنی راه رسیدن به حقیقتِ ایمان است. به همین دلیل است که امام می‌فرماید: اگر کسی امام را بشناسد، شیرینی ایمان را می‌چشد. البته تقوا نیز شرط ایمان است، اما تقوا در مقام عمل، شرط است و شناختْ در مقام عقیده.

لذا این‌دو منافاتی با هم ندارند و قابل جمع است. کسی که در مقام عقیده، امام را می‌شناسد و در مقام عمل، اهل تقوا و پاکی است، شیرینی ایمان را می‌چشد، اما اگر تقوا پیشه نکند و تنها مدعی اعتقاد و عشق و دوستی اهل‌بیت باشد، هرگز به چنین لذتی دست نمی‌یابد.


منابع:

  1.  فصلنامۀ انتظار، ش11 و 12، ص32، با چند تن از استادان حوزه و دانشگاه دربارۀ فرهنگ مهدویت گفت‌وگویی کرده که برای روشن شدن این سؤال و جواب بسیار مفید می‌نماید.
  2.  برای آگاهی بیش‌تر نک: خورشید مغرب، محمدرضا حکیمی؛ استراتژی انتظار، اسماعیل شفیعی سروستانی.
  3.  معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص394.
  4.  «لولا الحجة لساخت الارض بأهلها».
  5.  شرح اصول کافی، ملامحمد صالح مازندرانی، ج5، ص241.
  6.  کافی، ج1، ص203، ح2.