یادداشتی پیرامون ضرورت دگرگونی وام واژه ها در چهارچوب قواعد زبان فارسی
زبان زنده، زبان پویا
رهبر معظم انقلاب در آخرین دیدار خود با شعرا به نکات مهمی در باره ورود لغات بیگانه به زبان فارسی و لزوم تغییر این واژگان بر اساس تلفظ فارسی تاکید داشته و زبان عربی را به عنوان زبانی پویا در این زمینه معرفی نمودند
یکی از مهمترین ویژگیهای زبان، پویایی و کارکرد آن در تعامل با دیگر زبانهاست. ریشهیابی لغات موجود در هر زبان، دانشی است که کلمات موجود در زبان را بررسی کرده و دگرگونیهای آنها را تحلیل و تشریح می کند. بدیهی است که هر چقدر زبان پویا تر و قویتر باشد، در تبدیل لغات بیگانه به لغاتی که فرم و شکل زبان بومی را دارند عملکرد مناسبتری خواهد داشت. زبان فارسی کلمات زیادی ازعربی، انگلیسی، فرانسوی و روسی وام گرفته و آنها را در شکل و قالب خویش دگرگون نموده است.
«واژههای دارای ریشه فرانسوی که در زبان فارسی معمول شدهاند و به صورت وامواژه درآمدهاند، به فراوانی یافت میشوند. دلیل آن شاید به دوران قاجار برگردد که عمدهٔ روابط ایران و غرب، با فرانسویان بودهاست. شمار این وامواژهها در فرهنگ دهخدا نزدیک به ۸۲۰، فرهنگ معین ۱۷۰۰، فرهنگ عمید ۱۶۰۰ و فرهنگ مشیری ۱۲۰۰ واژه است. پژوهشی که در سال ۱۹۸۲ انجام گرفتهاست تعداد وامواژههای فرانسوی در فارسی را بین سه تا چهار هزار برآورد میکند.» فارسی و فرانسوی هر دو زبان هندواروپایی هستند و همریشهاند. شماری از این وامواژگان به همراه اصل فرانسوی آنها از ویکیپدیای فرانسوی در زیر لیست شدهاند:هرچه زبان زندهتر و پویاتر باشد، کلمات بیگانه را وام گرفته و به شکل خودی تغییر میدهد و این یک اصل بدیهی در زبان شناسی استآباژور (abat-jour) معادل فارسی چراغ خانه
آبونمان معادل پارسی سهم مشارکت ساکنین یک آپارتمان یا خانه
آبسه (abcès) به معنی چرک و ورم چرکی. به معنی آماس، ورم و التهاب چرکین
اپوزیسیون معادل پارسی یک گروه
اپیدمی (épidémie) معادل پارسی «همه گیر»
آتو (atout) معادل پارسی نقطه ضعف کسی را پیدا کردن
اتوبوس معادل پارسی ندارد
اتوماسیون [Automation] معادل پارسی «خودکارسازی»
اتومبیل معادل پارسی خودرو
اتیکت (étiquette) معادل پارسی «بر چسب قیمت»
آدرس معادل پارسی محل زندگی یا کار، نشانی
ادکلن (eau de cologne)
آرشیو (archive) به معنی بایگانی
آسانسور (ascenseur) بالابر(فرهنگستان اول)، آسانبَر (فرهنگستان زبان و ادب فارسی)
کودتا (Coup d’État)
باری هرچه زبان زندهتر و پویاتر باشد، کلمات بیگانه را وام گرفته و به شکل خودی تغییر میدهد و این یک اصل بدیهی در زبان شناسی است. اما گاه اتفاق میافتد که در یک بازه زمانی لغاتی از زبان بیگانه، وارد زبان شده و بدون تغییر به حیات خود ادامه می دهند. اینجاست که زنگ خطر زبان نواخته می شود.
«میخواهم تاکید کنم که فرهنگستان باید تلفظ این کلمات بیگانه خواه عربی، خواه اروپایی را که وارد زبان فارسی شده و تلفظش تغییر کرده، مطابق عادات زبانی ما تثبیت کند و در مورد کلمات فرنگی هم همین طور. باید تثبیت کند و بگوید در فارسی «اِسپرت» درست است نه «سپرت» که ایرانی اصلن نمیتواند آن را تلفظ. کند عدهای فرنگیدان هم تصور میکنند که ما باید کلمات اروپایی را مثل خود سخن گویان این زبانها که صامت آغازین در کلماتشان دارند، تلفظ کنیم. من میگویم هر زبانی عاداتی دارد که جزو قواعد و اصول و پایههایش است.» (2)
به عنوان نمونه کلمات فرانسوی که در متن آورده شد به سه دسته تقسیم می شوند:
کلماتی که زبان تاکنون معادلی برای آنها نیافته یا معادل ضعیفی دارند؛ مانند: اتوبوس اپوزیسیون و آباژور. دسته دوم کلماتی که زبان موفق شده واژه معادل و مناسبی را برای آنها به کار برد و در حال حاضر هر دو کلمه فرانسوی و فارسی به کار گرفته میشوند؛ کلماتی مانند: اتوموبیل، اتیکت و آرشیو از این دست هستند. و دسته سوم کلماتی که از زبان مقصد وارد شده، اما به وسیله قواعد آوایی زبان تغییر پیدا کرده و به کار گرفته می شوند؛ کلماتی مانند: مرسی، دیکتاتور، ادکلن.
همانطور که در ادامه این یادداشت خواهد آمد وظیفه زبان شناسان و متولیان فرهنگ و مسئولین امر، تبدیل و تغییر واژههای بیگانه در چهارچوب قواعد زبان ملی است. به عنوان نمونه دو زبان انگلیسی و عربی در زمینهی تبدیل واژههای بیگانه در چهار چوب زبانی خود با قدرت تمام عمل کردهاند.
"زبان عربی واژگانی به صورت دست نخورده و واژگان زیادی به صورت برهم زده شده از زبان فارسی وام گرفته است. و از زبان فارسی واژگان زیادی به شکلهای مختلف به زبان عربی وارد شده است. گفته میشود حدود ۵ هزار واژهی معرب از کلمات رایج در زبان فارسی به زبان عربی راه یافتهاست.وظیفه زبان شناسان و متولیان فرهنگ و مسئولین امر، تبدیل و تغییر واژههای بیگانه در چهارچوب قواعد زبان ملی استدر برهان قاطع زیر کلمه «باشه» آمده: جانوری است شکاری از جنس زرد چشم « کوچتر از باز». باشه همان است که امروز آن را قرقی و قوش نامند شکل کهن واژه (باشگ) است که در عربی (باشق) شده.
- تَنُّور: تنور (محل نان پختن) لفظی است مشترک میان فارسی و عربی و ترکی. گفته شده که این کلمه فارسی است که به زبان عربی در آمده است. لیکن در فارسی بدون تشدید نون و در عربی با تشدید نون تلفظ میشود. این کلمه در قرآن سورة هود آیه 40 آمده است: «حَتّی إذا جاءَ آمرُنا وَفارَ التّنّورُ... .»؛ تا اینکه فرمان ما رسید و تنور «از آب» بجوشید... .(3)
اکنون برخی از واژه های فارسی در زبان انگلیسی و چگونگی تغییر این واژهها در بستر زبان انگلیسی را بررسی میکنیم:
Jungle/جنگل
کلمه جنگل جزو کلمههایی است که ریشه آن از زبان سنسکریت که زبان قدیم آریاییان بوده گرفته و نسل به نسل منتقل و از آن به زبانهای دیگر صادر شده است.
Saffron/زعفران
کلمه زعفران هم یکی دیگر از همین کلمه های صادراتی است که با توجه به سابقه ایران در کشت زعفران از زمان های قدیم، استفاده نشدنش در زبان های دیگر جای تعجب داشت.
Orange/نارنگ
«این کلمه در زبان انگلیسی که معنی پرتقال و رنگ نارنجی می دهد قبل از اینکه به این زبان راه پیدا کند از کلمه نارنج در عربی و نارنگ یا همان نارنگی خودمان در فارسی گرفته شده است که ریشه آن در زبان سنسکریت است.» (4)
همانطورکه مشاهده میشود زبان انگلیسی واژههای بسیاری را از زبان فارسی وام گرفته، اما این واژهها را بر اساس گویش و قالب زبان انگلیسی تنظیم کرده است . این وام واژهها چنان در بستر زبان انگلیسی دگرگون شدهاند که یک غیرانگلیسی زبان هنگام شنیدن آنها متوجه وام واژه بودن کلمه نمیشود. اصل درست در زبانشناسی و حفظ هویت زبانی همین است.
بنابر این هنگامی که رهبری معظم می فرمایند : «مثلاً همین طور که عربها وقتی که تلویزیون آمد، به آن گفتند. «تِلْفاز» -تلفاز یک ساخت لغت عربی است؛ ([مثل] مرحاض؛ تلفاز)- بگوییم «تلویزان» که یک شکل فارسی دارد. ما اصلاً در فارسی کلمهای شبیه رادیو نداریم، مگر حالا ممکن است بِه ندرت یک چیزی پیدا بشود؛ چه اشکال داشت که ما رادیو را میگفتیم «رادیان» تا میشد فارسی؛ اشکالی هم نداشت؛ این کار را هم نکردیم.» (5)
ایشان یک اصل بدیهی و علمی زبان شناختی را بیان فرموده اند؛ اصلی که غفلت مسئولین امر از آن خسارتهای بسیار در پی خواهد داشت.
خالی از لطف نیست که نگارنده یادآور شود در این گونه موارد عدهای از روی عدم آگاهی و بی سوادی و یا از روی عناد و لجاجت این شبهه را مطرح می کنند که چرا صورت کلماتی مانند ادعیه و قران و … دچار دگرگونی و تغییر به سبک و سیاق فارسی نشوند؟ این مزاح یا به قول عامیانه ایراد بنی اسراییلی به اندازه ای مضحک است که یک ایرانی انتظار داشته باشد کلماتی مانند: علی، حسن، محمد و رضا که اسم خاص هستند در زبانهای دیگر تغییر شکل دهند. از نظر علم زبان شناسی پاسخ بسیار واضح است. کلماتی از قبیل اسامی خاص و برخی از اصطلاحات دینی و پزشکی و برخی اصطلاحات علمی در هیچ زبانی قابل تغییر و تبدیل نیستند.
نویسنده: غلامرضا جهانگیری
پینوشت:
1. برگرفته از ویکی پدیای فرانسوی
2. گزیده ای از مقاله دکتر علی اشرف صادقی در مجله زبان شناسی به نقل از وبلاگ فارسی شناسی
3. حسین حدیدی قمبوانی.فصلنامه پژوهش های ادبی و بلاغی.
4. به نقل از خبرگزاری تسنیم
5. بیانات در دیدار با شاعران 98/2/30
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}