این هفته، یکی از دانشگاه های کشور شاهد برگزاری تجمعی غیر قانونی و حرمت شکنانه بود. عده ای معدود به بهانه افزایش نظارت بر رعایت حجاب و برخورد با برخی مظاهر روزه خواری و حرمت شکنی ماه مبارک رمضان، در محوطۀ یکی از دانشگاه های کشور تجمع کرده و شعارهایی سر دادند. این اولین باری نیست که صحن دانشگاه های ما شاهد تجمعات غیر قانونی است اما نکته مهم برگزاری این تجمع در ماه مبارک رمضان و به دنبال برخی تذکرات نسبت به مظاهر روزه خواری و عدم رعایت حجاب، آن هم حجاب حداقلی است!
 
اما واقعا چه اتفاقی افتاده است؟ آیا افرادی که از واژه «حجاب اجباری» استفاده می کنند  در معنای آن تامل کرده اند؟! منظور از اجبار و مقصود از اجبار کننده کیست؟
 

اجباری = واجب و اجبار کننده یعنی خداوند!

ممکن است مراد معترضان از واژه «اجباری» همان «واجب» و مقصود از اجبار کننده، «خداوند» باشد! البته نگارنده بعید می دانم که یک جوانِ مسلمانِ تحصیل کرده – حتی بی سواد و دور آبادی – حتی به مخیله اش این معنا خطور کرده باشد؛ اما بر فرض اگر فردی چنین چیزی را اراده کرده باشد، باید وی را به تامل در امور زیر دعوت کرد:
 
1. خداوند به عنوان خالق، مالک و پروردگار همه عالم، می تواند به هر کسی امر یا نهی نماید و البته در جای خود اثبات شده است که خداوند حکیم بوده و همه اوامر و نواهی الهی عالمانه و حکیمانه است. او مصلحت مخلوقات خود را بهتر از هر کس می داند و همانگونه که گفته از مادر به عباد، مهربان تر است. در این درحالی است که خداوند «صمد» و بی نیاز از غیر خود است و ثمره اجرای دستورات الهی به خود فرد بازخواهد گشت.
 
با این توصیف اگر شنیده شود که یکی از همین مخلوقات سر نافرمانی برداشته و از اوامر و نواهی حکیمانه و رحیمانۀ الهی سرپیچی کرده است، نباید انگشت حیرت گزید و به حال این مخلوق کوچک و فاقد آگاهی و شعور، تأسف خورد؟!
 
2. این ماجرا را می توان از طرفی دیگر نیز مورد بررسی قرار داد. فردی نسبت به حکمی از احکام الهی، اعتراض  و اراده می کند که دیگر به این حکم تن نداده و آن را اجرا نکند. خب باید از وی پرسید که این تصمیم مهم، آن در مقابل خالق و مالک و پروردگار عالم، حتما باید دلائلی داشته باشد! لطفا دلیل خود را بفرمایید؟
 
به نظر شما، او چه پاسخی خواهد داشت؟ ممکن است بگوید من از پروردگار عالم، بیشتر می فهمم و مصلحت خود را بیشتر تشخیص می دهم! این ادعا روشن تر از آن است که به نقدی نیاز داشته باشد؛ یا ممکن است بگوید که از بندگی خداوند خسته شده و می خواهد دیگر بنده او نباشد! در نقد این فکر نیز می توان از او پرسید که بندگی یعنی اطاعت همراه با سرسپردگی و دلدادگی، خیلی خوب! اگر شما می خواهی از خداوند اطاعت نکنی لاجرم از دو حالت خارج نیست: یا عبد دیگری می شوی و به دستورات و خواسته های او عمل می کنی و یا عبد خود می شوی و بر طبق خواسته ها و امیال خود حرکت می کنی. در هر دو صورت آیا تصور می کنی که غیر خداوند ـ اعم از دیگران و خود ـ بهتر و سزاوارترند نسبت به خداوند! واقعا علم و حکمت و حلم و رحمت و .... دیگران نسبت خداوند حتی قابل مقایسه است؟! پس دلیلی برای این طغیان و سرکشی وجود ندارد و البته ماحصل این نافرمانی، هیچ ضرری به خداوند نداشته و دود این تصمیم نابخردانه به چشم همین بنده سرکش خواهد رفت.
 

اجباری = قانونی و اجبار کننده یعنی حکومت!

ممکن است مراد معترضان نسبت به حجاب و سایر احکام مثل لزوم حفظ حرمت ماه مبارک رمضان و ...، از واژۀ اجباری، همان «قانونی» و مقصود ایشان از اجبار کننده، «حکومت اسلامی» باشد. این فرض، با وجود اینکه نسبت به فرض قبل، کمی بهتر است اما باز هم، بیان آن توسط قشر فرهیخته ای مثل دانشجو و یا طلبه و یا هر قشری که توان تحلیل گزاره های نسبتا ساده را دارد، باز هم موجب تعجب است.
 
توضیح بیشتر دربارۀ تعجب فوق الذکر اینکه اگر یک حکومت اسلامی، اجرای قوانین دین مبین اسلام را در دستور کار قرار دهد و نسبت به رعایت آموزه ها و دستورات خدا و رسول (ص) اهتمام بورزد، این کار جای اعتراض دارد؟! به نظر شما باید حکومت اسلامی را بابت حفاظت از حرمت شکنی و زیر پا گذاشتن دستورات الهی مورد مذمت قرار داد؟! یا باید به این حکومت بابت انجام وظایف ذاتی خود، احسنت گفت و در مورد کم کاری های احتمالی در مقابل حریم شکنان اعم از مروجان بی حیایی و بی حجابی، بی حرمتی به ماه مبارک رمضان و روزه خوری علنی، انجام امور منافی هنجارهای جامعه اسلامی و ... از او مطالبه اقدامات مقتضی و انقلابی را داشت؟!
 

نکته آخر:

با توجه به مطالب بیان شده، می توان گفت بسیاری از افراد معدودی که این روز ها، واژه «اجباری» را در مورد حجاب اسلامی بکار می برند، حتی کمترین تأملی در معنای آن نکرده اند. این امر از هیچ یک از اقشار جامعه پذیرفته نیست و از اقشار فرهیخته و تحصیل کردۀ جامعه، بعید تر است که مطالبی را به زبان یا قلم بیاورند که هیچ منطقی پشت سر آن نیست. حادثه حریم شکنانۀ این هفته در یکی از دانشگاه های کشور که با لگد پرانی یکی از معترضان به یک بانوی چادری و برخی اقدامات زنندۀ دیگر هم همراه بود، می تواند بهانه ای باشد برای شناخت بیشترِ مردم عزیز ایران اسلامی، بویژه دانشجویان گرامی، از عمق ناچیز اندیشه، و بی بصیرتیِ  معدود افرادی که به دنبال تبلیغات ضد دینی و ضد ملی شبکه های معاند اسلام و ایران، مطالبی را طرح می کنند.