طی چند روز گذشته شاهد اتفاقات تلخ و ناگواری بودیم که اقشار مختلف جامعه را تحت تاثیر خود قرار دادند. از توهین به بزرگان اهل سنت گرفته تا به شهادت رساندن امام جمعه کازرون و قتل همسر دوم در حمام و در آتش سوختن بزرگ‌ترین سینمای شیراز. آیا تا به حال به این موضوع اندیشیده اید که چرا مدتی است که جامعه ما با خشونت و عصیان اجتماعی همراه شده و در پی آن اتفاقات مستمر ناگواری رُخ می‌دهد؟

بیش از یک دهه است که خشونت اجتماعی Social violence در جامعه ایرانی، سیر صعودی به خود گرفته و کارشناسان و مسئولین مربوطه به سخنرانی و شعارهای خوش آب و رنگ بسنده کرده اند! غافل از این که این روند نشان از بحرانی شدن پرخاشگری اجتماعی داشته و جامعه را به ورطه نابودی خواهد کشاند.
 

خشونت اجتماعی چیست؟

شاید مناسب ترین تعریف برای پرخاشگری  Aggressionو خشونت اجتماعی؛ رفتار هیجانی توأم با خشونت از سوی فردی نسبت به فرد دیگر باشد که به نزاع انجامیده و با آسیب های روحی و جسمی ویژه ای است. بر اساس نتایج پژوهش‌های اجتماعی، هر گاه در جامعه‌ای رفاه اجتماعی، اشتغال و معیشت دچار خلل و ضعف گردند، بی تردید نارضایتی افزایش یافته و در ادامه افراد خشم خود را حتی بی‌دلیل در سطح جامعه تخلیه می کنند. ژان ژاک روسوJean-Jacques Rousseau  انسان را فطرتاً موجودی عاطفی و مثبت معرفی می کند که برخی مشکلات و فشارهای اجتماعی، وی را در مسیر پرخاشکری و خشونت قرار می دهند اما اگر افراد در خانواده با تربیت درستی رشد یافته باشند، می توانند خود را از این مسیر نجات دهند. اما در مقابل این نظریه، یکی از جامعه شناسان آلمانی به نام «نوربرت الیاس» Norbert Elias خشونت اجتماعی را ابزاری برای تحقق حقوق افراد و موضوعی ضروری برای جامعه تلقی می کند! وی معتقد است که اگر زور و خشونت نباشد، احدی به حقوق دیگری احترام نگذاشته و هرج و مرج جامعه را فرا خواهد گرفت!

اما نکته حائز اهمیت در این میان آن است که نمی توان به طور قطع اعلام کرد که خشونت اجتماعی نسبت به سال های گذشته افزایش یافته چرا که پیش‌تر نیز این روند جاری بوده اما با گسترش و افزایش انواع رسانه های دیداری و شنیداری، به ویژه رسانه های آنلاین؛ اطلاع رسانی و خبر این خشونت ها با سرعتی غیر قابل تصور صورت می پذیرد که در کنار حواشی خاصی که به اتفاقات و حوادث افزوده می‌شود، بُعد برجسته سازی خبر قوتی بیش از پیش به خود گرفته و دامنه گسترده تری از افراد را تحت تاثیر قرار می دهد.  

باید توجه داشت که امروزه تکنیک برجسته سازیHighlighting  یکی از پُرکاربردترین تکنیک ها در حوزه خبر و رسانه محسوب می شود که بسیاری از صاحبان خبر از آن برای سبقت گرفتن از رقبا استفاده می کنند و با این روش، اصل خبر را با به حاشیه کشاندن، تحریف و تضعیف می کنند.
 

انکار واقعیات جامعه ممنوع!

انتقاد به استفاده‌ی نابجا و بیش از اندازه تکنیک برجسته سازی و علم به سرعت بالای انتشار اخبار، به آن معنا نیست که روی واقعیات جامعه سرپوش بگذاریم، بلکه مقصود آن است که از ملتهب سازی جوّ جامعه و سنگین کردن وزنه ناامیدی نسبت به امید و مثبت اندیشی جلوگیری شود. شاید اگر فردی به غیر از یکی از مسئولین اسبق دولتی، همسر دوم خود را به قتل می رساند تا این اندازه جامعه درگیر این حادثه و تشویش اذهان عمومی نمی‌شد. درست است که برای مسئولین و مجریان قانون، قانون شکنی دارای جزا و شرایط ویژه ای نسبت به عموم مردم است اما رعایت حقوق شهروندی را نیز نمی توان نادیده گرفت چرا که انتشار تصویر مجرم در هر جایگاهی بدون اجازه و حکم رسمی مسئولین قضایی ممنوع و خود، جرم محسوب می شود. بهتر بود که رسانه ها با محو کردن تصویر مجرم، از سلب اعتماد و مورد اتهام قرار دادن دیگر مسئولین نظام جلوگیری می کردند که متاسفانه به علت هیجان‌زدگی در انتشار خبر، این مهم مهجور ماند.نمی توان به طور قطع اعلام کرد که خشونت اجتماعی نسبت به سال های گذشته افزایش یافته چرا که پیش‌تر نیز این روند جاری بوده اما با گسترش و افزایش انواع رسانه های دیداری و شنیداری، به ویژه رسانه های آنلاین؛ اطلاع رسانی و خبر این خشونت ها با سرعتی غیر قابل تصور صورت می پذیرد. شاید اگر میز گردی و تحلیلی در رابطه با شکست در روابط عاطفی و خانوادگی در کنار چرایی و ریشه یابی دلایل خشونت میان زوجین برگزار می شد، نه تنها از التهاب جامعه و گسترش خشونت جلوگیری می شد، بلکه سدی در برابر دیگر افرادی با پیش فرض فکری خشونت و انتقام جویی ساخته می شد. در واقع، گاهی همین به تصویر کشیدن‌ها و انتشار اخبار مستمر از درگیری و قتل و دزدی، خود بستری برای گسترش بزه می شود و قبح قضیه را از بین خواهد برد.

حائز اهمیت آن که در کنار رعایت اصول اصلی خبری و حفظ حقوق شهروندی، همواره اطلاع رسانی شفاف و به موقع می تواند از شیوع شایعات و حواشی مخرب جلوگیری کند. بنابراین، رسانه ها موظف هستند تا در کنار اطلاع رسانی در اسرع وقت از حاشیه سازی و پر و بال بی مورد به وقایع بپرهیزند و معاندان و مخالف نظام را تغذیه خبری نکنند.
 

وظیفه عمومی در آشفته بازار خبری

مردم همواره ارکان اصلی یک جامعه به حساب می آیند و همین مردم هستند که به جامعه هدف و سمت و سو می دهند. شاید این سوال پیش آید که عموم مردم در چنین شرایطی (رخداد حوادث) باید چه کنند؟ بهترین و نخستین کار در مواقع اینچنینی که حوادث خاصی همچون موارد مذکور رُخ می دهد آن است که از مراجع و رسانه های معتبر، اخبار را پیگیری کرده و از دامن زدن به شایعات دوری کنیم. در مرحله بعدی از عضویت در صفحه افراد مجرم و یا حتی مورد جُرم قرار گرفته (مقتول) در انواع شبکه‌های اجتماعی خودداری کنیم تا از معروف شدن نابجای افراد بزهکار جلوگیری کرده و آن ها را خاص جلوه ندهیم. به طور مثال در قتل دخترافغانی، ضرب و شتم یک دختر توسط دوست پسرش و حتی خانمی که اخیرا توسط همسرش به ضرب گلوله در حمام کشته شد، شاید افزایش سریع و نامتعارف تعداد فالوئرها در شبکه اجتماعی اینستاگرام Instagram بودیم. موضوعی که از نظر جامعه شناسان، روان شناسان و متخصصان رسانه، امری به دور از ذهن محسوب شده و آن را ابزاری برای به قدرت رساندن افراد بزهکار و خاطی دانسته اند. موضوعی که در کنار قبح‌زدایی از انجام انواع بزه، زمینه ساز ترویج عصیان و خشونت اجتماعی نیز خواهد بود.
 
پی‌نوشت:
1. دو حادثه و ده‌ها عبرت، مشرق نیوز
2. انواع خشونت؛ نتایج و راهکارهای کاهش خشونت در جامعه، خبرگزاری صدا و سیما
3. دلیل این همه «خشونت و پرخاشگری اجتماعی» در جامعه ایرانی چیست؟، خبرآنلاین
4. خشونت و قتل از نگاه جامعه شناسی، خبرگزاری ایرنا
5. ۱۰ روشی که رسانه ها برای تحت تاثیر قرار دادن باورهای ما استفاده می کنند، پایگاه خبری روزیاتو