روحانیت، واژه ای آشناست که نیاز چندانی به تعریف ندارد. در ترجمه روحانیت به صورت خلاصه شاید بتوان گفت: «تحصیل کرده های حوزه علمیه». شهید مطهری در کتاب خاتمیت می نویسد: همه ادیان برای بقا و پویایی خود، به نهادی نظام‏مند نیاز دارند؛ فرقه، دسته و گروهی که دانایان و کارشناسان دین به شمار می‏آیند. مسیحیان به آنان «کشیش» می‏گویند که در قرآن، «قسّیس» معرّب آن است. یهودیان در دوران ظهور اسلام، عالمان خود را «احبار» می‏نامیدند. در اسلام نیز از این گروه با عنوان «روحانی» یاد می‏شود.[1]

روحانیت شیعی، خاصه در دوران غیبت امام زمان (عج) وظایف و کارکردهای بسیار مهمی را عهده دار بوده است و در این راه با تحمل فشارها و سختی های فراوان، همواره پاسدار دین مبین اسلام و مدافع مظلومان بوده است. همین حضور همیشگی در صحنه تبیین دین و دفاع از آن و نیز همراهی با مستضعفان، از یک سو ارادت توده ها و آحاد مردم مسلمان را به دنبال داشته و از سوی دیگر موجب حقد و کینه دشمنان اسلام و جاهلانِ دنباله رو آنها بوده است. در ذیل بخش اولِ این نوشتار، به برخی از  مهم ترین وظایف و کارکردهای اجتماعی روحانیت شیعی در طول تاریخ پرداخته شده و به واکاوی علل و عوامل فزونی گرفتن تهاجم های فیزیکی و رسانه ای، علیه این قشر خواهیم پرداخت.
 

الف. تبیین اسلام اصیل برای جامعه

شاید مهم ترین نقش روحانیت شیعی را بتوان تبیین اسلام ناب محمدی در طول تاریخ دانست. همواره  و در قرن های متمادی مردم مسلمان برای شناخت اسلام عزیز، قرآن کریم، سنت نبی اکرم (ص) و ائمه طاهرین (ع)، همچنین اعتقادات و اخلاقیات صحیح به روحانیت مراجعه می کردند.
کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمی‏دانیم. ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند!... اگر بند بند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعله‏های آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی‏مان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز امان نامه کفر و شرک را امضا نمی‏کنیمامام خمینی (ره) برجسته ترین روحانی معاصر، در این رابطه می فرمایند: «این اسلام را به همه ابعادش روحانیون حفظ کرده‏اند، به همه ابعادش؛ یعنی معارفش را روحانی حفظ کرده، فلسفه‏اش را روحانی حفظ کرده، اخلاقش را روحانی حفظ کرده، فقهش را روحانی حفظ کرده، احکام سیاسی‏اش را روحانی حفظ کرده. همه اینها با زحمت‏های طاقت‏فرسای روحانیین محفوظ شده».[2] ایشان در جای دیگر، فعالیت گسترده، طاقت فرسا و مؤثر روحانیت در تبیین اسلام را «جهاد فی سبیل الله» نامیده و می فرمایند: «اگر فقهای عزیز نبودند، معلوم نبود امروز چه علومی به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل‏بیت ـ علیهم‏السلام ـ به خورد توده‏ها داده بودند. جمع‏آوری و نگه‏داری علوم قرآن و اسلام و آثار و احادیث پیامبر بزرگوار و سنّت و سیره معصومین ـ علیهم‏السلام ـ و ثبت و تبویب و تنقیح آنان در شرایطی که امکانات بسیار کم بوده است و سلاطین و ستمگران در محو آثار رسالت، همه امکانات خود را به کار می‏گرفتند، کار آسانی نبوده است که ـ بحمداللّه ـ امروز نتیجه آن زحمات را در آثار و کتب بابرکتی همچون «کتب اربعه» و کتاب‏های دیگر متقدّمین و متأخّرین از فقه و فلسفه، ریاضیات و نجوم و اصول و کلام و حدیث و رجال، تفسیر و ادب و عرفان و لغت و تمامی رشته‏های متنوّع علوم مشاهده می‏کنیم. اگر ما نام این همه زحمت و مرارت را «جهاد فی سبیل‏اللّه» نگذاریم، چه باید بگذاریم؟».[3]
 

ب. تهذیب اخلاق جامعه

از دیگر کارکردها و وظایف روحانیت راستین، تلاش وافر در جهت رشد و ارتقاء اخلاق جامعه بوده است. روحانیون اصیل همواره با گفتار و رفتار خود مردم را به فضائل اخلاقی دعوت کرده و از هیچ تلاشی برای تهذیب جامعه از پلیدی ها و آلودگی ها فرو گذار نمی کردند. امام خمینی (ره) با اشاره با این کارکرد روحانیت شیعی اشاره می کنند که «علمای بلاد کار کرده‏ اند، فضلا کار کرده ‏اند، اینها [جوانان] را بیدار کرده ‏اند، متحوّل کردند. اگر نبودند اینها؛ این جوان‏هایی که از دست ما گرفته بودند، از دست اسلام گرفته بودند و در مراکز فحشا برده بودند آنها را.»[4]

نکته مهم و قابل توجه این است که در طول تاریخ، روحانیت اصیل، خاصه علمای برجسته و مراجع شیعی، همواره به عنوان الگوها و اسوه های اخلاق شناخته می شدند و حضور ایشان در اجتماع مردم، تاثیر بسزایی در تهذیب مردم داشته است.
 

ج. ظلم ستیزی و دفاع از مستضعفان

یکی دیگر از اموری که از نشاته های روحانیت اصیل به شمار می رود و در طول تاریخ کارنامۀ درخشانی را برای روحانیت رقم زده است ظلم ستیزی و دفاع از مستضعفان بوده و هست. روحانیت بر خلاف صوفی مآبان و خانقاه نشینان، در بین مردم حاضر بوده و نسبت به مشکلات و ستم هایی که بر مردم اعمال می شده، موضع گیری داشته است. امام خمینی در این رابطه می فرمایند: «علمای اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایه ‏داران و پول‏ پرستان و خوانین نرفته ‏اند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کرده ‏اند و این ظلم فاحشی است که کسی بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمّدی با سرمایه‏داران در یک کاسه است. و خداوند کسانی را که این‏گونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر می‏کنند، نمی‏بخشد. روحانیت متعهد به خون سرمایه ‏داران زالوصفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتی نداشته و نخواهد داشت.»[5] خود امام خمینی به عنوان رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و یکی از بزرگترین مراجع شیعی در فرازی تاریخی از بیانات خود می فرمایند: « کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمی‏دانیم. ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند!... اگر بند بند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعله‏های آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی‏مان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز امان نامه کفر و شرک را امضا نمی‏کنیم.»[6]
 
این مطلب ادامه دارد...

 

منابع:
[1] . مرتضى مطهّرى، خاتمیت، 1380، ص 53
[2] . صحیفه امام خمینی (ره)، ج 3، ص 239
[3] . همان، ج 21، ص 274
[4] . همان، ج 19، ص 136
[5] . همان، ج 21، ص 273ـ293
[6] . همان،  ج‏21، ص 98