پرسش از ذات تکنولوژی نزد هایدگر به هیچ وجه نه به معنای نفی تکنولوژی، بلکه تلاش برای دریافتن ماهیت آن، نقد محدودیت های آن و نوعی آسیب شناسی ساحت وجودی انسان در عصر حاکمیت تکنولوژی است. تفکر هایدگر به هیچ وجه با بحثهایی همچون پایان تاریخ یا تاریخ انحطاط نسبتی ندارد، امری که رگه هایی از آن در تفکر و مباحث آخرالزمانی فردید دیده می شود. از نظر هایدگر، علوم جدید میراث سنت متافیزیک و عنصری اجتناب ناپذیر از حیات معاصر است. وی همچون پوزیتیوستها، سیانتیستها، مدرنیستها و شیفتگان عقلانیت جدید و جهان بینی روشنگری به علم و تکنولوژی به معنای متعارف و رایج کلمه «خوش بین» نیست، و ما را به اندیشیدن به امکان و آغاز دیگری دعوت می کند، لیکن امکان و آغاز دیگری که خود علم و تکنولوژی جدید فراهم ساز آن است. در روزگار کنونی «تفکر ابژه گر و حسابگرانه علمی» و «تفکر معنوی با حضور شاعرانه» هر دو مورد نیاز بشر و مقوم حیات اوست. نقد هایدگر بر علم و تکنولوژی جدید این است که در حیات کنونی ما تفکر علمی و تکنولوژیک غلبه کامل یافته و همین امر سبب فقر تفکر معنوی و گریز از آن گردیده است. هایدگر بر اساس نحوه نگرش وجودشناختی و پدیدارشناسانه خویش از ما میخواهد که در نسبت با تکنولوژی، «وارستگی» پیشه کنیم. وارستگی یعنی آری و نه گفتن به اشیا؛ یعنی می گذاریم که تکنولوژی در عالم روزمره مان وارد شود و در عین حال آن را بیرون نگه می داریم. این سخن بدان معناست که با آری گفتن به تکنولوژی، آن را به منزله عنصری ضروری و قوام بخش حیات کنونی خویش می پذیریم، ولی با نه گفتن بدان همواره به یاد داریم که تفکر علمی و تکنولوژیک یگانه نحوه ممکن تفکر نیست، و نمی تواند به همه ساحات وجودی انسان و اصیل ترین نیازهای وی پاسخ گوید.
 
ایرانیان هنوز درنیافته اند که باید به تکنولوژی آری بگویند، و فردید بزرگ نیز در این غفلت نقش داشته است. تفکر معنوی و بازگشت به ساحت حضور در روزگار ماء بیش از آن که حاصل بی تفاوتی نسبت به قدرت علمی و تکنولوژیک باشد، حاصل اندیشیدن به آن مبنا و رویداد یگانه و رخ دهنده ای است که خود سرچشمه و بنیاد هر گونه تحول تاریخی، از جمله ظهور علم و تکنولوژی مدرن، است.
 
دفاع هایدگر از تفکر اصیل و انتقادات صریح وی از تفکر حسابگر، به هیچ وجه مترادف با انکار علم و تکنولوژی و حتی مترادف با بی تفاوتی غیرمسئولانه نسبت به تکنولوژی و قدرت سرنوشت ساز آن در جهان کنونی نیست. هایدگر در جهان غرب نقش منذر را ایفا کرد. علم و تکنولوژی مدرن از زمان ظهور آن امیدهای بسیاری را در دل بشر برانگیخته است که گاه به حد افسانه رسیده اند و علم و تکنولوژی در سیانتیسم و پوزیتیویسم به اسطوره تبدیل شده اند. در جهان کنونی انتظاراتی از علم و تکنولوژی وجود دارد همچون غلبه بر مرگ و محدودیت های نازدودنی بشر و خلق بهشتی زمینی و فارغ از درد و رنج و سرشار از آزادی و رهایی که هیچگاه به تحقق نرسیده و نخواهند رسید. علم و تکنولوژی در روزگار ما در غرب ستایندگان و پرستندگان بی بصیرت بسیار داشته و دارد و لذاء غرب به ناقدی چون هایدگر نیاز داشته است تا محدودیت های علم و تکنولوژی و خرافه های شکل گرفته درباره آنها را خاطرنشان کرده، نشان دهد که اگر عصر تکنولوژی از برخی جهات نویدبخش غنای زندگی بشری است، از برخی جهات دیگر نیز در آن بیم آسیبهای بسیار و جبران ناپذیر وجود دارد. اما نکته بسیار شایسته توجه درباره تفکر هایدگر این است که او این نقد را با فراخوان رمانتیک و نوستالژیک به عصر پیشین یا با تجلیل مقولات دوران های گذشته و ماقبل مدرن انجام نمی دهد، بلکه نقد وی از علم و تکنولوژی با کشف بعد فراموش شده استعلا به سوی وجود» در هستی آدمی و در چارچوب خرد تفکر معاصر انجام می گیرد. در نظر هایدگر، اگر آدمی در برابر خود تکنولوژی واکنش نشان دهد، اعم از این که تکنولوژی را با رغبت بپذیرد یا آن را طرد کند، در هر دو صورت نمی تواند نسبتی آزاد با تکنولوژی برقرار کند و همچنان در بند تکنولوژی خواهد ماند.
 در روزگار کنونی «تفکر ابژه گر و حسابگرانه علمی» و «تفکر معنوی با حضور شاعرانه» هر دو مورد نیاز بشر و مقوم حیات اوست. نقد هایدگر بر علم و تکنولوژی جدید این است که در حیات کنونی ما تفکر علمی و تکنولوژیک غلبه کامل یافته و همین امر سبب فقر تفکر معنوی و گریز از آن گردیده است. هایدگر از ما می خواهد تکنولوژی را صرفا به منزله مجموعه ای از وسایل و ابزارها نفهمیم و درکی وجودشناختی از آن داشته باشیم. او نخستین کسی است که از تکنولوژی چنین درکی عرضه می کند. تفاسیر رایج و گاه سطحی از هایدگر فقط از نگرش منفی او به تکنولوژی سخن می گویند، اما چنین نگرشی منفی با درک وجودشناسانه هایدگر از تکنولوژی به منزله بخشی از تاریخ خود هستی سازگاری ندارد. هدف نقد هایدگر از تکنولوژی نشان دادن ضرورت مواجهه با «امری استعلایی» و در همان حال «حقیقتی زیبایی شناختی که این دو نزد هایدگر از امری یگانه حکایت می کنند در خود تکنولوژی و فهم تکنولوژی به منزله تقدیر به منظور غلبه بر محدودیتهای ذاتی آن است. در چنین درکی، تکنولوژی، درست همچون خود وجود حقیقت، دارای وصفی دوگانه است. وجود حقیقت به نحو توأمان واجد دو وصف ظهور و خفاست. تکنولوژی نیز، به منزله گشتل از یک سو به گونه ای عنان گسیخته به جهان خارج متعرض شده، همه چیز و همه کس را صورت بخشی و نظم می بخشد و بدین ترتیب، با تقلیل آنچه هست به انرژی و منبعی ذخیره شده برای بهره داری، هر نوع نگرش و تلقی از خود وجود و رخداد» انکشاف را سرکوب و متوقف می کند و به نحوی بسیار ریشه ای و اساسی، نسبت خاص آدمی با وجود حقیقت را به خطر می افکند، و بدین سان، با غلبه نیست انگاری افق معنادار استفاده از همین قدرت تکنولوژیک از کف می رود؛ از سوی دیگر، تکنولوژی به منزله گشتل، خود بخشش و افاضه ای است که موجب می شود انسان بقا داشته باشد تا شاید بتواند به حقیقت خویش دست یافته، در قرب وجود سکنی گزیند. به تعبیر ساده تر، این امکان وجود دارد که تکنولوژی خود را به صورت نیرویی نجات بخش هویدا سازد.
 
هایدگر اظهار می دارد: «آدمی هنگامی آزاد می شود که به قلمرو تقدیر تعلق داشته باشد.» از نظر او، تقدیر باب تحقق امکانات است و در «مکان»، هیچ گونه ضرورت بالذاتی نهفته نیست، بنابراین، هیچ گونه ضرورت و جبری در باطن تقدیر نهفته نیست. تقدیر باب امکانات را به روی آدمی می گشاید و در واقع آدمی با تعلق به ساحت تقدیر با ابواب امکاناتی که می توانند تحقق یابند روبه رو می شود. لذا، آدمی با تعلقش به قلمرو تقدیر، نه تنها مجبور نیست، بلکه به آزادی، یعنی به امکاناتی گوناگون و حقیقی که تقدیر در اختیار وی می نهد، دست می یابد. از نظر هایدگر، در دوره تاریخی کنونی، تکنولوژی به منزله گشتل، نقش همان نیروی تاریخی تقدیربخش را ایفا می کند. انسان با تعلقش به تقدیر نه مجبور می شود که تسلیم تکنولوژی شود نه مجبور میشود علیه تکنولوژی طغیان کند. تعلق به تقدیر، آدمی را در برابر تکنولوژی نه تسلیم می کند نه طاغی.
 
از نظر هایدگر، «اساس تکنیک، به عنوان صورتی از حقیقت تاریخ متافیزیک ... بخشی قابل توجه و مرحله ای قابل تأمل از تاریخ وجود است». به بیان دیگر، تکنولوژی جدید خود به اعتباری نحوی انکشاف وجود است؛ اما همان طور که در مورد مواجهه یک سویه فردید با متافیزیک اشاره شد، نقد تکنولوژی و تفکر تکنولوژیک نیز نزد فردید یک سویه میشود و مواجهه پدیدارشناسانه هایدگر با تکنولوژی و درک اساس تکنیک، به منزله بخشی از تاریخ هستی و قدرتی تقدیر ساز و رهایی بخش در دوره کنونی، در تفکر فردید کاملا مغفول می ماند. در تفکر هایدگر، تقدیر در بطن خود، «آزادی» و در همان حال «خطر در بطن خود نیروی نجات بخش» را به همراه می آورد. از نظر هایدگر، تکنولوژی، امکانی را در خود فراهم می آورد که ما اصلا نمی توانیم آن را حدس بزنیم. این امکان عبارت است از امکان پیدایش نیروی نجات بخش». «پس ماهیت تکنولوژی، که هم می تواند عین خطر باشد و هم در عین حال مبشر و منادی نیروی نجات بخش». هایدگر معتقد است که فعالیت بشری هرگز نه می تواند این خطر را خنثی کند و نه میتواند فی نفسه و به تنهایی ظهور نیروی نجات بخش را میسر سازد. به تعبیر ساده تر، هایدگر هر گونه تفکر بشرانگارانه و سوبژه محور در باب تکنولوژی را به چالش می کشد، و این چیزی است که در فردید دیده نمی شود. در بیان فردید، تو گویی تکنولوژی امری است که می تواند متعلق میل و انتخاب ما قرار گیرد.
 
هایدگر در مقاله «پرسش از تکنولوژی»، آن جا که تکنولوژی را به منزله تقدیر و حوالت تاریخی خود وجود بیان می کند، اظهار می دارد: «تکنولوژی خود خطرناک نیست. تکنولوژی، امری شیطانی نیست» و ما نباید آن را به عنوان ره آوردی شیطانی لعن و نفرین کنیم. از نظر هایدگر، نفی تکنولوژی و پذیرش دربست آن هر دو یک چیز است. به اعتقاد وی، «درست به عکس، وقتی که ما به صراحت خود را در معرض ماهیت تکنولوژی قرار دهیم ... ، به ناگهان خود را درگیر با فراخوانی آزادی بخش می یابیم». هایدگر این بخش از شعر پاتموس هولدرلین را در مقاله «پرسش از تکنولوژی»، دو بار می آورد: «اما هر جا که خطر هست، نیروی نجات بخش نیز همان جا میبالد». از نظر هایدگر «نیروی نجات بخش در ماهیت تکنولوژی ریشه دارد و از آن نیرو می گیرد».
نقد اینجانب به فردید به هیچ وجه این سخن بی مبنا و مضحک نیست که وی مخالف یا ضد علم و تکنولوژی بوده است. فقرات متعددی در آثار و گفتار او می توان یافت که عدم مخالفت او را با علم و تکنولوژی آشکار می سازد :

نگوییم ایمان کافی است و علم نخواهیم، و نیز نگوییم قرآن گفته است عالم باش و مثلا عالم اقتصاد باش... علم جدید در جای خود صحیح است. اگر ما به خود آییم، از علم و صنعت غربی هم در جای خویش بیشتر و بهتر استفاده خواهد شد. آیا ... ما باید به علوم انسانی وارد نشویم؟ نه. این سخن صحیح نیست، زیرا بیم زیادی هست که ابلیس از در دیگر داخل شود. ... اگر به علم و اثر آن دقیق نشویم این تلبیس ابلیس شقی است. ... تکنولوژی را نمی توان یکباره رد کرد، این حوالت جهان است. ... امروز، علم و صنعت لازم است، ولی در جنب این علم و صنعت، پرسش از وجود هم ... لازم است. اما همه سخن در این است که چرا فردید اوصاف قدرت بخشی و رهایی بخشی علم و تکنولوژی مدرن را برای جوامعی چون ما درنیافت و بر اهمیت آنها برای ملت ما تأکید ایجابی نورزید و به این امر التفات نیافت قومی که در دوران کنونی از دو عنصر علم و تکنولوژی که در واقع امر واحدی را شکل می دهند بهره مند نگردد هرگز نمی تواند، به تعبیر هایدگر، تعلقی به تقدیر داشته باشد و ممکن نیست بتواند از نقشی تاریخی در روزگار کنونی برخوردار شود و به آزادی، یعنی به امکانات گوناگون حقیقی ای که تقدیر در اختیارش می نهد، دست یابد. فردید هرگز درنیافت جایی که علم و تکنولوژی مدرن ظهور نیابد، چیزی جز عدم دستیابی به منابع قدرت جدید و فقر و انحطاط نخواهد بود، و خود این فقر و انحطاط صرفا زمینه ساز رشد نیروهایی اهریمنی و قدرتهای عقب مانده اجتماعی خواهد بود، نه بستری برای ظهور نیروهای آزادی بخش.
 
منبع: هایدرگر در ایران، بیژن عبد الکریمی، چاپ دوم، مؤسسه پژوهشی حکمت فلسفه ایران، تهران1394