قلعه ایرج دژی باستانی است که در ضلع شمالی بزرگراه شهدای پرواز شهرستان پیشوا و در نزدیکی روستای عسگرآباد عباسی قرار دارد؛ روستای عسگرآباد عباسی در فاصله یک کیلومتری شرق ورامین و در محدوده خدماتی فرمانداری شهرستان پیشوا و در ۳۵ کیلومتری جنوب شرقی تهران در دل دشتی وسیع و با صفا قرار دارد، مناظر طبیعی و بافت قدیمی روستای عسگرآباد و خشت‌های سر به فلک کشیده قلعه ایرج آن را به یکی از عظیم‌ترین دژهای تاریخی کشور تبدیل کرده است.


راه دسترسی به قلعه ایرج

برای دیدن قلعه ایرج باید به نزدیکی دو شهرستان پیشوا و ورامین در استان تهران بروید و سری به روستای عسگرآباد عباسی شهرستان پیشوا بزنید؛ این قلعه در سمت شمال جاده ارتباطی ورامین به پیشوا قرار دارد.


تاریخچه قلعه ایرج

قلعه ایرج یکی از کم‌مانندترین دژهای خشتی جهان است و با ارتفاع ۵۰ فوت با گسترده ۲۰۰ هکتار در دوران ساسانی ساخته شده اما به علت نگهداری نکردن و تخریب توسط افراد سودجو به شدت آسیب دیده است. ژان دیولافوا و کلایس، باستان‌شناسان اروپایی در این باره تحقیق کرده‌اند و کلایس در مورد قلعه ایرج آورده است که درازای شمالی - جنوبی قلعه ایرج ۱۲۱۴ متر و پهنای خاوری - باختری آن ۱۱۵۰ متر است که با هیچ یک از قلعه‌های خشتی و تاریخی جهان قابل مقایسه نیست.

به باور برخی، قلعه ایرج همان دژ وارنا است که در وندیداد نام آن آمده‌است. اعتمادالسلطنه در کتاب مرآت البلدان و جرج کرزن در سفرنامه اش قلعه چهارگوش ایرج را با دژ وارنا که در اوستا آمده است برابر دانسته‌اند.
 
چهاردهمین کشور با نزهت که من اهورا مزدا آفریدم وارنای چهارگوش است، زادگاه فریدون، قاتل اژدی هاک. — وندیداد، اوستا
 
همچنین چون ایرج نام فرزند فریدون بوده است احتمال این که قلعه ایرج همان وارنا باشد زیاد است.


معماری قلعه ایرج

این دژ مستحکم که در سال ۸۲ و با شماره ۹۸۳۵ در لیست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است، با ابعادی در حدود ۱۴۴۰ در ۱۲۸۰ متر بر روی بلندترین قسمت محیط اطراف بنا شده و قرار گرفتن بر روی این بلندی به جهت تسلط از درون قلعه بر محیط اطراف می‌باشد و همین عامل سبب عظمت فزاینده قلعه ایرج است؛ این قلعه دارای چهار دروازه برای رفت و آمد به درون قلعه بوده که اکنون تنها دروازه اصلی آن باقی مانده است.

کلایس، باستان‌شناس اروپایی در مورد قلعه ایرج گفته است: «ابعاد داخلی شمال- جنوب قلعه ایرج ۱۲۱۴ متر و ابعاد شرقی- غربی آن ۱۱۵۰ متر است که با هیچ یک از قلعه‌های خشتی و تاریخی جهان قابل مقایسه نیست.»فرم مهندسی و معماری قلعه اصلاً شبیه بناهای اسلامی نیست و این امر نشان از قدمت بسیار بالای آن دارد، این دژ به شکل مستطیل بوده و با خشت و گل ساخته شده و خشت‌های بکار رفته در این قلعه بزرگ و در ابعاد ۶۰ در ۲۵ سانتی‌متر است.حصارهای قلعه ایرج ضخامتی بین ۱۷ تا ۲۲ متر دارند و بر روی حصار قلعه دو برج وجود دارد که برای نگهبانی از قلعه استفاده می‌شده، اغلب مورخین بر این عقیده هستند که این دژ بزرگ استفاده نظامی داشته و در واقع یک پادگان بزرگ نظامی محسوب می‌شد.

نظر مورخین بر این است که قلعه ایرج یک دژ نظامی بوده که نظامیان در آن مستقر بوده‌اند، گرچه دقیقاً مشخص نیست کدام سلسله و در چه تاریخی آن را بنا کرده است، بعضی ساختمان قلعه را مربوط به کیانیان می‌دانند که آن را برای جلوگیری از حمله تورانیان ساخته‌اند و برخی دیگر این قلعه را دژ نظامی بزرگی دانسته‌اند که در اطراف آن قلعه‌های نظامی کوچک‌تری پراکنده بوده و این قلعه برای دیده‌بانی و هماهنگی بین قلاع اطراف آن استفاده می‌شده است.

بین برج‌های دیده‌بانی راهروهایی درون دیوارها وجود داشته که برج‌ها را به یکدیگر متصل می‌کرده، ضخامت این راهروها طوری است که امکان حرکت ارابه‌های نظامی و ادوات جنگی بین آن‌ها وجود داشته است و از نظر امنیتی طوری طراحی شده که هرگونه رفت و آمد درون این راهروها و انتقال سرباز در آن از بیرون قلعه احساس نمی‌شده و دشمن احتمالی در شرایط محاصره قلعه از جنب و جوش‌های نظامی درون دژ بی‌اطلاع می‌مانده است.در گذشته اطراف این قلعه خندقی حفر بوده که اکنون برای استفاده‌های زراعی هموار شده است، در زمان دفاع در قلعه درون این خندق‌ها آب رها می‌شد که دسترسی به قلعه را ناممکن می‌ساخت، تأمین آب برای پر کردن خندق‌های قلعه ایرج از رشته قنات آجربس بوده که از همین قنات زمین‌های قلعه نیز سیراب می‌شدند.


قلعه ایرج یا قلعه گبری

قلعه ایرج که افراد محلی به آن «قلعه گبری» می‌گویند، بزرگ‌ترین قلعه خشت خام در استان تهران، ایران و جهان شناخته می‌شود، قلعه‌ای با ارتفاع بیش ۱۵ متر مربوط به دوره ساسانی، هرچند آثار کشف شده از این قلعه کهنسال و شگرف دارای قدمتی بیش از ۳ هزار سال هستند و این آثار فرضیه بازسازی و مرمّت قلعه در دوره ساسانی را قوت بخشیده است؛ اما قلعه ایرج با وجود این قدمت فراوان و وسعت بیش از ۲۰۰ هکتار همچنان در غربت به سر می‌برد.

این قلعه از نظر زمانی هزار سال قبل از به دنیا آمدن مسیح(ع) و حدود ۱۵۰۰ سال قبل از تولد پیامبر اسلام(ص) بنا شده است؛ ساکنان این قلعه زرتشتی بوده‌اند و عنوان قلعه گبری نیز به همین خاطر به آن اطلاق می‌شود؛ زیرا گبر در لغت به پیروان دین زرتشتی گفته می‌شود.

این قلعه علاوه بر داشتن ارزش تاریخی دارای ارزش ممتاز فرهنگی- ادبی نیز هست؛ به این معنا که کسی عظمت این بنای کهن را درمی‌یابد که شاهنامه فردوسی را خوانده باشد و با شخصیت ممتازی چون «فریدون» آشنا باشد؛ در کتاب مقدس زرتشتیان جمله‌ای آمده است که عین جمله چنین است: « و چهاردهمین کشور با نزهتی که آفریدم وارنای چهارگوش است محل تولد فریدون، قاتل اژی دهاک».
 
وارنای چهارگوش همین قلعه ایرج یا قلعه گبری است و از لحاظ زبان‌شناسی نیز محققان اثبات کرده‌اند «ورامین» واژه تغییریافته از ریشه «وارنا» است؛ اما اکنون این سوال مطرح می‌شود که فریدون کیست؟ کار مهّم او چه بوده است؟ فردوسی در شاهنامه چگونه او را معرفی می‌کند؟ شاید بتوان گفت مهّم‌ترین اقدام فریدون مقابله با ظلم و ستم پادشاه دوران خودش می‌باشد که خلاصه داستان به این شرح است:فردوسی به پادشاه ستمکاری اشاره می‌کند به نام ضحاک(اژی دهاک) که به خاطر رسیدن به سلطنت، پدرش را می‌کشد و شاه می‌شود؛ روزی شیطان در ظاهر آشپز دربار به حضور ضحاک می‌رسد و از وی اجازه می‌خواهد دو شانه شاه را ببوسد؛ شاه به او اجازه می‌دهد و شیطان دو بوسه به شانه ضحاک می‌زند و از جای آن دو بوسه دو مار بیرون می‌آید و پس از مدّتی دیگر شیطان در ظاهر طبیب به شاه مراجعه می‌کند و می‌گوید برای اینکه این دو مار به تو آسیبی نرسانند هر روز باید مغز سر دو جوان از این کشور را به مارها بدهی تا بخورند و به تو آسیبی نرسانند.

ضحاک ستمکار نیز هر روز دو جوان را بدست جلاد می‌سپارد و آشپز دربار مغز آن دو جوان را برای مارها آماده می‌کرد؛ ستم‌های فراوان ضحاک سبب نارضایتی‌های فراوان شد و چون در خواب دیده بود که شخصی به نام فریدون بساط حکومت او را برخواهد چید، مدام دنبال چنین شخصی بود تا اینکه پدر فریدون را به قتل رسانید(که نام پدر فریدون آبتین بود) و مادر فریدون که فرانک نام داشت، فریدون نوزاد را برداشت و به مرغزاری فرار کرد و دست مأموران ضحاک به او نرسید.

تا اینکه فریدون به سن جوانی رسید و ماجرای قتل پدر را از مادر شنید و از آنجا که نژادش به شاه تهمورث می‌رسید خود را سزاوار شاهی و حکومت دید و با لشکری قوی به سمت ضحاک حمله‌ور شد و ضحاک هم که به دلیل ظلم‌های فراوان دشمنان دیگری چون کاوه آهنگر داشت، سرانجام توسط فریدون دستگیر شد و فریدون (که زادگاه او قلعه گبری است) ضحاک را به کوه دماوند می‌برد و آنجا در تنهایی مطلق ضحاک را به بند می‌کشد و گویا سروشی در جان فریدون گفته بود که چون ضحاک نحس است خون او را بر زمین مریز؛ بلکه او را به بند بکش تا از تنهایی و گرسنگی و تشنگی در عذاب باشد.




منبع: سایت ستاره