وظايف و بايسته‌هاي يك منتظر (2)

نویسندگان : مراد اميدي ميرزايي، روح الله اميري




(با رويكرد عاشورايي)
در قسمت قبل، وفاداري به اسلام، التزام و اعتماد به ولايت كه از جمله صلاحيت‌ها، وظايف و بايسته‌هاي يك منتظر است، مطرح شد و در اين قسمت برخي ديگر مورد بررسي قرار مي‌گيرد:

3. ساده زيستي

گرفتار جاذبه‌هاي دنيايي و تجملات زندگي مادي شدن از آفات اصلي‌اي است كه هر كارگزار و كارفرما و هر مدير و غير مدير را تهديد مي‌كند تا جايي كه در مقابل دعوت پسر پيامبر عليه السلام به راحتي جواب رد مي‌دهند و شانه از هر مسؤوليتي خالي مي‌كنند. ما در تاريخ شاهد نامه‌هاي كثيري از طرف مردم كوفه به امام حسين عليه السلام هستيم ولي به خاطر علاقه به زخارف دنيا و تعلقات قلبي به مال و منال و جاه و مقام از شركت در جهاد در ركاب امام حسين عليه السلام شانه خالي مي‌كنند.
كسي كه اسير هواهاي پست نفساني و حيواني بوده چگونه مي‌تواند شتر افسار گسيخته خود را به منزلگاه قناعت و ساده زيستن مهار كند، قلبي كه به منال و جاه و مقام دنيا تعلق پيدا كرد چگونه مي‌تواند درد و رنج محرومان را درك كند و به فكر رفع محروميت‌هاي آنان باشد، چگونه مي‌تواند زمينه‌سازي كند براي ظهورحكومت مستضعفان كه در قرآن به آن بشارت داده شده است. مستضعفانند كه درد و رنج مستضعفان و محرومان را مي‌دانند نه مستكبران. در دنياي امروز چگونه مي‌توان بر هواهاي نفساني و حيواني غلبه كرد، غير از اين‌كه ساده زيستي دواي درد اين همه حرص و ولع و طمع است و يك منتظر مي‌بايست در اين صراط قرار بگيرد تا زمينه ظهور حكومت مستضعفان بر مستكبران فراهم آيد.
منتظران حكومت عدل الهي در زندگي عملي خود مي‌بايست، ساده‌زيستي را به نمايش بگذارند تا هم درد و رنج محرومان را درك كنند و به فكر رفع گرفتاري و محروميت‌هاي آنان باشند و هم بتوانند به عنوان يك كارگزار مصلح در جامعه‌اي اسلامي مورد خطاب كلام امام علي عليه السلام قرار گيرند.
امام خطاب به مالك اشتر مي‌فرمايد: «فإنهم ... أقلُّ في المطامع إشراقاً»؛ آن‌ها (كارگزاران مصلح) از نظر روش اجتماعي، داراي كمترين طمع هستند.4
امام خميني رحمه الله عليه (خطاب به نمايندگان مجلس سوم) مي‌فرمايد:
«آن‌ها كه اسير هواهاي نفساني و حيواني بوده و هستند، براي حفظ يا رسيدن به آن، تن به هر ذلت و خواري مي‌دهند و در مقابل زور و قدرت‌هاي شيطاني، خاضع و نسبت به توده‌هاي ضعيف، ستمكار و زورگو هستند؛ ولي وارستگان به خلاف آنانند».5
منتظر واقعي كسي است كه دنبال راحت‌طلبي نباشد مانند مرحوم مدرس رحمه الله عليه وقتي خانه‌اي 30 و 35 ريالي برايش گرفتند خانه 30ريالي نديده را گرفت. وقتي گفتند «خانه 35 ريالي راحت‌تر است چرا آن را نمي‌گيري؟» فرمود: «چيزي كه استقلال، عقيده و اراده را مورد تهديد قرار مي‌دهد «نياز» است. من نمي‌خواهم به كسي احتياج پيدا كنم، من به اندازه دارايي خود و در حد توان خويش بايد اتاق اجاره كنم، مي‌خواهم محتاج مردم نباشم، احتياج به پول، نوكري مي‌آورد. من مي‌خواهم زبانم براي بيان حقايق و دفاع از مردم محروم و مظلوم، آزاد باشد».6
شهيد مدرس نمونه واقعي يك منتظر مصلح است كه به عنوان سمبل و افتخار تاريخ ما برگزيده شده براي نسل‌هاي آينده و منتظران آينده؛ چرا كه او مصداق اين سخن امام علي عليه السلام است كه فرمود «لا يكون الرجل سيد قومه حتي لايبالي إيُّ ثوبيه لبس». «آدمي آقا و سيد اجتماع خود نمي‌باشد، مگر اين‌كه (زندگي ساده‌اي داشته باشد تا آن‌جا كه) برايش فرق نكند، (در برابر لباس اشراف و فخر فروشان) چه لباسي بپوشد».7
كسي كه تقواي لازم را ندارد و اهل معنويات نيست و اهل دنيا است و فقط براي نام و نشان و استفاده‌هاي شخصي، تلاش مي‌كند، او لايق نيست در ركاب امام حسين عليه السلام و امام زمان عليه السلام باشد يا جزء زمينه‌سازان ظهور باشد.

4. تعهد

تعهد به معناي پافشاري بر اصول و آرمان‌هاي اسلامي و پاي‌بندي به آن‌هاست. لازمه تعهد عملي، پاسداري از ارزش‌هاي اسلام و دين مبين اسلام است و باعث پياده شدن اسلام حقيقي است. بنابراين اشخاصي كه متعهد هستند در صراط مستقيم انسانيت هستند نمونة بي‌تعهدي ياران امام علي عليه السلام در جنگ صفين در صفحات ماندگار تاريخ نقش بسته و نمونة عمل به تعهد 72 يار امام حسين عليه السلام در شب عاشورا را هم تاريخ ناقل آن‌ها است. وقتي امام فرمود: «من بيعت خود را از گردن همه برداشتم از تاريكي شب استفاده كنيد و برويد». گريه و زاري آن‌ها بلند شد. به عنوان نمونه مسلم بن عوسجه رحمه الله عليه بعد از بياني طولاني مي‌فرمايد: «... به خدا سوگند اگر بدانم كه كشته مي‌شوم و زنده مي‌شوم و سپس كشته مي‌شوم و سوخته مي‌شوم و خاكسترم را باد مي‌دهند و هفتاد بار چنان كنند، از تو جدا نشوم تا در آستانت بميرم...».
يك منتظر مي‌بايست به چنين شناخت و معرفت و وفاداري برسد كه به عهد خود در قبال رهبر خود در سخترين شرائط اين‌گونه عمل كند، شرائط و زمانه‌ها گوناگون است يك وقت در حضور امام، يك وقت در غياب امام، بايد با انواع طاغوتيان و وسايل گمراه‌كننده‌شان مبارزه كرد و مقاومت نمود و به اين كشتي ياري رساند كه از تيررس نااهلان در امان بماند يك وقتي شمشير است يك وقتي انواع سي دي و ماهواره و اينترنت و شبكه‌هاي مبتذل و انحرافي است. بايد تا پاي جان ايستاد و به ديگران هم در اين راه ياري رساند. نبايد با اشعاري همچون « اگر خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو» ميدان را خالي كرد جماعت يزيد كجا و ياران امام حسين كجا، 72 نفر تن به اين شعارها ندادند بلكه شعار آن‌ها «هيهات منّا الذلة» در دل و جان تاريخ نقش گرفت و مثل نور درخشان خورشيد، طلايه‌دار راه رهروان است كه منتظران مي‌بايست خود را به اين چراغ برسانند تا راه را گم نكنند چرا كه راه حسين عليه السلام و مهدي عليه السلام يكي است.

5. تخصص و تجربه

تخصص و تجربه چيز‌هايي است كه در طول تاريخ مورد بهره‌برداري قرار گرفته است حتي در ميدان جنگ و براي مقابله با دشمن از اين‌ها استفاده شده و مي‌توان گفت جنگ و جهاد هم بدون اين‌ها دچار تزلزل و شكست مي‌شود. به طوري كه در تاريخ مي‌خوانيم حضرت رسول صلي الله عليه و آله براي جلوگيري از ويراني مدينه نظر سلمان فارسي را برگزيد و اطراف شهر را خندق زد و در كربلا هم امام حسين عليه السلام با مشورت و كمك ياران اطراف خيمه‌ها را خندق و پر از خار و خاشاك كرد براي جلوگيري از دشمن. در داستان موسي و دختران شعيب عليه السلام به ارزش تعهد و تخصص اشاره شده است: «يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ»8 اي پدر او را به خدمت اجير كن كه بهترين كارگزار و خدمت‌گزار (انسان) توانمند و امين است.
حضرت يوسف عليه السلام هنگامي كه به مقام وزارت اقتصاد مصر رسيد، در بيان جايگاه خود فرمود: «اجْعَلْنِي عَلَى خَزَآئِنِ الأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ»؛9 مرا بر خزانه‌هاي اين سرزمين بگمار كه من نگهباني امين و دانا هستم. همچنين يكي از حاضران در پاسخ سليمان عليه السلام فرمود: «أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ إِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ»؛10 من آن را قبل از آن‌كه از مكانت به پا خيزي، برايت مهيا مي‌سازم همانا من بر اين كار، توانا و امين هستم.
همراهي دو واژة «قوي» و «امين» در اين آيات اين نكته را مي‌رساند كه تخصص به تنهايي كافي نيست، بلكه امانت و تعهد نيز از شروط يك كارگزار مصلح است. بنابراين قرآن كريم، همراهي تخصص و تعهد و تجربه را در كوچكترين كارها تا حساس‌ترين كارها را لازم مي‌داند. با توجه به همين است كه امام علي عليه السلام در عهد‌نامه مالك اشتر مي‌فرمايد: «أنظر في امور عًمّالك ... و تَوَخَّ منهم اهل التجربة و الحياء»؛11 در كارهاي كارگزارانت انديشه كن ... و افراد با تجربه و با حيا را از ميان آنان برگزين.
در همين باره امام صادق عليه السلام نيز مي‌فرمايد: «العالم بزمانه لا تهجم عليه اللوّابس»؛ كسي كه آگاه به زمان خود باشد، مشتبهات بر او حمله‌ور نخواهد شد.12
آيا غير از اين است كه كارگزاران امام زمان عليه السلام در عصر حكومت بايد اين خصوصيات را داشته باشند تا آقا امام زمان، آن‌ها را برگزيند و به آن‌ها مسؤوليت دهد؟ آيا غير از اين است كه منتظران حكومت منجي بشريت، بايد خود را به اين صفات آراسته كنند و روز به روز در اين زمينه سعي و تلاش و برنامه‌ريزي كنند؟ آيا غير از اين است كه در كنار تخصص در محيط‌هاي آموزشي و پژوهشي بايد اخلاق و تعهد را هم رشد داد و زمينه را براي پديدار شدن منتظران و حتي جامعه منتظر همراه با تخصص و تعهد فراهم كرد؟

پي نوشت:

1. در كربلا چه گذشت، شيخ عباس قمي، ص260.
2. همان، ص261.
3. همان، ص248.
4. نهج‌البلاغه، نامه 53.
5. صحيفه نور، ج19، ص11.
6. داستان‌هاي مدرس، ص65.
7. شرح نهج‌البلاغه، ابن ابي الحديد، ج4، ص272.
8. قصص، 66.
9. يوسف، 55.
10. نمل، 39.
11. نهج‌البلاغه، نامه 53.
12. تحف العقول، ص261.

منبع: ماهنامه امان شماره 16