1. سقوط و بی‌ارزشی

یکی دیگر از آثار شرک، سقوط و بی ارزشی است، در قرآن کریم انسان مشرک به کسی تشبیه شده است که دستاویزی ندارد و در فضایی باز معلق است. در این‏حال یا طعمه کرکس می‌شود یا بر اثر تندباد به مکان دور مانند دره مهلک پرت می‌شود: «ومَن یُشرِک بِاللّهِ فَکَأنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخطَفُهُ الطَّیرُ أو تَهوی بِهِ الرّیحُ فی مَکان سَحیق.» (حج/31) بر خلاف مؤمنان که دستاویزشان ایمان است: «فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروةِ الوُثقی» (1)

آیت الله جوادی آملی در "توحید در قرآن" می نویسد: «در این مثال، تصویر روشن و زنده‏ای از سقوط و بدبختی مشرکان ارائه شده است. در حقیقت سقوط از آسمان یعنی هبوط از توحید و یگانه ‏پرستی. علت این سقوط نیز شرک و الحاد است. کسی که با شرک از جایگاه رفیع توحید سقوط کند، هلاکت معنوی او حتمی است. مشرک قبل از مرگ گرفتار عذاب الهی می‏ شود و گاهی مهلت داده می‏ شود و با مرگ هلاکت او هویدا می‏ گردد.»
ایشان در ادامه می نویسد: «این تشبیه، آن قدر رسا و گویاست که هیچ کس نمی‏ تواند بهانه بیاورد و بگوید من نمی‏ دانستم سرانجام شرک چیست؛ شرک یعنی سقوط از بلندای توحید و احساس پوچی و اضطراب و دلهره و در پایان اسیر هوا و هوس و شیاطین انسی و جنی شدن، تا جایی که انسان را به قرارگاه شوم جهنم سوق دهند: (جهنم یصلونها وبئس القرار).(2)

آیت الله جعفر سبحانی می نویسد: «ولایستطیع أیّ تشبیه على‏ ترسیم بطلان الشرک وضیاع المشرک وخیبته وحیرته بأوضح مما رسمته هذه الآیة الکریمة.» (3)
«این تشبیه آن قدر گویا است که» هیچ تشبیهی برای بطلان شرک و بربادی مشرک و درماندگی آن بهتر از این تشبیه نمی تواند وجود داشته باشد.
 

2. عدم استقلال

قرآن کریم مى ‏فرماید: «ومَن یُشرِک بِاللّهِ فَکَأنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخطَفُهُ الطَّیرُ أو تَهوی بِهِ الرّیحُ فی مَکان سَحیق.» (حج/31) برای درک بهتر معنی این آیه، به آیه ۲۵۶ سوره بقره توجه می کنیم که درباره موقعیت و وضعیت انسان یکتاپرست و پیرو خدای یکتا، چنین می فرماید: «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لاَ انْفِصَامَ لَهَا» پس هرکس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد، به یقین به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست.

همه انسان ها برای حرکت در مسیر زندگی و برای روبرو شدن با پیشامدها و رویداد های سخت و آسیب رسان نیازمند تکیه گاهی محکم هستند. هرچه این تکیه گاه محکم تر و استوارتر باشد حرکت انسان با آرامش بیشتر همراه بوده و انسان را مطمئن تر به مقصد و هدف خود می رساند. در تعبیر قرآن تنها راه یکتا و اصیل که انسان را در کوتاه ترین زمان و با بیشترین اطمینان به مقصد وهدف نهایی خلقت یعنی سعادت دنیا و آخرت می رساند، راه راست یعنی پیروی از خدای یکتاست. انسان مشرک هر زمان در دام یک تفکر و اندیشه غیر الهی می افتد و در تعبیر زیبای قرآن مسیر زندگی اش مسیر رو به پایین و بسان فردی در حال سقوط است که در هوا معلق بوده و هر زمان توسط مرغان شکاری بسویی کشیده می شود و عملاً عقیده و رفتاری با ثبات و مستقل نداشته و در هر زمان و مکان بسته به اینکه در دام چه تفکر غیر الهی افتاده باشد می نگرد و رفتار می کند. اما انسان موحد و پایبند به کلمه طیّبه "لااله الّا اللّه‏" طبق حدیث شریف قدسى: « ُ کَلِمَةُ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ حِصْنِی وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی.» (4) در دژ وقلعه محکم الهى است.
 

3. پذیرش ولایت شیطان

خطرناک­ترین پیامد شرک، داخل شدن در ولایت شیطان است. در مورد پیروی نکردن از شیطان آیات فراوانی در قرآن وجود دارد. از جمله آن آیه­ای که حضرت ابراهیم به پدرش(و یا به نقل صحیح عمویش) آذر هشدار می ­دهد که عبادت بت­ها را انجام ندهد و در ادامه به وی چنین هوشدار می­ دهد: «یَا أَبَتِ إِنِّی أَخَافُ أَنْ یَمَسَّکَ عَذَابٌ مِنَ الرَّحْمَنِ فَتَکُونَ لِلشَّیْطَانِ وَلِیًّا.» (مریم/45) «ای پدر من از این می­ترسم که از سوی خداوند رحمان عذابی به تو برسد و در نتیجه از دوستان شیطان باشی».

درباره این که مراد از عذاب از این آیه چیست؟ بین علماء اختلاف است. علامه طباطبایی می فرماید: «مراد از عذاب، خذلان و یا چیزى به معناى خذلان، مانند امساک از رحمت و به خود واگذارى است.» (5)
پرستش بت­ها و شرک به پروردگار باعث می­ شود انسان ولایت شیطان را بپذیرد. لذا خداوند در قرآن کریم در مورد سرنوشت برخی انسان­ها می­فرماید: «اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ أُولَئِکَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ.» (مجادله/19) شیطان بر آنان مسلط شده و یاد خدا را از خاطر آنها برده، آنها حزب شیطانند! بدانید حزب شیطان زیانکارند.

علامه طباطبایی می فرماید: «این معنا را خاطر نشان کرد که بت‏ پرستى نه تنها لغو و بتها فاقد نفع و ضررند، بلکه در معرض این است که صاحبش را به مورد هلاکت وارد، و در تحت ولایت شیطان داخل سازد، که پر واضح است بعد از قرار گرفتن در تحت ولایت شیطان دیگر امیدى به صلاح و رستگارى و سلامت و سعادت نمى ‏ماند.» (6)

شیطان منحرف کننده آدمی است و قسم خورده است تا روز قیامت انسان­ها را به پیروی از راه باطل وسوسه کند و بر بار گناهان ایشان بیافزاید، و انسان ها را به طرف جهنم سوق دهد. آیت الله جوادی آملی در کتاب معاد در قرآن در بخش بیست و دوم 35 عوامل ورود در دوزخ را بیان می کنند که یکی از آن موارد، شیطان است.(7) اما انسان­های پاک و با ایمان از وسوسه ­های شیطان در امان هستند، آنها هستند که به شیطان اجازه نمی­دهند تا در وجودشان لانه کند و آنها را به انحراف بکشاند.(حجر/39-40) چه شایسته است انسان این دعا را در خلال مناجات­های خود در پیشگاه­ الهی بگنجاند که «وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ‌.» (مؤمنون/97) و بگو: «پروردگارا! از وسوسه‌های شیاطین به تو پناه می‌برم»

در حدیثی از پیامبر اکرم آمده است: «یَابنَ مَسعُودٍ! إِیَّاک أَن تُشرِک بِاللهِ طَرفَهَ عَینٍ وَ إن نُشِرتَ بِالمِنشَارِ، أو قُطِعتَ، أَو صُلِبتَ، أو اُحرِقتَ بِالنَّارِ.» (8) ای پسر مسعود مبادا آنی به خدا شرک ورزی حتی اگر ارّه شوی یا تکه تکه­ات کنند یا به دارت آویزند و یا به آتش سوزانند.»

آثار فردی دیگری نیز برای شرک همچون «نداشتن یار و یاور» بیان شده است اما چون حجم مقاله محدود است لذا از ذکر آنها صرف نظر می شود.
 

پی نوشت ها:

(1) جوادی آملی، عبد الله، تفسیرتسنیم، ج10، ص601.
(2) همان، توحید در قرآن، ص699.
(3) سبحانی، جعفر، التوحید والشرک فی القرآن، ص26.
(4) مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، ج49، ص127.
(5) طباطبایی، محمد حسین، تفسیرالمیزان، ج14، ص76.
(6) همان، ج19، ص338.
(7) جوادی آملی، عبد الله، معاد در قرآن، ج5، ص363 الی420.
(8) محمد ری شهری، میزان الحکمه، ج 6، ص 2719.