برای پیشگیری از آثار مخرب تربیت آمیخته با اکراه و تحمیل، لازم است به این راهکارها توجه کنیم:

رعایت تدریج و پرهیز از شتاب زدگی
فرایند تربیت، مستمر و تدریجی است و نمی توان بدون در نظر داشتن موقعیت مناسب، برنامه تربیتی ویژه ای را به صورت شتاب زده اجرا کرد. این حقیقت نه فقط درباره کودکان، که درباره بزرگسالان نیز صادق است و نه تنها درباره انسانهای عادی، بلکه در تربیت اولیای خدا نیز رعایت شده است تا آنجا که خداوند متعال، رسول گرامی خود را از عجله کردن هنگام دریافت وحی باز می داشت. البته رسول خدا به دلیل عشق و علاقه فراوان و با انگیزه مقدس ابلاغ کلام الهی، هنگام نزول وحی، شوری ویژه داشت که سبب میشد برای دریافت وحی عجله کند، ولی از آنجاکه نفس عجله کردن گاه مشکلاتی پدید می آورد، خداوند فرمود: ولا تعجل بالقرآن من قبل أن یقضى إلیک وی؛ «پیش از آنکه وحی قرآن تمام شود، درباره آن عجله مکن». همچنین خداوند متعال هنگامی که در تربیت اخلاقی مسلمانان میخواهد آنان را از شراب خواری و قماربازی منع کند، بدون شتاب زدگی و با نازل کردن آیات قرآن در چندین مرحله، به تدریج آنان را با این احکام شرعی آشنا و به عمل به این احکام، ترغیب می کند.

 
بنابراین، اگر به کودکان اجازه دهیم برای کشف مطلبی که سه روز وقت لازم دارد، به همان اندازه وقت صرف کنند، به شتاب رشد فکری آنان بیشتر کمک کرده ایم تا اینکه بخواهیم همان مطلب را در مدت کمتری به آنها یاد دهیم. این سرعت شتاب زا، نه تنها به یادگیری معنادار و تربیت درونی کمکی نمی کند، بلکه خود موجب کندی یا توقف نیز می شود یکی از صاحب نظران تربیت می گوید:
 
این مسئله را از گنجشک بیاموزید. بچه گنجشک وقتی پر درمی آورد، همان روز نمی پرد؛ بلکه مادر، او را به تدریج آموزش پرواز می دهد. در مرحله اول، او را به اندازه یک متر به پرواز درمی آورد، دوباره خود به پایین می پرد. باز مادر دو متر پایین تر می پرد و جوجه تلاش می کند که خود را به مادر برساند؛ به این صورت، جوجه گام به گام مهارت پرواز را به دست می آورد.
 
 البته گفتنی است که نباید موضوع تدریج و پرهیز از شتاب زدگی در تربیت اخلاقی را با کندی و از دست دادن فرصتها خلط کرد. سرعت در تربیت به این معناست که بدون فوت وقت، مراحل تربیتی را که با تخصص و کارشناسی تعیین شده است، اجرا کنیم و کمترین لحظه ها را هدر ندهیم. امیرالمؤمنین علیه السلام در کلامی کوتاه، مالک اشتر را از افتادن در ورطه افراط (عجله) یا تفریط (کندی و از دست دادن فرصتها) بازداشته و به پیمودن طریق وسط سرعت بدون شتاب زدگی توصیه کرده اند: ایاک والعجلة بالامور قبل أوانها والتساقط فیها عند امکانها «از عجله کردن درباره کارهایی که وقتشان نرسیده، یا سستی در کارهایی که امکان عمل آن فراهم شده، برحذر باش».
 اگر به کودکان اجازه دهیم برای کشف مطلبی که سه روز وقت لازم دارد، به همان اندازه وقت صرف کنند، به شتاب رشد فکری آنان بیشتر کمک کرده ایم تا اینکه بخواهیم همان مطلب را در مدت کمتری به آنها یاد دهیم.
تبیین و روشنگری
 به همان میزان که اکراه، اجبار، تحکم و تحمیل، بی رغبتی و گریز فرزندان را در پی دارد، تبیین موضوع و روشنگری درباره دلیل و فلسفه آن، رغبت و علاقه آنها را به محتوا و پیام تربیت اخلاقی در پی خواهد داشت. آن گاه که متربی از علت و دلیل تکلیف آگاه نیست، آن را تحمیلی دانسته، به گونای از زیر بار آن شانه خالی می کند، ولی آن گاه که به حکمت و اسرار آن پی می برد، بدون نیاز به تأکید و الزام، آن را می پذیرد.
 
در قرآن کریم موضوع تبیین و روشنگری از چنان جایگاه تربیتی برخوردار است که خداوند متعال در آیات متعددی، تبیین آیات را زمینه ای برای ایجاد تقوا (کذلک یبین الله آیاته للناس لعلهم یتقون)، تفکر (کذلک یبین الله لکم الآیات لعلکم تتفکرون)، تذکر ویبین آیاته للناس لعلهم یتذکرون)، تعقل (کذلک یبین الله لکم آیاته لعلکم تعقلون)، تشکر (کذلک یبین الله لکم آیاته لعلکم تشکرون)، و هدایت (ذلک یبین الله لکم آیاته لعلکم تهتدون) معرفی کرده است.
 
موضوع تبیین علت ها و روشنگری، چنان جایگاهی در دین مبین اسلام دارد که محدث بزرگوار، شیخ صدوق، کتابی قطور مشتمل بر روایات مربوط به علتهای احکام و وظایف دینی منتشر کرده است. در تربیت اخلاقی نسل کنونی نیز، اگر به جای تحکم و اجبار در رعایت مسائل اخلاقی همچون پوشش، نگاه، روابط با نامحرم و... به تبیین دقیق موضوع و علل و پیامدهای آن پرداخته شود، به جای ابتلا به عوارض تربیت تحمیلی، از نتایج ارزشمند تربیت خودجوش، درونی، ریشه دار و غیر وابسته به عوامل بیرونی، بهره مند خواهیم شد.
 
تغافل و بی اعتنایی
همچنان که در بحث «نمودها و جلوه ها» گذشت، برخی مربیان نظارت مستمر و جدی بر اعمال و رفتار متربی را لازمه تربیت صحیح میدانند و بر این باورند که باید خطاها و لغزشهای او را بلافاصله به رخش کشید، حال آنکه نظارت مستقیم و تذکر دادن به خطاها، افزون بر آنکه عزت نفس متربی را متزلزل می کند، او را به تظاهر، مقاومت و... نیز وامیدارد.
 
مادر یکی از دانشجویان دختری که از ارتباط او با مردی متأهل آگاه شده بود، شماره کیلومتر شمار وسیله نقلیه او را بررسی می کرد و هرگاه متوجه میشد دخترش مسافتی بیش از مسافت منزل تا دانشگاه را پیموده، می فهمید که به ملاقات آن مرد رفته است؛ از این رو دخترش را توبیخ می کرد. دختر نیز که از شگرد مادر آگاه شده بود، وسیله نقلیه را در نقطه معینی پارک می کرد و بقیه مسافت را تا وعده گاه شیطانی با تاکسی می پیمود. این امر نشان دهنده آن است که نظارت آشکار و گسترده، نقش مؤثری در تغییر رفتار نامطلوب فرد ندارد. به همین دلیل، روش تغافل یکی از روشهای مؤثر تربیتی است و موجب می شود مربی بتواند با استفاده از روش های غیرمستقیم، متربی را از اعمال ناشایست باز دارد و به رفتارهای مطلوب ترغیب کند. در مثالی که یاد شد، مادر دختر می تواند خود را درباره این موضوع ناآگاه نشان دهد و در رفتار و گفتار خود کمال اعتماد را به دخترش ابراز دارد. این ابراز اعتماد، افزون بر حفظ عزت و کرامت دختر، موجب می شود تا ارتباط صمیمانه او با مادر همچنان برقرار بماند. حفظ ارتباط مادر و فرزند، زمینه طرح موضوع از سوی دختر را فراهم می سازد و مادر نیز به جای سرزنش او، میتواند با طرح سؤالاتی دختر را به پیامدهای این ارتباط متوجه سازد. برای مثال، مادر می تواند با لحنی صمیمانه و عاری از هرنوع تحکم، بپرسد:
- آیا قصد تو ازدواج با مردی همسردار است؟
۔ اگر چنین قصدی داری، چه تصویری از آینده زندگی مشترک و اختلافات با او و همسرش خواهی داشت.
- اگر به قصد ازدواج با او دیدار نمی کنی، فکر نمیکنی که این ارتباط زمینه علاقه و دلبستگی تو به او را ایجاد کند.
- گمان نمیکنی که این دل بستگی، برای ازدواج تو مشکل ساز شود و خواستگاران مناسب خود را از دست بدهی.
- تصور نمی کنی که این علاقه، زندگی خانوادگی تو با فردی دیگر را تحت الشعاع قرار دهد. و مسلما چنین دختری، طرح این پرسش های مادر را محبت و دلسوزی او به شمار می آورد و با تأمل درباره آنها، امید به اینکه او از درون، خودش به جواب مناسب برسد و این رفتار را ترک کند، افزایش می یابد.
 
منبع: خانوادۀ موفق، علی حسین زاده، چاپ دوم، مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، کاشان 1391