همواره در طول تاریخ، اقتصاد از اهمیت برخوردار بوده و هست. در سالهای بعد از انقلاب اسلامی ایران و تشدید دشمنی های مستکبران عالم و ایجاد به قول خودشان تحریم های شدید، بحث اقتصاد، مخصوصا اقتصاد خانواده، نقل همه محافل شده است. یکی از مفاهیم دینی که با اقتصاد خانواده کاملا در ارتباط بوده و می تواند در این شرایط می تواند مورد توجه قرار گیرد، بحث «رزق» است. رزق در لغت به معنای عطا و بخشش مستمر معنا شده است،[1] و در اصطلاح موهبت و بخششی است که از ناحیه خدای متعال به بندگانش اعطا می شود بدون اینکه استحقاق آن را داشته باشند.[2]

با توجه به اینکه در آستانه ماه مبارک رمضان قرار داریم، این نوشتار به رابطه «روزه» و «رزق و روزی» پرداخته و از تاثیر روزه در افزایش روزی حکایت می کند. قبل از ورود، لازم است به این نکته توجه شود که خداوند رحیم و مهربان، از فضل خود به تمام جنبدگان، حتی کفار «رزق» اعطا می کند و موضوع نوشتار حاضر تاثیر روزه در «افزایش روزی» است.
 

روزه، مصداق شکر گذاری

شکر نعمت، از جمله وظایفی است که عقل نیز بدان اذعان دارد. در آموزه های دینی نیز بر «شکر کزاری» تاکید شده است. از جمله در قرآن کریم وعده داده شده که خداوند در صورت شکر گزاری، نعمت ها را افزایش می دهد: «لئن شکرتم لا زیدنکم».[3]

شکر گزاری، از طرق مختلف می تواند انجام شود. شکر زبانی، تنها یکی از روش های شکر گزاری است؛ شکر عملی نیز از روش های دیگر محسوب شده و چه بسا از شکر زبانی، بهتر و بالاتر نیز باشد. شخص روزه دار، به خداوندی خدا، اقرار داشته و تمام نعمت ها را از خداوند می داند و می داند که «ما بکم من نعمه فمن الله»[4]؛ و از باب اطاعت از حضرت حق، نه تنها از حرام، بلکه حتی از برخی نعمت های حلال او نیز بخاطر دستور او، چشم پوشی کرده و نعمت های الهی را همانگونه که او فرمان داده مورد استفاده قرار می دهد. امام صادق‏ علیه السلام فرمود: «شکر نعمت، دورى از گناه است و نیز فرمود: شکر آن است که انسان نعمت را از خدا بداند و به آنچه خدا به او داده راضى باشد و نعمت‏هاى الهى را وسیله‏ ى گناه قرار ندهد، شکر واقعى آن است که انسان نعمت خدا را در مسیر خدا قرار دهد».[5]
 

روزه، مصداق تقوا و پرهیزگاری

از جمله مواردی که در قرآن کریم، جزء اسباب رزق و روزی دانسته شده است، «تقوا» و پرهیزگاری است. شهید مطهری (ره) تقوا را چنین معنا می کند: «تقوای دینی و الهی یعنی اینکه انسان خود را از آنچه از نظر دین و اصولی که دین در زندگی معین کرده، خطا و گناه و پلیدی و زشتی شناخته شده، حفظ و صیانت کند و مرتکب آنها نشود.»[6]

در آموزه های دینی ما، گناه، عاملی برای کم شدن رزق و بسته شدن باب رحمت و برکت الهی معرفی شده و پیامدهای ناگواری برای آن بر شمرده اند. از پیشوایان معصوم -علیهم السلام- نقل شده که فرموده اند: «با گناه افراد، رحمت و روزی خداوند به روی آنان بسته می شود؛ برکات رزق برطرف می گردد؛ گوارایی و شادکامی و راحتی زندگی زدوده می شود و مسیر گذران عمر با دشواری و سختی رو به رو خواهد شد.»[7]
از یک سو روزه، تکلیفی است که برای رسیدن به ملکۀ تقوا، واجب شده است و از سوی دیگر تقوا موجب نزول رحمت و برکت و رزق و رزوی من حیث لایحتسب می شود؛ با این وصف رابطه روزه، تقوا و روزی کاملا آشکار می شوددر طرف مقابل خداوند در قرآن کریم وعده ای صریح می دهد و می فرماید هر کس از خدا پروا کند [و تقوا پیشه کند] خداوند برای او راه بیرون آمدن [از سختی ها] را قرار می دهد و از جایی که حسابش را نمی کند، به او روزی می رساند: «و من یتق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب».[8]  مقام معظم رهبری ذیل همین آیه می فرمایند: « تقوا موجب می‌شود که در همه‌ی بن بستها - بخصوص بن‌بستهای اجتماعی - شما راه نجات پیدا کنید. در بن بستهای بزرگ، تقوای مسؤولان، برای آنها راه نجات پدید خواهد آورد: «و یرزقه من حیث لا یحتسب». این محاسبه‌های ما و شما که همیشه محاسبه‌های تمام نیست. پس، اصل قضیه تقواست. توصیه‌ی ما هم به تقواست؛ روزه‌ی این ماه هم کمک به تقواست.»[9]

این تنها موردی نیست که خداوند به مومنان و افراد با تقوا وعدۀ نزول رحمت خود را داده است. در سوره اعراف آمده است: «و لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا، لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض»؛[10] یعنی هر گاه مردم روی زمین ایمان آوردند و تقواپیشه کنند، برکات آسمان و زمین را به روی آنان می گشاییم.»

در قرآن کریم، حکمت و فلسفه وجوب روزه در مورد امت اسلام و امت های قبل، دستیابی به تقوا بیان شده است: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»؛[11] یعنی اى کسانى که ایمان آورده‌اید، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه که بر کسانى که پیش از شما [بودند] مقرر شده بود، باشد که پرهیزگار باشید.

با توجه به مطالب بیان شده روشن می شود که از یک سو روزه، تکلیفی است که برای رسیدن به ملکۀ تقوا، واجب شده است و از سوی دیگر تقوا موجب نزول رحمت و برکت و رزق و رزوی من حیث لایحتسب می شود؛ با این وصف رابطه روزه، تقوا و روزی کاملا آشکار می شود.

 

روزه و انفاق

یکی دیگر از راه های افزایش رزق و روزی، کمک به نیازمندان و دستگیری از مستمندان است. در آموزه های اسلامی نسبت به «صدقه دادن» توصیۀ بسیاری شده است. یکی از ثمرات صدقه، افزایش مال و ثروت است. خداوند در قرآن می فرماید: «إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ کَرِیمٌ»؛[12] یعنی در حقیقت، مردان و زنان صدقه‌دهنده و [آنان که‌] به خدا وامى نیکو داده‌اند، ایشان را [پاداش‌] دو چندان گردد، و اجرى نیکو خواهند داشت. همچنین در قرآن کریم صدقۀ در راه خدا به دانه گندم تشبیه شده است که تبدیل به هفتصد برابر می شود: «مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنبُلَةٍ مِّائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّـهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاءُ  وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ».[13]

در آیه روایات نیز صدقه موجب نزول برکت و افزایش روزی دانسته شده است. از جمله امیر المومنین (ع) می فرمایند: «استنزلوا الرزق بالصدقة»؛[14] با صدقه اسباب نزول بیشتر رزق خود را فراهم کنید. و یا «الزکاة تزید فی الرزق»؛[15]دادن زکات، زیاد شدن رزق را به همراه خواهد داشت.

شخص روزه دار با اعطای صدقه واجب مثل فطریه و صدقه های مستحبی و دستگیری از مستمندان و نیازمندان، علاوه بر بهره مند از ثواب وافر اخروی، زمینه را برای افزایش مال و دارایی خود نیز ایجاد کرده و اسباب نزول برکت الهی را فراهم می کند.

ادامه دارد ...

پی نوشت:
[1] . راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ماده "رزق".
[2] . طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۳۷.
[3] . سوره ابراهیم / آیه 7.
[4] . سوره نحل / آیه 16.
[5] . تفسیر نور ، ذیل آیه 7 سوره ابراهیم
[6] . مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 692.
[7] . بحارالانوار، ج5، ص 144 تا149؛ و ج 73، ص 318 و ج 76، ص 335و ج78، ص 256.
[8] . سوره طلاق /
[9] . بیانات در دیدار کارگزاران نظام، 4/10/1378
[10] . سوره اعراف / آیه 96
[11] . سوره بقره / آیه 183
[12] . سوره حدید / آیه 18
[13] . سوره بقره / آیه 263
[14] . بحار الانوار ، ج78، ص60
[15] . همان، ج66، ص15.