فقط جنابعالی را کم داشتیم!
بچه های شلوغ «فقط جنابعالی را کم داشتیم!» از احمد عربلو را حتما بخوانند.
یک روز یک بچهی خیلی شلوغ از مادرش اجازه میگیرد تا برود خانهی دوستش و با بچهها بازی کند. پس از چند ساعت برمیگردد. مامانش میپرسد: «بچهی آرامی بودی؟»
پسرک میگوید: «بله مامان. حتی مامان دوستم از رفتن من خیلی خوشحال شد!»
مامان پسرک میپرسد: «از کجا فهمیدی؟»
پسرک میگوید: «آخر وقتی زنگ در خانهیشان را زدم، مامان دوستم گفت: بهبه، فقط جنابعالی را کم داشتیم!»
پسرک میگوید: «بله مامان. حتی مامان دوستم از رفتن من خیلی خوشحال شد!»
مامان پسرک میپرسد: «از کجا فهمیدی؟»
پسرک میگوید: «آخر وقتی زنگ در خانهیشان را زدم، مامان دوستم گفت: بهبه، فقط جنابعالی را کم داشتیم!»
نویسنده: احمدعربلو
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}