به بهانه شهادت شهید مصطفی قاسمی(طلبه همدانی)
سلبریتیها سوار بر خط نفرت
خون شهید مصطفی قاسمی بر زمین ریخت اما اگر تنها ثمره اش ساماندهی فضای مجازی از طرف مسئولین باشد او در محضر خدا به عنوان مجاهد و شهید راه حقیقت ماجور است انشا الله.
در میان شیوههای تقابل با جریانهای الهی یکی از راهکارهای دشمن که تاثیر گذاریش گاه چندین برابر بیشتر از حمله نظامی است، ترور شخصیت و ایجاد خط نفرت است. در این روش دشمن با استفاده از ابزارهای مختلفی سعی میکند تا از نا آگاهی جامعه استفاده کرده و طرف مقابل خود، شخصیتهای حامی و یا رهبران یک جریان را در میان جامعهای که در آن زندگی میکند به یک شخصیت منفور تبدیل کرده و از این طریق هر انسان نا آگاهی را به یک سرباز در اختیار تبدیل نمایند. این شیوه درعصر رسانه و ارتباطات بسیار موفقتر از گذشته عمل کرده است و باعث شده است تا دایره نفرت پراکنی نسبت به رهبران، بدنه و حامیان جبهه حق به مراتب گستردهتر از گذشته بشود.
خط نفرت در ابتدای بعثت پیامبر(ص)
در ابتدای بعثت رسولخدا(ص) دقیقا همین مشی از طرف جبهه باطل دنبال شد و زمانی که بتپرستان قریش پیوستن مستضعفین به پیامبر(ص) را مشاهده کردند و تقابل نظامی و اقتصادی را در اراده پیامبر(ص) و مسلمین بی اثر دیدند به توهین و تحقیر پیامبر(ص) متوسل شدند و تمام تلاش خود را نمودند تا نبی مکرم اسلام(ص) را از چشم پیروان خود بیندازند؛ آنها پیامبر(ص) را کاهن، جادوگر و دروغگو نامیدند و تلاش نمودند تا با تکیه بر ارزشهای جاهلی مثل فرزند داشتن و یا داشتن پدر قدرتمند و سرمایه دار، پیامبر(ص) را ابتر و یتیم بنمامند و تحقیر کنند. این در حالی بود که تا قبل از رسالت همین اعراب جاهلی و دشمنان امروز پیامبر(ص) از او به نیکی یاد کرده و او را امین مینامیدند. قرآن کریم به این مسئله اشاره کرده و میفرماید:
وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ.[1]
و همانا هنگامی که قرآن را میشنوند کافران ، نزدیک است با [نگاهها و] چشمهایشان تو را به زمین بزنند و[از شدت عصبانیت و عجز در مقابل برهان قاطع تو] میگویند: او دیوانه است؛
آنها تلاش میکردند تا با این القاب شخصیت پیامبر(ص) را در میان امت اسلامی و کسانی که متمایل به اسلام شده بودند مورد وهن قرار بدهند تا از این رهگذر پیامبر(ص) را در ادامه مسیر نبوت ناتوان نمایند.
وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ.[1]
و همانا هنگامی که قرآن را میشنوند کافران ، نزدیک است با [نگاهها و] چشمهایشان تو را به زمین بزنند و[از شدت عصبانیت و عجز در مقابل برهان قاطع تو] میگویند: او دیوانه است؛
آنها تلاش میکردند تا با این القاب شخصیت پیامبر(ص) را در میان امت اسلامی و کسانی که متمایل به اسلام شده بودند مورد وهن قرار بدهند تا از این رهگذر پیامبر(ص) را در ادامه مسیر نبوت ناتوان نمایند.
خط نفرت در زمان ائمه(ع)
همین خط در زمان امیرمؤمنان(ع) نیز ادامه پیدا کرد و کسانی که از جایگاه ویژه و الهی امیرمؤمنان(ع) آگاهی داشتند از ترس قدرت گرفتن جبهه حق به تخریب شخصیت آن امام بزرگوار میپرداختند. این تخریبها در مورد آن بزرگوار تبدیل به هجمه همه جانبه شد و حتی در مورد مسلماتی که همه میدانستند به تخریب شخصیت ایشان پرداختند. امیرمؤمنان از نمونهای از تخریبها اینگونه یاد میکنند:
لَقَدْ قَالَتْ قُرَیْشٌ إِنَّ ابْنَ أَبِی طَالِبٍ رَجُلٌ شُجَاعٌ وَ لَکِنْ لَا عِلْمَ لَهُ بِالْحَرْبِ لِلَّهِ أَبُوهُمْ وَ هَلْ أَحَدٌ مِنْهُمْ أَشَدُّ لَهَا مِرَاساً وَ أَقْدَمُ فِیهَا مَقَاماً مِنِّی لَقَدْ نَهَضْتُ فِیهَا وَ مَا بَلَغْتُ الْعِشْرِینَ وَ هَا أَنَا ذَا قَدْ ذَرَّفْتُ عَلَى السِّتِّینَ.[2]
قریش در حق من گفت: «بى تردید پسر ابى طالب مردى دلیر است ولى دانش نظامى ندارد» خدا پدرشان را مزد دهد، آیا یکى از آنها تجربه هاى جنگى سخت و دشوار مرا دارد یا در پیکار توانست از من پیشى بگیرد هنوز بیست سال نداشتم، که در میدان نبرد حاضر بودم، هم اکنون که از شصت سال گذشته ام.
اما نکته مهم این است که فضای مجازی بسیار بی در پیکر تر از آن شده است که با ارشاد و نصیحت بتوان آن را کنترل کرد و همانگونه که مقام معظم رهبری(حفظهالله) در دیدار با نیروهای انتظامی فرمودند باید با مراقبت دائمی و برخورد با متخلفین جلوی این نفرت پراکنیها و تحریک به جنایت را بگیرندتخریب شخصیت امیرمؤمنان(ع) به اینجا ختم نشد و کار به جایی رسید که زمانی در میان طائفه از مسلمین شایعه کفر علی پیچید و زمانی که علی(ع) در مسجد کوفه ضربت خورد عدهای با تعجب سوال میکردند علی را به مسجد چه کار؟! علی مگر نماز میخواند؟! این در حالی است که علی(ع) چه در زمان خلافت خلفا و چه در زمان حکومت در کوفه به مسجد میرفتند و در ایام خلافت نماز جمعه میخواندند. اما با همه اینها جوخههای ترور شخصیت بنی امیه کار را به جایی رساندند که شامیان و برخی دیگر از بلاد اسلامی کفر علی را قسم میخوردند.[3]
درک این واقعیت بسیار دشوار است که چه سطحی از هجمه و ترور شخصیت باید رخ بدهد تا باطن نماز به ترک نماز متهم شود!
جریان باطل که خرمن چینیش از ترور شخصیت بزرگان جبهه حق به مذاقش خوش آمده بود در زمان امام حسن(ع) نیز به این روش ادامه داد و چنان به تخریب شخصیت آن بزرگوار پرداخت که عده ای از شام به مدینه می آمدند تا قربة الی الله و به صورت حضوری دشمنی خود را به آن حضرت ابراز کرده و به ایشان دشنام دهند.
داستان مشهور مرد شامی از جمله جریانهایی است که این ترور شخصیت را به تصویر میکشد؛ در آن جریان مردی از شام به مدینه آمد و سراغ حسن بن علی(ع) را گرفت وقتی در میان کوچه به امام(ع) رسید هرچه از دشنام توانست به حضرت نثار کرد؛ اما حضرت با سعه صدر از احوال او سوال کردند و آن مرد وقتی این منش را از امام(ع) دید دانست که آنچه تا کنون شنیده دروغی بیش نبوده است و خطاب به آن حضرت فرمود خدا بهتر میداند که رسالت خود را در چه جایگاهی قرار بدهد.[4]
از این دست تخریبها در تاریخ مبارزاتی جبهه حق به وفور یافت میشود؛ نکته مهم این است که تخریبها در اکثر موارد از تخریب شخصیت به تخریب جریان تسری پیدا میکند و اساسا تخریب شخصیت با هدف تخریب جریان صورت میپذیرد و اگر امیرمؤمنان(ع) و سایر ائمه(ع) در جایگاه امامت نبودند هرگز با این گستره از تخریب مواجه نمیشدند.
لَقَدْ قَالَتْ قُرَیْشٌ إِنَّ ابْنَ أَبِی طَالِبٍ رَجُلٌ شُجَاعٌ وَ لَکِنْ لَا عِلْمَ لَهُ بِالْحَرْبِ لِلَّهِ أَبُوهُمْ وَ هَلْ أَحَدٌ مِنْهُمْ أَشَدُّ لَهَا مِرَاساً وَ أَقْدَمُ فِیهَا مَقَاماً مِنِّی لَقَدْ نَهَضْتُ فِیهَا وَ مَا بَلَغْتُ الْعِشْرِینَ وَ هَا أَنَا ذَا قَدْ ذَرَّفْتُ عَلَى السِّتِّینَ.[2]
قریش در حق من گفت: «بى تردید پسر ابى طالب مردى دلیر است ولى دانش نظامى ندارد» خدا پدرشان را مزد دهد، آیا یکى از آنها تجربه هاى جنگى سخت و دشوار مرا دارد یا در پیکار توانست از من پیشى بگیرد هنوز بیست سال نداشتم، که در میدان نبرد حاضر بودم، هم اکنون که از شصت سال گذشته ام.
اما نکته مهم این است که فضای مجازی بسیار بی در پیکر تر از آن شده است که با ارشاد و نصیحت بتوان آن را کنترل کرد و همانگونه که مقام معظم رهبری(حفظهالله) در دیدار با نیروهای انتظامی فرمودند باید با مراقبت دائمی و برخورد با متخلفین جلوی این نفرت پراکنیها و تحریک به جنایت را بگیرندتخریب شخصیت امیرمؤمنان(ع) به اینجا ختم نشد و کار به جایی رسید که زمانی در میان طائفه از مسلمین شایعه کفر علی پیچید و زمانی که علی(ع) در مسجد کوفه ضربت خورد عدهای با تعجب سوال میکردند علی را به مسجد چه کار؟! علی مگر نماز میخواند؟! این در حالی است که علی(ع) چه در زمان خلافت خلفا و چه در زمان حکومت در کوفه به مسجد میرفتند و در ایام خلافت نماز جمعه میخواندند. اما با همه اینها جوخههای ترور شخصیت بنی امیه کار را به جایی رساندند که شامیان و برخی دیگر از بلاد اسلامی کفر علی را قسم میخوردند.[3]
درک این واقعیت بسیار دشوار است که چه سطحی از هجمه و ترور شخصیت باید رخ بدهد تا باطن نماز به ترک نماز متهم شود!
جریان باطل که خرمن چینیش از ترور شخصیت بزرگان جبهه حق به مذاقش خوش آمده بود در زمان امام حسن(ع) نیز به این روش ادامه داد و چنان به تخریب شخصیت آن بزرگوار پرداخت که عده ای از شام به مدینه می آمدند تا قربة الی الله و به صورت حضوری دشمنی خود را به آن حضرت ابراز کرده و به ایشان دشنام دهند.
داستان مشهور مرد شامی از جمله جریانهایی است که این ترور شخصیت را به تصویر میکشد؛ در آن جریان مردی از شام به مدینه آمد و سراغ حسن بن علی(ع) را گرفت وقتی در میان کوچه به امام(ع) رسید هرچه از دشنام توانست به حضرت نثار کرد؛ اما حضرت با سعه صدر از احوال او سوال کردند و آن مرد وقتی این منش را از امام(ع) دید دانست که آنچه تا کنون شنیده دروغی بیش نبوده است و خطاب به آن حضرت فرمود خدا بهتر میداند که رسالت خود را در چه جایگاهی قرار بدهد.[4]
از این دست تخریبها در تاریخ مبارزاتی جبهه حق به وفور یافت میشود؛ نکته مهم این است که تخریبها در اکثر موارد از تخریب شخصیت به تخریب جریان تسری پیدا میکند و اساسا تخریب شخصیت با هدف تخریب جریان صورت میپذیرد و اگر امیرمؤمنان(ع) و سایر ائمه(ع) در جایگاه امامت نبودند هرگز با این گستره از تخریب مواجه نمیشدند.
خط نوین نفرت
در روزگار معاصر نیز این مسئله چون گذشته جریان دارد و سردمداران جبهه باطل و بدنه پیاده نظام آنها مانند برخی از سلبریتیها با هدف ایجاد نفرت نسبت به رهبران، بدنه و حامیان جبهه حق به تخریب شخصیت این افراد و جریان متبوعشان میپردازند که عواقب آن گاه به در خون غلطیدن انسانهای بی گناه میانجامد.
در ماجرا شادت طلبه همدانی دقیقا این خط نفرت پراکنی و تنفر پذیری مشاهده میشود؛ مهناز افشار به عنوان یک سلبریتی ساختار شکن که سابقه اظهار نظرهای جنجالیش معرف حضور همگان هست با بازنشر توئیتی فیک و جعلی اقدام به نفرت پراکنی و تشویش اذهان عمومی علیه روحانیت میکند و شخصی به واسطه این توئیت تحریک شده و دست به قتل یک انسان بیگناه میزند، این دقیقا همان مشی جریان اموی و عباسی در طول تاریخ تشیع است.
نکته مهم اینجاست که این نفرت پراکنی دقیقا در زمانی رخ میدهد که در جریانهای مختلف مخصوصا سیل اخیر و خدمت رسانی روحانیت جهادی و جان برکف، کفه نفرت از روحانیت سبک شده و ورق به سمت واقعیت برمیگردد و درست در جایی که پیوند مردم و روحانیت عمیق میشود این سلبریتی هنجار شکن به همراه تعداد زیادی از اکانتهای فیک سعودی و صهیونیستی به نفرت پراکنی علیه روحانیت میپردازد. هرچند کار قاتل را نمیشود در چار چوب سازمانی دید اما مقامات مسئول باید با پیشفرض سازمانی بودن توئیتهای مهناز افشار او را به پای میز محاکمه بکشند.
اما نکته مهم این است که فضای مجازی بسیار بی در پیکر تر از آن شده است که با ارشاد و نصیحت بتوان آن را کنترل کرد و همانگونه که مقام معظم رهبری(حفظهالله) در دیدار با نیروهای انتظامی فرمودند باید با مراقبت دائمی و برخورد با متخلفین جلوی این نفرت پراکنیها و تحریک به جنایت را بگیرند.[5]
خون شهید مصطفی قاسمی بر زمین ریخت اما اگر تنها ثمره اش ساماندهی فضای مجازی از طرف مسئولین باشد او در محضر خدا به عنوان مجاهد و شهید راه حقیقت ماجور است انشا الله.
در ماجرا شادت طلبه همدانی دقیقا این خط نفرت پراکنی و تنفر پذیری مشاهده میشود؛ مهناز افشار به عنوان یک سلبریتی ساختار شکن که سابقه اظهار نظرهای جنجالیش معرف حضور همگان هست با بازنشر توئیتی فیک و جعلی اقدام به نفرت پراکنی و تشویش اذهان عمومی علیه روحانیت میکند و شخصی به واسطه این توئیت تحریک شده و دست به قتل یک انسان بیگناه میزند، این دقیقا همان مشی جریان اموی و عباسی در طول تاریخ تشیع است.
نکته مهم اینجاست که این نفرت پراکنی دقیقا در زمانی رخ میدهد که در جریانهای مختلف مخصوصا سیل اخیر و خدمت رسانی روحانیت جهادی و جان برکف، کفه نفرت از روحانیت سبک شده و ورق به سمت واقعیت برمیگردد و درست در جایی که پیوند مردم و روحانیت عمیق میشود این سلبریتی هنجار شکن به همراه تعداد زیادی از اکانتهای فیک سعودی و صهیونیستی به نفرت پراکنی علیه روحانیت میپردازد. هرچند کار قاتل را نمیشود در چار چوب سازمانی دید اما مقامات مسئول باید با پیشفرض سازمانی بودن توئیتهای مهناز افشار او را به پای میز محاکمه بکشند.
اما نکته مهم این است که فضای مجازی بسیار بی در پیکر تر از آن شده است که با ارشاد و نصیحت بتوان آن را کنترل کرد و همانگونه که مقام معظم رهبری(حفظهالله) در دیدار با نیروهای انتظامی فرمودند باید با مراقبت دائمی و برخورد با متخلفین جلوی این نفرت پراکنیها و تحریک به جنایت را بگیرند.[5]
خون شهید مصطفی قاسمی بر زمین ریخت اما اگر تنها ثمره اش ساماندهی فضای مجازی از طرف مسئولین باشد او در محضر خدا به عنوان مجاهد و شهید راه حقیقت ماجور است انشا الله.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}