پائولو کوئیلو می‌گوید: «از میان تمام سلاح‌هایی که بشر ساخته است، وحشتناک‌ترین و قدرتمندترین آنها «کلمات» بوده‌اند. خنجرها و نیزه‌ها، ردّ خون به جای می‌گذارند، تیرِ کمان‌ها را می‌توان از فاصله‌ی دور دید، ردّ پای سموم را می‌توان شناسایی کرد و آنها را زدود، اما این کلمات هستند که نابود می‌کنند و در ظاهر هیچ اثری به جای نمی‌گذارند.»

برای همین در این نوشته می‌خواهیم به شرح جملات خطرناکی بپردازیم که افراد باهوش هرگز در محل کار استفاده نمی‌کنند. همچنین می‌خواهیم نحوه برخورد در محیط کار را با هم بررسی کنیم.


در محیط کار چگونه باشیم؟

حرف‌هایی هست که شما هرگز نباید در محل کار، آنها را به زبان بیاورید. حرف‌هایی که می‌خواهیم درباره‌شان صحبت کنیم، قدرت خاصی دارند. این توانایی خارق‌العاده را دارند که شما را بد جلوه دهند، حتی وقتی حرف‌های شما عین واقعیت است.

بدتر از همه، وقتی آنها را به زبان بیاورید، دیگر نمی‌شود کاری کرد و به اصطلاح، آب رفته به جوی باز نمی‌گردد.

من از لغزش‌های زبانی تکان‌دهنده، شوخی‌های مبتذل یا آبروریزی‌های سیاسی صحبت نمی‌کنم. اینها تنها موقعیت‌هایی نیستند که شما را بد جلوه می‌دهند.

اظهارنظرهای جزئی، اغلب بیشترین آسیب را به ما می‌زنند، اظهارنظرهایی که ما را در چشم دیگران، نالایق و بدون اعتماد به نفس نشان می‌دهند.

فرقی نمی‌کند چقدر بااستعداد باشید و چه موفقیت‌ هایی را کسب کرده باشید، جملات خاصی وجود دارند که اگر آنها را به زبان بیاورید، نگاه دیگران به شما فورا تغییر می‌کند و ممکن است برای همیشه با دید منفی به شما نگاه کنند. این جملات آنقدر بار منفی دارند که در کوتاه مدت روی کار افراد هم اثر منفی‌ می‌گذارند. به این جملات دقت کنید تا نحوه برخورد در محیط کار را براحتی یاد بگیرید.


روال کار همیشه همین بوده

تغییرات فناوری آنقدر سریع رخ می‌دهند که حتی یک فرایند شش ماهه هم می‌تواند قدیمی به حساب بیاید. گفتن این جمله که «روال کار همیشه همین بوده» نه تنها باعث می‌شود شما تنبل و تغییرناپذیر به نظر برسید، بلکه باعث می‌شود رئیس شما به این فکر بیفتد که چرا شما از جانب خودتان به فکر بهبود روال کار نبوده‌اید. اگر واقعا کاری را طبق روال همیشگی آن انجام می‌دهید، پس قطعا راه‌های بهتری برای انجام آن کار وجود دارد، اما این شما هستید که در برابر تغییر مقاومت نشان می‌دهید.


تقصیر من نیست

هرگز ایده‌ی خوبی نیست که تقصیر را گردن دیگران بیندازید. شما باید مسئول باشید. اگر در هر کاری که درست پیش نرفته است، کوچک‌ترین نقشی داشته‌اید، مسئولیت آن را به عهده بگیرید. اگر هم نقشی نداشته‌اید، توضیح «بی‌طرفانه‌ای» از وقایع، ارائه کنید. به حقایق تکیه کنید و اجازه دهید رئیس و همکاران شما نتیجه‌گیری‌های خودشان را درباره‌ی اینکه چه کسی مقصر است، داشته باشند. لحظه‌ای که انگشت اتهام به سوی کسی دراز می‌کنید، لحظه‌ای است که دیگران درمی‌یابند شما فردی هستید که مسئولیت کارهایش را به عهده نمی‌گیرد. این رفتار شما، دیگران را آزرده می‌کند. بعضی‌ از افراد کلا از کار کردن با شما منصرف می‌شوند و دیگران، وقتی اشتباهی رخ داد، اول از همه، شما را مقصر خواهند دانست.




نمی‌تونم

می‌توان گفت «نمی‌توانم» مترادف عبارت «تقصیر من نیست» است. مردم دوست ندارند «من نمی‌توانم» را بشنوند، چون از نظر آنها معادل «من انجام نخواهم داد» است. گفتن «نمی‌توانم» حاکی از آن است که شما تمایل ندارید مسئولیت‌هایی را به عهده‌ بگیرید که لازمه‌ی به اتمام رساندن کاری است. اگر دلیل شما برای انجام ندادن کاری، بخاطر نداشتن مهارت‌های لازم است، بهتر است لااقل یک راه‌حل جایگزین پیشنهاد کنید. به جای گفتن کاری که «نمی‌توانید» انجام دهید، از کاری که «می‌توانید» انجام دهید بگویید. برای نمونه، به جای «من امشب نمی‌تونم تا دیروقت بمونم»، بگویید: «فردا صبح زود می‌تونم بیام. خوبه؟»، به جای «من نمی‌تونم این محاسبات رو انجام بدم» بگویید: «من هنوز نمی‌دونم چجوری این نوع محاسبه رو انجام بدم. کسی هست به من یاد بده تا دفعه‌ی بعد خودم انجامش بدم؟»


منصفانه نیست

همه می‌دانند زندگی منصفانه نیست. گفتنِ «منصفانه نیست» یعنی شما فکر می‌کنید زندگی قرار است منصفانه باشد، اما نیست و این گفته، شما را خام و بی‌تجربه جلوه می‌دهد. اگر نمی‌خواهید تصویر بدی از شما در ذهن دیگران شکل بگیرد، به حقایق اتکا کنید، فرد مفیدی باشید و پای تعبیر و تفسیرهای خودتان را وسط نکشید. برای نمونه، می‌توانید بگویید: «من متوجه شدم شما اون پروژه‌ی بزرگی رو که من دوست داشتم انجام بدم، به (فلان همکار) محول کردین. میشه دلیل این انتخاب شما رو بدونم؟ دوست دارم بدونم از نظر شما، چرا من برای انجام اون پروژه مناسب نبودم؟»


این در شرح وظایف کاری من نیست

این سخن طعنه‌آمیز باعث می‌شود به گونه‌ای جلوه کنید که انگار فقط برای دریافت حقوق ماهانه‌‌‌تان، وظایف‌تان را انجام می‌دهید، نه بیشتر و نه کمتر. اگر امنیت شغلی برای‌تان مهم باشد، این طرز تفکر اصلا خوب نیست.

اگر رئیس‌تان از شما می‌خواهد کاری را انجام دهید که احساس می‌کنید مناسب موقعیت شما نیست (در صورتیکه با اخلاقیات مغایرت نداشته باشد)، بهترین واکنش این است که ابتدا وظیفه‌ی محول‌شده را با اشتیاق انجام دهید، اما پس از اتمام کار، با رئیس خود درباره‌ی نقش‌تان در شرکت و اینکه آیا وظایف کاری شما نسبت به گذشته، تغییر کرده یا نه، صحبت کنید. این حرکت تضمین می‌کند که شما خرده‌پا و بی‌اهمیت در نظر گرفته نمی‌شوید.

همچنین این امکان را به شما و رئیس‌تان می‌دهد که شرح بایدها و نبایدهای وظایف‌ کاری‌تان را به‌روز کنید و در این مورد به درک متقابل برسید.


شاید این ایده احمقانه باشه/ می‌خوام یک سؤال احمقانه بپرسم

این جملات خالی از اراده، فورا اعتبار شما را از بین می‌برند. حتی اگر بعد از گفتن این عبارات، یک ایده‌ی عالی را مطرح کنید، باز هم نشان داده‌اید که اعتماد به نفس ندارید و این باعث می‌شود شنونده هم اعتمادش را به شما از دست بدهد. سعی نکنید بدترین منتقد خودتان باشید. اگر به گفته‌های‌ خودتان اعتماد نداشته باشید، پس دیگران هم به شما اعتماد نخواهند کرد. اگر واقعا از موضوعی اطلاعی ندارید، بگویید: «من الان اطلاعات لازم رو ندارم، اما اجازه بدید اطلاعات لازم رو به‌دست بیارم و بعد با شما صحبت کنم.»


سعی می‌کنم

«سعی کردن» هم درست مانند «فکر کردن»، آزمایشی به نظر می‌رسد و حاکی از آن است که شما به توانایی‌تان برای انجام کاری، اعتماد ندارید. مالکیت کامل توانایی‌های‌تان را در دست بگیرید. اگر از شما خواسته‌اند کاری را انجام بدهید، یا متعهد به انجام آن کار شوید و یا اگر نمی‌توانید، راه‌حلی پیشنهاد کنید، اما نگویید سعی می‌کنم انجامش بدهم، چون با گفتن این حرف، انگار قرار نیست خیلی هم تلاش کنید.


فقط یک دقیقه طول می‌کشه

گفتن این که انجام کاری فقط یک دقیقه طول می‌کشد، مهارت‌های شما را زیر سؤال می‌برد و اینطور به نظر می‌رسد که می‌خواهید با عجله و شتاب، کارهای‌تان را انجام بدهید. اگر واقعا احساس می‌کنید که می‌توانید کاری را ظرف ۶۰ ثانیه تمام کنید، پس راحت باشید و بگویید که انجامش زمان زیادی نمی‌برد، اما جوری نگویید که تصور شود، کار محول شده را با عجله و بی دقت انجام داده‌اید.


از این کار متنفرم

آخرین چیزی که ممکن است دیگران در محل کار از شما بشنود، این است که بگویید چقدر از کارتان متنفر هستید. با این کار، برچسب یک آدم منفی را به شما می‌زنند و شما باعث می‌شوید روحیه‌ی جمعی پایین بیاید. چشمان تیزبین رؤسا همیشه مراقب آدم‌های منفی‌بافی است که روحیه‌ی دیگران را خراب می‌کنند. ناگفته نماند این رؤسا خوب می‌دانند که همیشه جایگزین‌های مشتاق و قدردانی هستند که جای این افراد منفی‌باف را بگیرند.


اون تنبله/ نالایقه/ احمقه

اظهارنظرهای توهین‌آمیز درباره‌ی همکاران هیچ جنبه‌ی مثبتی ندارد. اگر نظر شما درست باشد، پس دیگران هم مثل شما این را می‌دانند و نیاز نیست شما آن را به زبان بیاورید. اگر نظر شما نادرست باشد، این خود شما هستید که در آخر، احمق به نظر می‌آیید. بعید نیست که در محل کار، آدم‌های نالایق یا تنبل هم باشند و این احتمال وجود دارد که دیگران هم مثل شما، این افراد را بشناسند. اگر شما قدرت اصلاح یا اخراج این افراد را ندارید، پس با پچ‌پچ کردن درباره‌ی ضعف‌های آنها چیزی عاید شما نمی‌شود. صحبت کردن از بی‌عرضگی دیگران، نشان‌دهنده‌ی تلاش مفتضحانه‌ی شما برای خوب جلوه‌ دادن خودتان است. این رفتار شما، در نهایت گریبان خودتان را خواهد گرفت. چگونه؟ روزی خواهد رسید که افراد لایق‌تر از شما، از نالایقی شما در گوش هم بگویند.

جمع‌بندی
نتیجه‌ی به‌کار بردن این جملات، خوشایند نخواهد بود و شما بدون شک غافلگیر خواهید شد، پس همیشه مراقب گفته‌های‌تان در محل کار باشید.


منبع: سایت چطور