اصول تعلیم و تربیت با توجه به وضع مؤسسات اجتماعی و تحولات فرهنگی
تعلیم و تربیت و تحولات فرهنگی
آنهایی که دست رد بر سینه گذشتگان می گذارند و ارزش فعالیتهای علمی و اجتماعی آنها را درک نمی کنند سخت در اشتباه هستند. در عین حال، نباید خود را دست بسته تسلیم گذشتگان نمود بلکه همانطور که گفته شد باید براساس مطالعات دقیق و علمی، آثار گذشته را مورد ارزش سنجی قرار داد.
مربیان باید در ضمن مطالب مربوط به علوم اجتماعی، زبان و ادبیات، علوم فلسفی و علوم طبیعی تاریخچه پیدایش مؤسسات اجتماعی مثل دولت، قوه قانونگزاری، آداب دینی، سیستم اقتصادی، دستگا ههای تربیتی و خانواده را بدقت مورد مطالعه قرار دهند و وضع هر یک از این مؤسسات را در زمان حاضر تشریح کنند.
در عصر ما تحولات عمیقی در کلیه شئون فرهنگی حاصل شده است. علوم و تکنولوژی در ارتباطات، وضع تربیتی، ایدهآلهای اجتماعی، میزانها و استانداردهای اخلاقی، آداب دینی، وضع طبقاتی و شغل و حرفه تغییرات شگرفی بوجود آورده است. معلم بیش از همه باید در مقابل این تغییرات حساسیت نشان دهد و در کلیه فعالیتهای تربیتی با توجه به رشته مورد بحث، شاگردان را به اینگونه تحولات آشنا سازد. اصولی که در برخورد به میراث فرهنگی باید در نظر باشد عبارتند از:
۱- انتقال میراث فرهنگی:
از یک جهت معلم مفسر یا مترجم میراث فرهنگی جامعه است. او باید در فهم میراث فرهنگی جامعه به شاگردان کمک کند، اهمیت این میراث را برای آنها روشن سازد و حس قدردانی شاگردان را در مقابل میراث فرهنگی برانگیزد. انتقال و فهم میراث فرهنگی در ایجاد وحدت و همبستگی میان افراد جامعه تأثیر فراوان دارد.
۲- ارزش سنجی میراث فرهنگی:
معلم نباید فقط به انتقال میراث فرهنگی بپردازد. بدون تردید آنچه از گذشتگان به ما رسیده است قابل بررسی و مطالعه است. میراث فرهنگی را باید با توجه به ضرورت وجود و وجهه عقلانی آنها در معرض آزمایش قرار داد. مهم این است که شاگردان به اندازه کافی رشد فکری داشته باشند تا بتوانند ارزش میراث فرهنگی را تعیین کنند و آنچه را که مفید است حفظ نمایند. باید افکار و عقاید، آداب و رسوم، میزانها و سنن، آداب دینی و اخلاقی گذشتگان را بدقت مورد مطالعه قرار داد. آنهایی که دست رد بر سینه گذشتگان می گذارند و ارزش فعالیتهای علمی و اجتماعی آنها را درک نمی کنند سخت در اشتباه هستند. در عین حال، نباید خود را دست بسته تسلیم گذشتگان نمود بلکه همانطور که گفته شد باید براساس مطالعات دقیق و علمی، آثار گذشته را مورد ارزش سنجی قرار داد.
در اجتماعاتی که دموکراسی به عنوان فلسفه اجتماعی پذیرفته شده است اید آلهای دموکراتیک جهت کار و هدف تمام فعالیتها مخصوصا فعالیتهای تربیتی را تعیین می نماید. در کشورهای غربی معمولا دموکراسی و آزادی را به معنای بی بندوباری تلقی می کنند.
در عصر ما تحولات عمیقی در کلیه شئون فرهنگی حاصل شده است. علوم و تکنولوژی در ارتباطات، وضع تربیتی، ایدهآلهای اجتماعی، میزانها و استانداردهای اخلاقی، آداب دینی، وضع طبقاتی و شغل و حرفه تغییرات شگرفی بوجود آورده است. معلم بیش از همه باید در مقابل این تغییرات حساسیت نشان دهد و در کلیه فعالیتهای تربیتی با توجه به رشته مورد بحث، شاگردان را به اینگونه تحولات آشنا سازد. اصولی که در برخورد به میراث فرهنگی باید در نظر باشد عبارتند از:
۱- انتقال میراث فرهنگی:
از یک جهت معلم مفسر یا مترجم میراث فرهنگی جامعه است. او باید در فهم میراث فرهنگی جامعه به شاگردان کمک کند، اهمیت این میراث را برای آنها روشن سازد و حس قدردانی شاگردان را در مقابل میراث فرهنگی برانگیزد. انتقال و فهم میراث فرهنگی در ایجاد وحدت و همبستگی میان افراد جامعه تأثیر فراوان دارد.
۲- ارزش سنجی میراث فرهنگی:
معلم نباید فقط به انتقال میراث فرهنگی بپردازد. بدون تردید آنچه از گذشتگان به ما رسیده است قابل بررسی و مطالعه است. میراث فرهنگی را باید با توجه به ضرورت وجود و وجهه عقلانی آنها در معرض آزمایش قرار داد. مهم این است که شاگردان به اندازه کافی رشد فکری داشته باشند تا بتوانند ارزش میراث فرهنگی را تعیین کنند و آنچه را که مفید است حفظ نمایند. باید افکار و عقاید، آداب و رسوم، میزانها و سنن، آداب دینی و اخلاقی گذشتگان را بدقت مورد مطالعه قرار داد. آنهایی که دست رد بر سینه گذشتگان می گذارند و ارزش فعالیتهای علمی و اجتماعی آنها را درک نمی کنند سخت در اشتباه هستند. در عین حال، نباید خود را دست بسته تسلیم گذشتگان نمود بلکه همانطور که گفته شد باید براساس مطالعات دقیق و علمی، آثار گذشته را مورد ارزش سنجی قرار داد.
در اجتماعاتی که دموکراسی به عنوان فلسفه اجتماعی پذیرفته شده است اید آلهای دموکراتیک جهت کار و هدف تمام فعالیتها مخصوصا فعالیتهای تربیتی را تعیین می نماید. در کشورهای غربی معمولا دموکراسی و آزادی را به معنای بی بندوباری تلقی می کنند.
۳- توسعه و پیشرفت میراث فرهنگی:
انتقال و ارزش سنجی میراث فرهنگی وظیفه معلم را در مقابل فرهنگی پایان نمی دهد. آنچه بیش از همه اهمیت دارد توسعه و پیشرفت میراث فرهنگی است. افتخار نصیب ملتی است که بر آثار گذشتگان خود اضافه کند و در رشته های مختلف، افکار و نظریات و آداب تازه ای بوجود آورد. کار مهم مربی کمک به شاگردان در توسعه و پیشرفت میراث فرهنگی است.
اصول تعلیم و تربیت با توجه به فلسفه اجتماعی جامعه
در اجتماعاتی که دموکراسی به عنوان فلسفه اجتماعی پذیرفته شده است اید آلهای دموکراتیک جهت کار و هدف تمام فعالیتها مخصوصا فعالیتهای تربیتی را تعیین می نماید. در کشورهای غربی معمولا دموکراسی و آزادی را به معنای بی بندوباری تلقی می کنند. در کشورهای کمونیستی اصول کمونیسم و برداشت محافل رسمی از این اصول فعالیتهای تربیتی را هدایت می کنند.
اگر دموکراسی را عاقلانه ترین و انسانی ترین راه زندگی بدانیم تنها بوسیله تعلیم و تربیت می توان مردم را به سوی این طریق سوق داد. زیرا تعلیم وتربیت به معنای صحیح یعنی ایجاد رشد عقلانی واخلاقی در افراد. بنا بر این تعلیم وتربیت پایه و اساس دموکراسی را تشکیل می دهد. در این قسمت پاره ای از اصول تربیتی اسلام را ذکر می کنیم:
۱- احترام به افراد براساس فضائل اخلاقی آنها:
یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم. ترجمه: ای مردم ما همه شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را به صورت اقوام و قبائل درآوردیم تا یکدیگر را بشناسید. براستی گراسی ترین فرد نزد خدا با تقواترین فرد است و خدا دانا و آگاه می باشد. همانطور که ملاحظه می شود، در اسلام موقعیت اجتماعی، وضع طبقه ای، نژاد، ملیت، جنس و مانند اینها ملاک برتری انسانها تلقی نشده است. آنچه موجب محترم شمردن افراد می شود تقوا یا فضائل اخلاقی است. طبق آنچه در قرآن و دیگر متون اسلامی آمده است علم، مجا هده در راه حق، ایثار و از خودگذشتگی همراه با تقوا جزء معیارهای اساسی احترام به شخصیت افراد و والائی مقام افراد تلقی شده اند.
انتقال و ارزش سنجی میراث فرهنگی وظیفه معلم را در مقابل فرهنگی پایان نمی دهد. آنچه بیش از همه اهمیت دارد توسعه و پیشرفت میراث فرهنگی است. افتخار نصیب ملتی است که بر آثار گذشتگان خود اضافه کند و در رشته های مختلف، افکار و نظریات و آداب تازه ای بوجود آورد. کار مهم مربی کمک به شاگردان در توسعه و پیشرفت میراث فرهنگی است.
اصول تعلیم و تربیت با توجه به فلسفه اجتماعی جامعه
در اجتماعاتی که دموکراسی به عنوان فلسفه اجتماعی پذیرفته شده است اید آلهای دموکراتیک جهت کار و هدف تمام فعالیتها مخصوصا فعالیتهای تربیتی را تعیین می نماید. در کشورهای غربی معمولا دموکراسی و آزادی را به معنای بی بندوباری تلقی می کنند. در کشورهای کمونیستی اصول کمونیسم و برداشت محافل رسمی از این اصول فعالیتهای تربیتی را هدایت می کنند.
اگر دموکراسی را عاقلانه ترین و انسانی ترین راه زندگی بدانیم تنها بوسیله تعلیم و تربیت می توان مردم را به سوی این طریق سوق داد. زیرا تعلیم وتربیت به معنای صحیح یعنی ایجاد رشد عقلانی واخلاقی در افراد. بنا بر این تعلیم وتربیت پایه و اساس دموکراسی را تشکیل می دهد. در این قسمت پاره ای از اصول تربیتی اسلام را ذکر می کنیم:
۱- احترام به افراد براساس فضائل اخلاقی آنها:
یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم. ترجمه: ای مردم ما همه شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را به صورت اقوام و قبائل درآوردیم تا یکدیگر را بشناسید. براستی گراسی ترین فرد نزد خدا با تقواترین فرد است و خدا دانا و آگاه می باشد. همانطور که ملاحظه می شود، در اسلام موقعیت اجتماعی، وضع طبقه ای، نژاد، ملیت، جنس و مانند اینها ملاک برتری انسانها تلقی نشده است. آنچه موجب محترم شمردن افراد می شود تقوا یا فضائل اخلاقی است. طبق آنچه در قرآن و دیگر متون اسلامی آمده است علم، مجا هده در راه حق، ایثار و از خودگذشتگی همراه با تقوا جزء معیارهای اساسی احترام به شخصیت افراد و والائی مقام افراد تلقی شده اند.
۲- عدالت و مراعات اصول آن در مناسبات اجتماعی:
یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط ولا یجرمنکم شنان قوم على لاتعدلوا اعدلوا هوا قرب للتقوی و اتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون. - ترجمه: ای آنانکه ایمان آورده اید در راه خدا پایدار باشید و گواه عدالت باشید نباید دشمنی با گروهی شما را از عدالت باز دارد، عدل را رعایت کنید زیرا عدالت بر تقوا نزدیکتر است در برابر خدا تقوا را مراعات کنید زیرا خدا از آنچه شما انجام می دهید آگاه است.
۳- اتخاذ رویه عقلانی در زندگی:
حضرت علی علیه السلام می فرماید: لا یستعان على الدهر الا بالعقل. بر مسائل روزگار نمی توان فائق آمد مگر با کمک عقل. در کتاب تحف العقول صفحه ۱۹۲ چنین آمده است: .
کمیل بن زیاد گوید از امیرالمؤمنین پرسیدم قواعد اسلام چیستند: فرمود قواعد اسلام هفت شمارند: که اول آنها عقل است العقل و علیه بنی الصبر ترجمه: خردمندی که بنیاد شکیبایی است.
٤- تعاون و همکاری:
در قرآن مجید آمده است: تعاونوا على البر والتقوى - در امر نیک و تقوا همکاری نمائید. و مسؤولیت اجتماعی:
من اصبح ولم یهتم بامورالمسلمین فلیس بمسلم ۔ کسی که روز را آغاز کند و در حل مشکلات مسلمانان اقدام ننماید مسلمان نیست. اصل مشاوره در حل وفصل امور: و شاورهم فی الامر - ترجمه: در امور با مردم مشورت کن. و امرهم شوری بینهم - ترجمه: حل وفصل امور از طریق شورای میان آنها صورت می گیرد. در وصیتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم خطاب به حضرت علی علیه السلام می فرماید: ولا مظاهره احسن من المشاوره: هیچ همکاری نیکوتر از مشورت با دیگران نیست.
منبع: اصول و فلسفه تعلیم و تربیت، علی شریعتمداری، چاپ پنجاه و سوم، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، 1391.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}