تاکید امام بر قیام و مبارزه علیه حکومت‏ها بعنوان راه نجات فلسطین

امام خمینى کرارا در مواضع و بیانات خویش، علاوه بر تاکید بر اتحاد و تمسک به اسلام و بازگشت‏به ارزشهاى اسلامى قیام علیه حکومت‏ها را در ممالک اسلامى یکى از مقدمات واجب براى نجات فلسطین مى داند زیرا حکومت‏هاى استبدادى به دلیل فقدان پایگاه داخلى، براى حفظ خود در برابر نارضایتى‏ها و مخالفت‏هاى داخلى نیاز به حمایت‏خارجى دارند و بدینسان میان استبداد و استعمار اتحاد بوجود مى ‏آید.
طبیعى است که مبارزه با استبداد داخلى مقدم بر مبارزه با استعمار خارجى است زیرا مادامى که دشمن در خانه است، مبارزه در جبهه خارجى بى ثمر خواهد بود. براى مبارزه با استعمار نخست‏ باید پایگاه هاى داخلى آن یعنى استبداد و حکومت‏هاى وابسته و سرمایه‏هاى وابسته و پایگاههاى اقتصادیش را از میان برد به همین دلیل از دیدگاه امام خمینى ، سرنگونى حکومت‏هاى وابسته و مسلط بر ممالک اسلامى، فورى ترین راه نجات فلسطین است.
همانطور که گفته شد، از راههاى اساسى مبارزه با اسرائیل و حامیان قدرتمند غربى آن، تحریم اقتصادى و نفتى بود اما این واقعه محتمل بود که فقط با تحمل ریاضت اقتصادى خاتمه نیابد و غرب براى نجات خویش دست‏به تهاجم به منابع نفتى خاورمیانه و اشغال آنها بزند. اگرچه نظام دو قطبى جهان و وجود ابرقدرت شوروى در همسایگى کشورهاى اسلامى سبب خوددارى غرب از چنین اقدامى مى‏گردید زیرا قهرا پاى روس‏ها را به میدان جنگ مى کشید و جنگ جهانى سوم را شعله‏ور مى ساخت که در آن صورت اثرى از حیات روى کره زمین نمى‏ ماند و از طرفى هرگونه درگیرى امریکا و غرب با کشورهاى نفت‏ خیز منطقه خاورمیانه، نتیجه اش گسترش بیشتر نفوذ شوروى در این کشورها مى‏شد و سرنوشت امروز جهان بگونه‏اى دیگر بود و غرب نیز به دلیل فقدان نفت در جنگ با کشورهاى نفت‏خیز تاب مقاومت نمى‏آورد اما مهمتر از همه این موارد آن بود که در برابر سلاحهاى مدرن و تجهیزات پیشرفته کشورهاى غربى، جهان سومى‏ها فقط با تکیه بر امواج انسانى مومن و فداکارى که به فرماندهى حکومت‏هاى خویش اعتماد دارند و با استفاده از روش جنگ‏هاى چریکى مى توانستند وارد هماوردى با غرب شوند که این امر به دلایل مختلف بعید مى‏نمود زیرا هم حکومت‏ها به دلیل غیر مردمى بودن قدرت بسیج امواج انسانى مومن را نداشتند و هم به دلیل ماهیت وابسته عده‏اى از آن ها، به سادگى، توده‏هاى مردم وجه المصالحه قرار مى‏گرفتند، چه اساسا برخى از این حکومت‏ها با کمک امریکا و انگلیس به قدرت رسیده بودند. به همین دلیل امام خمینى علاوه بر راه تحریم نفتى، سرنگونى رژیم‏هاى وابسته و غیر مردمى منطقه توسط مردم آن کشورها را اصلى ترین و مقدم ترین راه مى‏دانستند:
"مشکل مسلمین، حکومت‏ هاى مسلمین است. این حکومت‏ها هستند که این مسلمین را به این روزانداخته‏اند ملت‏ها مشکل مسلمین نیستند. این حکومت‏ها هستند که بواسطه روابطشان با ابرقدرت‏ها و سرسپردگى شان با ابرقدرت‏هاى چپ و راست، مشکلات را براى ما و مسلمین ایجاد کرده‏اند مشکل مسلمین فقط قدس نیست، این یکى از مشکلاتى است که مسلمین دارند.
افغانستان مگر از مشکلات مسلمین نیست؟ پاکستان مگر از مشکلات مسلمین نیست؟ ترکیه مگر از مشکلات مسلمین نیست؟ مصر مگر از مشکلات مسلمین نیست؟ عراق مگر از مشکلات مسلمین نیست؟ باید ما تحلیل کنیم که مشکلى که در همه اقطار مسلمین هست از کجا پیدا شده است و راه حلش چیست؟ چرا مسلمین در همه جاى دنیا تحت فشار حکومت‏ها و ابرقدرتها هستند و راه حل این مسئله چیست؟ تا اینکه هم رمز پیروزى بر همه مشکلات بدست‏بیاید و هم قدس و افغان و سایر بلاد مسلمین آزاد بشوند.
مشکل مسلمین حکومت‏هاى مسلمین است این حکومت‏ها هستند که مسلمین را به این روز رسانده‏اند، ملت‏ها مشکل مسلمین نیستند، ملت‏ها با آن فطرت ذاتى که دارند مى‏توانند مسائل را حل کنند لکن مشکل، دولت‏ها هستند شما سرتاسر ممالک اسلامى را وقتى که ملاحظه کنید کم جایى را مى‏توانید پیدا بکنید که مشکلاتشان بواسطه حکومت هایشان ایجاد نشده. این
حکومت‏ها هستند که بواسطه روابطشان با ابرقدرت‏ها و سرسپردگى‏شان با ابرقدرت‏هاى چپ و راست مشکلات را براى ما و همه مسلمین ایجاد کرده‏اند اگر این مشکل از پیش پاى مسلمین برداشته بشود، مسلمین به آمال خودشان خواهند رسید و راه حلش با دست ملت هاست." (10)

افشاى مکرر نقشه اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات:

دلایل مختلف نشان مى‏داد که مرزهاى جغرافیایى اسرائیل محدود به اراضى اشغال شده فلسطین نخواهد ماند:
الف: از یک سو شعار اصلى پارلمان اسرائیل که برگرفته از کتاب تورات است این بود که "اسرائیل، مرزهاى تو از نیل تا فرات است" و این شعار در دوران ضعف و نوپایى اسرائیل که اشغالگران از جمعیت و قدرت‏اندکى در برابر دنیاى اسلام برخوردار بودند مطرح مى‏شد و بدیهى است که به هنگام قدرت آن را عملى سازند.
ب: صهیونیست‏ها نژادپرست‏بودند و نژاد خود را برترین نژادها و بنى اسرائیل را فرزندان خدا مى‏دانستند که باید حکومت جهان را به دست گیرند و دست کم زمانى که قدرت آن را ندارند از نیل تا فرات را به دلایل مذهبى خود، از آن خویش مى‏دانستند. همین عقاید و روحیات یکى از دلایل رواج جهودکشى بود بطورى که حکومت تزارى روسیه آنان را قلع و قمع مى‏کرد و هیتلر بعنوان نژادپرست دیگرى که این گروه را رقیب خویش مى‏دید، براى براندازى نسل یهود و بنى اسرائیل آنان را فوج فوج به هلاکت مى‏رساند.
ج: دنیاى غرب با آینده نگرى که داشت نیازمند تسلط پایدار بر سرزمین‏هاى طلاى سیاه (نفت) و معادن عظیم دیگر در خاورمیانه و قبضه کردن بازار مصرف آن بود و اسرائیل وسیله مناسبى براى تحقق این رویا بود. اما این کار نیاز به زمانى طولانى و زمینه سازیهائى ماهرانه داشت. اسرائیل همواره یکى از مهمترین عوامل ناامنى منطقه بود که اعراب و مسلمانان همواره ناچار از تجهیز و تسلیح خویش براى حفظ امنیت ملى بودند و همین امر خاورمیانه را به زرادخانه امریکا و غرب تبدیل کرد و از این رهگذر میلیاردها دلار را به جیب سرمایه‌‏داران و دولت‏‌هاى غربى سرازیر ساخت.
د: تجربه تحمیل یک اقلیت کوچک یهودى بعنوان حکومت اسرائیل، بر اکثریت اعراب و مسلمانان ساکن فلسطین نشان داد که تکرار این تجربه در سایر ممالک عربى هم امکانپذیر است. بخصوص وقتى که اعراب در جنگ با اسرائیل شکست‏خوردند امید به تحقق اسرائیل بزرگ و تکرار آن تجربه بیشتر شد. امام خمینى کرارا به هدف و نقشه اسرائیل بزرگ در سخنان خویش اشاره داشته است. از جمله مى‏گوید:
"این مهره دومى که حالا آمده است، اسحاق شامیرى که الان آمده است و مى خواهد نخست وزیر بشود از اول برنامه خودش را گفته است. از اول گفته است که اسرائیل بزرگ باید تحقق پیدا کند - باید فلسطین به کلى از بین برود. تمام جاهایى که دست اسرائیل است اینها لاینفک از اسرائیل است، اسرائیل بزرگ یعنى از نیل تا فرات، یعنى تمام منطقه‏اى که عرب نشین است، حجاز
هم جز این باید باشد، مصر هم جزو این است و اینها (دولتهاى عربى) نشسته‏اند آنجا دارند تماشا مى‏کنند و عده کثیرشان هم همراهى مى‏کنند و اسرائیل را مى‏خواهند (به رسمیت) بشناسند" (11)
امام خمینى معتقد بود که اهداف نهائى اسرائیل حتى فراتر از نیل تا فرات است و آنان حتى دراندیشه تسلط بر ایران هم بوده‏اند زیرا صهیونیست‏ها سال‏ها پیش از اشغال فلسطین و تشکیل دادن حکومت دراندیشه کودتا در ایران بوده ‏اند:
"عمال اسرائیل در ایران (در زمان محمد رضا شاه پهلوى) هر جا انگشت مى‏گذارى مى‏بینى که یکى از اینها در مراکز حساس، مراکز خطرناک، والله مراکز خطرناک براى تاج این آقا (شاه)، ملتفت نیستند اینها، اینها (یهودى ها)، آنها بودند که در شمیران توطئه کردند ناصرالدین شاه را بکشند، مملکت ایران را قبضه کنند شما تاریخ را نگاه کنید، تاریخ که مى‏دانید، در نیاوران توطئه کردند، در نیاوران چند نفر رفتند ناصرالدین شاه را ترور کنند و یک عده هم در تهران بودند که حکومت را قبضه کنند. اینها حکومت را از خودشان مى‏دانند، اینها در کتاب هاشان نوشته‏اند، در مقالاتشان نوشتند حکومت مال ماست، باید ما یک سلطنت جدیدى بوجود آوریم" (12)

مسئله یهود و صهیونیزم جداست:

رفتار بنى اسرائیل با حضرت موسى (علیه السّلام)، نشان مى‏دهد که آنان به پیشوا و پیامبر خویش هم جفا نمودند و در خلال مدت 40 روز غیبت موسى (علیه السّلام) مجددا به بت پرستى گراییدند و 40 سال قوم بنى اسرائیل بخاطر این عمل آواره شدند. تاریخ نشان مى‏دهد که از سرسخت ترین و خطرناک ترین دشمنان پیامبر اسلام، قوم یهود بودند که نه تنها نبوت او را انکار مى‏کردند که براى نابودى او و یا شکست دادن حکومت نوپاى پیامبر در برابر مشرکین توطئه مى‏کردند اما در یهودیان، در همان روزگار نیز دو گروه مشاهده مى‏شدند. عده‏اى با پیامبر اسلام دشمنى مى‏کردند و گروهى نیز خواستار همزیستى مسالمت آمیز و انجام مناسک همزیستى خویش بودند تا قرن‏ها پس از ظهور اسلام، یهودیان به استناد روش تسامح و مداراى پیامبر با پیروان مذاهب گوناگون (که تا وقتى توطئه نمى کردند آزاد بودند) با مسلمانان در کنار هم زندگى مى‏کردند.
وقتى عمربن خطاب با مرکب و لباسى ساده پس از چند ماه محاصره اورشلیم وارد این شهر شد برخلاف انتظار یهودیان با آنان به نیکى رفتار کرد و یهودیان، قرن‏ها با مسلمانان در کنار هم مى‏زیستند و اما افراطیون و نژادپرستان یهودى در امتداد خط همان نیاکان خویش که موجب آوارگى قوم موسى شدند و بعدها فتواى قتل حضرت عیسى (علیه السّلام) را دادند و با مذهب مسیح به جدال برخاستند و با پیامبر اسلام نیز دشمنى مى کردند، دراندیشه تحقق رویاى باستانى اسرائیل بزرگ افتادند. صهیونیست‏ها ادامه همان خطى بودند که حسابشان را باید از یهود جدا ساخت.
یهودیانى که مى‏خواستند مذهبى باشند و خود را آلوده به بازى‏هاى سیاسى نکنند از آغاز نهضت صهیونى بویژه در امریکا و اروپا، مخالفت‏خویش را با آن اعلام کردند و در مواردى سازمان‏هاى مختلف یهودى دست‏به مبارزه با صهیونیزم زدند. پس از انقلاب اسلامى ایران، اگرچه تفکیک روشنى در این مورد بعمل نیامد و یهودیان زیادى بودند که از عدم مرزبندى دقیق میان یهود و صهیونیزم و یک کاسه کردن آنها کدورت خاطر داشتند اما شواهدى از سخنان امام خمینى دال بر این مرزبندى وجود دارد:
"ما حساب جامعه یهود را از حساب صهیونیست‏ها جدا مى‏دانیم، آنها (صهیونیست ها) اهل مذهب نیستند، و قیام بر ضد مستکبرین، طریقه حضرت موسى سلام الله علیه بوده و این درست‏برخلاف صهیونیست هاست‏حساب جامعه یهود غیر از حساب جامعه صهیونیست است و ما با آنها مخالف هستیم و مخالفت ما براى این است که آنها با همه ادیان مخالف هستند، آنها یهودى هستند، آنها مردمى سیاسى هستند که به اسم یهود کارهایى مى‏کنند و یهودى‏ها هم ازآنها متنفر هستند و همه انسان‏ها باید از آن‏ها متنفر باشند" (13)
صهیونیزم یک پدیده سیاسى با آرمان‏هاى جاه طلبانه، نژادپرستانه و استعمارگرانه است که زیر پوشش مذهب یهود، جلوه مذهبى به خود مى‏گیرد و بعنوان ناجى قوم یهود خواسته است این ملت را زیر چتر خویش جمع کند.

مسئله اصلى صهیونیزم، اسلام است:

همانطور که در تاریخ صدر اسلام مشهود است، افراطیون و نژادپرستان بنى اسرائیل و یهود، علیرغم سیاست مدارا از سوى حکومت پیامبر و آزادى آنان در اعمال و مناسک مذهبى خویش، دست‏به فتنه گرى و بستن پیمان با دشمنان خارجى مى‏زدند و حتى اقدام به ترور پیامبر اکرم نمودند اما ناکام ماندند. رویه دشمنى آنها با اسلام همواره ادامه داشت و در دهه‏هاى اخیر نیز به اشکال و طرق گوناگون در تخریب ا سلام کوشیده‏اند و براى تحریف کتاب آسمانى مسلمانان و احکام دینى آنها نیز به ترفندهاى گوناگونى متوسل شده‏اند که امام خمینى به نمونه‏اى از آن اشاره دارد:
"این اسرائیلى که همین چند وقت پیش از این، همین اخیرا به قرآن کریم نسبت داد به اینکه جنایت‏بعضى از امراض در آلمان گردن قرآن است‏براى اینکه قرآن دستور داده است، در سوره پنجم آیه ششم دستور داده است که مسلمین وقتى مستراح مى‏روند حق ندارند با صابون بعدش دست‏خودشان را بشویند .... از این جهت میکروب سرایت مى‏کند به دست و کذا. آن آیه ششم سوره پنجم چه است؟ آیه وضو است و آیه غسل است این هم در آلمان یک بساطى درست کرد این مطلب، آن طورى که نوشتند به بهدارى ها، به چه و چه و اسرائیل نقل کرد این مطلب را که به قرآن یک همچنین نسبتى داده" (14)
حفارى مسجدالاقصى قبله اول مسلمین و ویران کردن آن و کشتار جمعى مسلمانان، نمونه‏اى دیگر از دلایل دشمنى اسرائیل با اسلام و مسلمین است و مسلمانان در برابر اسرائیل باید به اسلام و قرآن که وجه مشترک همه مسلمانان است تمسک کنند.

اسلام و اتحاد راه نجات فلسطین:

امام خمینى همواره بازگشت‏به اسلام و متحد شدن را شرط نجات فلسطین و جلوگیرى از امیال توسعه طلبانه صهیونیزم دانسته‏اند و همواره با تاکید بر اینکه مسئله اصلى اسرائیل نابود کردن اسلام است، خواستار کنار گذاشتن اختلافات از جمله اختلافات مذهبى بود. اگرچه اکثریت اعراب و مسلمانان ساکن فلسطین، پیروان مذاهب اهل سنت‏بودند اما امام خمینى بعنوان یک فقیه و مرجع شیعه از هیچگونه حمایتى نسبت‏به آنان فروگذار نمى‏کرد. این رویه برخلاف کسانى بود که چون اهل سنت را غاصب و کافر مى‏دانستند معتقد بودند که سنى‏ها دارند مجازات مى‏شوند و حمایت از فلسطین را به این بهانه که تقویت اهل سنت است تجویز نمى‏کردند. امام خمینى مسئله را نه در چارچوب‏هاى تنگ دعواى شیعه و سنى که مربوط به کیان اسلام مى‏دانست و به همین رو، پیوسته شیعیان لبنان را در کمک به فلسطین تشویق مى‏ساخت زیرا شیعیان لبنان در برابر اسرائیل هم سرنوشت هستند. امام خمینى حکمفرمایى یک عده قلیلى صهیونیست را بر یک میلیارد مسلمان جهان ننگ و عار مى‏دانست و مى‏گفت:
"چرا باید یک کشورهایى که داراى همه چیز هستند و داراى همه جور قدرت هستند اسرائیل با آن عده کم بیاید و به آنها اینطور حکمفرمایى کند؟ چرا باید اینطور باشد؟ جز این است که ملت‏ها از هم جدا و از دولت‏ها جدا و دولت‏ها از هم جدا و یک میلیارد جمعیت، یک میلیارد جمعیت مسلمین با همه تجهیزاتى که دارند نشسته‏اند و اسرائیل آن جنایات را به لبنان مى‏کند و به فلسطین مى‏کند." (15)
نه تنها کنار گذاشتن اختلافات مذهبى که کنار گذاشتن اختلافات سیاسى میان دولت‏ها و ملت‏ها و متحد شدن علیه اسرائیل شرط دیگر نجات فلسطین و پاک کردن لکه ننگ سلطه یک عده قلیل بر اراده یک میلیارد مسلمان جهان است و این سخن معروف امام خمینى رهبر فقید انقلاب اسلامى است که اگر همه مسلمین جمع شوند و هر کدام یک سطل آب بریزند، اسرائیل را آب مى‏برد:
"براى من یک مطلب به شکل معماست و آن این است که همه دول اسلامیه و ملت‏هاى اسلام مى‏دانند که درد چیست؟ مى‏دانند که دست اجانب در بین است که اینها را متفرق از هم بکنند، مى‏بینند که با این تفرقه‏ها ضعف و نابودى نصیب آنان مى‏شود مى‏بینند که یک دولت پوشالى اسرائیل در مقابل مسلمین ایستاده که اگر مسلمین مجتمع بودند و هر کدام یک سطل آب
مى ریختند او را سیل مى‏برد، معذلک در مقابل او زبون هستند." (16)

روز جهانى قدس روز بسیج مسلمانان علیه اسرائیل و امریکا:

تجربه چند دهه اخیر حاکى از آن است که با یک گام عقب نشینى اعراب، اسرائیل چند گام به جلوبرمى داشت و از هنگامى که طرح‏هاى سازش کارانه در اعراب وارد بورس دیپلماسى شد، اسرائیل جنوب لبنان را اشغال کرد و وقتى طرح‏هاى سازشکارانه فهد و فاس وطائف هم به کمپ دیوید افزوده شد ضعف اعراب و عدم تصمیم دولت‏هاى وابسته و مرتجع عربى براى مبارزه با اسرائیل به نمایش در آمد و اسر ائیل نیز از همین ضعف‏ها و فرصت‏ها بهره‏گیرى کرد و گام‏هاى دیگر را برداشت از جمله آنکه، علیرغم مخالفت‏هاى وسیع، پس از مدت‏ها تلاش، پایتخت‏خود را به قدس انتقال داد که فقط با مخالفت‏هاى زبانى دولتهاى عربى و اسلامى مواجه گردید. امام خمینى در مقابل این عقب نشینى ها، آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را روز قدس اعلام کرد. در این روز اجتماع مسلمانان در فضایى روحانى، زمینه بسیار مناسبى براى طرح همزمان مسئله فلسطین در جهان اسلام است. اعلام روز قدس حرکتى بود در مقابل یهودى کردن بیت المقدس، سازشکارى‏هاى اعراب و پیشروى‏هاى اسرائیل. روز قدس حرکتى بود در راستاى استراتژى اتحاد مسلمین و روز قدس بستر خیزش امواج انسانى و احیاى وسیع مسئله قدس و بیدارى مسلمین بود. چون حکومت‏ها در خط امتیازدهى پى در پى به اسرائیل افتاده بودند، روز قدس عامل توقف این روند و روزى بود که ملت‏ها را نیز وارد معادله سرنوشت‏ساز قدس مى‏ساخت.
"مسلمانان ننشینند که حکومت هایشان برایشان عمل بکنند و اسلام را از دست صهیونیزم نجات بدهند ننشینند که سازمان‏هاى بین المللى براى آنها کار بکنند، ملت‏ها خودشان قیام کنند و حکومت‏هاى خودشان را وادار کنند در مقابل اسرائیل بایستند و اکتفا نکنند به محکوم کردن" (17)
"من از عموم مسلمانان جهان و دولتهاى اسلامى مى‏خواهم که براى کوتاه کردن دست این غاصب و پشتیبانان آن، به هم بپیوندند و جمیع مسلمانان جهان را دعوت مى‏کنم، آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را که از ایام قدر است و مى‏تواند تعیین کننده سرنوشت فلسطین نیز باشد بعنوان روز قدس انتخاب و طى مراسمى همبستگى بین المللى مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونى مسلمانان اعلام نمایند." (18)
امام خمینى مى‏گفتند اگر یک میلیارد جمعیت مسلمانان مجتمع شوند و هر کدام یک سطل آب بریزند اسرائیل را آب مى‏برد و روز قدس مقدمه‏اى بود براى به راه‏انداختن راهپیمایى‏ها و تظاهرات همزمان مسلمانان جهان و راه‏اندازى امواج انسانى علیه اسرائیل و براى نجات فلسطین.

پی نوشت:

10- صحیفه نور، جلد 12، ص 278، سخنان مورخ 18/5/1359.
11- صحیفه نور، جلد 18، ص 98، سخنان مورخ 15/6/1362.
12- صحیفه نور، جلد، ص 96، سخنان مورخ 18/6/1343.
13- صحیفه نور، جلد 6، ص 163، سخنان مورخ 24/2/1358 امام خمینى در جمع نمایندگان کلیمى.
14- صحیفه نور، جلد1، ص 172، سخنان مورخ 6/3/1350.
15- صحیفه نور، جلد 10، ص 93، سخنان مورخ 10/8/1358.
16- صحیفه نور، جلد 8، ص 235، سخنان مورخ 25/5/1358.
17- صحیفه نور، ج 15، ص 262، سخنان امام خمینى در تاریخ 25/9/1360.
18- صحیفه نور، ج 8 ، ص 229، پیام امام به مسلمانان جهان و اعلام روز قدس در 16/5/1358.

منبع: http://www.imam-khomeini.com