یک روز یک بچه‌ی خیلی شلوغ از مادرش اجازه می‌گیرد تا برود خانه‌ی دوستش و با بچه‌ها بازی کند. پس از چند ساعت برمی‌گردد. مامانش می‌پرسد: «بچه‌ی آرامی بودی؟»

 پسرک می‌گوید: «بله مامان. حتی مامان دوستم از رفتن من خیلی خوشحال شد!»

 مامان پسرک می‌پرسد: «از کجا فهمیدی؟»

 پسرک می‌گوید: «آخر وقتی زنگ در خانه‌ی‌شان را زدم، مامان دوستم گفت: به‌به، فقط جناب‌عالی را کم داشتیم!»

 
نویسنده: احمدعربلو