بررسی‌های اخیر محققان دانشگاه هاروارد روی ۵۵۰ نوزاد نشان میدهد که میل به کم رویی ممکن است ژنتیکی باشد اما محیطی که کودک در آن رشد می کند نیز تاثیر شگرفی در خجالتی یا اجتماعی شدن یک نوجوان دارد. درواقع میل به کم رویی یا خجالتی بودن با توجه به شرایط خانه نظیر بی ثباتی در تربیت فرزند، اختلافات خانوادگی، انتقاد تند و اقتدار خواهر و برادر بیشتر خواهد شد. البته والدینی که فرزندان خود را باور دارند و همواره از آنها حمایت می کنند، باعث می شوند تا نوجوان در تعاملات اجتماعی و خانوادگی خود راحت تر برخورد کند، اعتماد به نفسش تقویت شود و به یک نوجوان خجالتی تبدیل نشود. در عوض، دست انداختن و مسخره کردن کودک، بیان کردن نقاط ضعف، اشتباهات، عقاید و احساسات شخصی او در جمع، تاکید بر خجالتی بودن نوجوان و تحمیل ارتباطات اجتماعی چاره ساز نخواهد بود و کمکی به رفع این مشکل در دوران نوجوانی او نخواهد کرد.
 

آدم خجالتی چه شکلی است؟

نباید فراموش کرد افراد خجالتی از نظر فیزیولوژیک خصوصیاتی دارند که در اعمال و رفتار آنها ظاهر می شود و تشدید ضربان قلب، سرخ شدن چهره، اختلالات تنفسی، تغییرات صدایی هنگام صحبت و... از جمله این عوامل است. در این میان برخی از رفتارهای اضطرابی، بیشتر در نوجوانان دیده می شود. مخفی کردن خود از اطرافیان و آشنایان و فرار کردن از جمع، به لکنت افتادن، مضطرب و دستپاچه بودن، با انگشتان خود بازی کردن، با لباس خود ور رفتن، از این پا به آن پا شدن، سر را خم کردن و عدم برقراری ارتباط بصری مستمر و طبیعی با دیگران، خودتوجهی بیش از حد، ضعف اعتماد به نفس، عدم برخورداری از ابتکار عمل و خلاقیت های ذهنی از جمله این رفتارها در میان نوجوانان است و اگر این مشکل در دوران نوجوانی حل نشود ممکن است فرد تا پایان عمرش خجالتی باقی بماند.
 
در این بین، یکی از احساسات ناخوشایندی که به نوجوانان خجالتی منتقل می شود احساس تنفر و بیزاری بی دلیل از افراد دیگر یا خودکم بینی و حسادت نسبت به آنهاست که باید این گونه افکار را شناخت و به کمک روشهای گفته شده نسبت به حل آنها اقدام کرد. ترس از شرکت در فعالیتهای اجتماعی، یکی از عوامل مهم بروز خجالت در نوجوانان و ایجاد این حس تنفر در آنهاست بنابراین مهم ترین راهکار این است که به نوجوان کمک کنیم در یک فعالیت گروهی مانند یک باشگاه ورزشی ثبت نام کند و با افراد مختلفی آشنا شود تا به مرور زمان احساس خجالت او از بین برود و با تقویت نقاط مثبت شخصیت خود به اعتماد به نفس مطلوبی دست یابد.والدین وقت بیشتری را به کودک و نوجوان خویش اختصاص بدهند چراکه هر قدر وقت گذاری و ارتباط صحیح بین والدین و فرزندان بیشتر باشد زمینه چنین بازی هایی کمتر فراهم می شود و بهتر است با کودکان صحبت کنند که فقط روزهای تعطیل مجاز به استفاده از این بازی ها هستند. البته باید در نظر داشت شیوع خجالتی بودن به ویژه در دوره بلوغ از سایر مراحل دیگر رشد بیشتر است و این وظیفه خانواده و کادر آموزشی مدرسه است که اعتماد به نفس نوجوان را تقویت کنند و به او بیاموزند اعتماد به نفس از جمله مهارتهای زندگی و کلید طلایی رسیدن به موفقیت است و هیچ وقت هم برای به دست آوردن اعتماد به نفس مثبت دیر نیست.
 

خداحافظی با خجالت دوران نوجوانی

روش های مفید و متعددی وجود دارد تا والدین بتوانند مانع از خجالتی شدن نوجوان شان شوند یا به فرزندشان کمک کنند تا از فردی خجالتی به فردی با اعتماد به نفس بالا تبدیل شود. باید به عنوان والدین نوجوان، یاد بگیرید تا از فرزند خود در محیط های نا آشنا حمایت کنید، تنهایش نگذارید و اجازه بدهید قبل از شرکت کردن در جمع آن را به دقت بررسی کند. حتی می توانید نمایش های خانوادگی ترتیب دهید و گفتن و انجام دادن کارهایی که برای کودک یا نوجوان شما سخت به نظر می رسد را با او تمرین کنید اما فعالیت هایی را مشخص کنید که فرزند شما از عهده آن بر می آید. در عین حال باید به بچه ها کمک کنید تا کارهایی را در زمانی که افراد خانواده یا دوستان دور هم هستند، انجام دهند. به عنوان نمونه کودک یا نوجوان شما می تواند در حضور میهمانان وسایل میز شام را بچیند تا به اصطلاح خجالت آش بریزد.
 
از طرفی باید اجازه بدهید فرزندتان برخی مشکلات و مسایل‌اش را خودش حل کند حتی اگر به سختی آن را انجام دهد. در این بین باید اطمینان خود را به توانایی فرزندتان برای رویارویی با مشکلات و پیدا کردن راه حل مناسب نشان دهید تا با اعتماد به نفس لازم، به بهترین نتیجه ممکن برسد.
 
کودکانی که به طور مداوم بازیهای رایانه‌ای انجام می دهند، درونگرا شده، در جامعه منزوی و در برقراری ارتباط اجتماعی با دیگران ناتوان می شوند. روحیه انزواطلبی باعث می شود که کودک از گروه همسالان جدا شود که این خود سرآغازی برای بروز ناهنجاری های دیگر است همچنین در این بازی ها به دلیل این که کودک و نوجوان با ساختنی ها و برنامه های دیگران به بازی می پردازد، کمتر قدرت دخل و تصرف در آنها پیدا می کند و اعتماد به نفس او در برابر ساختنی ها و پیشرفت دیگران متزلزل می شود.
 
تصور بیشتر خانواده‌ها این است که در بازی‌های رایانه‌ای فرد در بازی مداخله فکری مداوم دارد. اما این مداخله، فکری نیست بلکه این بازی‌ها سلولهای مغزی را گول می زنند و از نظر حرکتی نیز فقط چند انگشت کودک را حرکت میدهند. به دلیل جاذبه مسحور کننده‌ای که این بازی ها دارد، بچه‌ها وقت و انرژی زیادی را صرف بازی با آن می کنند، حتی بعضی از کودکان صبح، زودتر از وقت معمول بیدار می شوند تا قبل از مدرسه کمی بازی کنند و وقتهای تلف شده را هم بدین صورت جبران می کنند که این امر خود منجر به افت تحصیلی در آنها می شود.
 
اگر قرار است از بازی‌های کامپیوتری استفاده کنند، بهتر است بازی های تصویری خلاق که کودکان باید به وسیله آنها، معما هایی را حل کنند، بیش از بازی های دیگر مورد توجه قرار دهند.
 
والدین وقت بیشتری را به کودک و نوجوان خویش اختصاص بدهند چراکه هر قدر وقت گذاری و ارتباط صحیح بین والدین و فرزندان بیشتر باشد زمینه چنین بازی هایی کمتر فراهم می شود و بهتر است با کودکان صحبت کنند که فقط روزهای تعطیل مجاز به استفاده از این بازی ها هستند.
 
منبع: روانشناسی کودک، بتول جعفری گلستان، چاپ دوم، نوید حکمت، قم 1396