نتایج یک پژوهش در زمینه گرایش ذائقه ایرانی به سمت غذاهای آماده نشان می‌دهد که تغییر در ساختار خانواده، اشتغال زنان بیرون از خانه، ورود تکنولوژی به آشپزخانه‌های ایرانی، تبلیغات و تغییر در سایر حوزه‌های زندگی، اجتماعی و رسانه از عوامل مؤثر برتغییر سبک زندگی خانواده‌های ایرانی و تغییر در ذائقه آنان بوده است.[1]

یکی دیگر از عوامل این تغییر این است که تا سالها قبل این همه مواد غذایی مختلف با شکل‌ها و طعم‌های مختلف در دسترس مردم نبود و مردم انتخابهای محدودتری داشتند. همچنین همان‌طور که اشاره شد تبلیغات رسانه‌ها و صحنه‌هایی از فیلم‌ها و سریال‌هایی که نمایش داده می‌شود همگی می‌توانند در ایجاد این الگوی غذایی غلط تأثیرگزار باشند.

دکتر کوروش جعفریان، عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران در این زمینه می‌گوید: « الگوی غذایی جامعه ایران از سبک سنتی خود خارج شده و به سمت الگوی غربی حرکت می‌کند.»

وی در ادامه می‌گوید: « سبک غذایی هر قوم یا جامعه براساس شرایط محیطی، جغرافیایی، نوع زندگی، روابط اجتماعی و سنتی آن جامعه تعیین و تبدیل به یک الگوی غالب می‌شود. امروزه نیز با پیشرفت تکنولوژی و انواع نقل و انتقالات در دنیا، شبکه‌های بزرگ و زنجیره‌ای توزیع مواد غذایی در جوامع ایجاد شده که دسترسی به انواع مواد و محصولات غذایی غیربومی و غیرسنتی را تسهیل کرده است. جامعه ما نیز در گذر زمان بر اثر همین تحولات، غذاهای محلی خود را که محصول شرایط محیطی و جغرافیایی است به فراموشی سپرده و الگوهای جدید را وارد سفره غذایی خود کرده است.»

این عضو هیئت علمی دانشگاه معتقد است مهمترین عامل تغییر ذائقه ایرانی‌ها، اعمال سیاست‌های کلان در این حوزه است. او می‌گوید: « نکته نگران کننده این است که یکسری نهادها و شرکت‌های بین‌المللی عرضه خدمات، با اعمال فشار بر افراد یک جامعه، باعث می‌شوند ذائقه غذایی جامعه‌ای مثل ایران به سمتی تغییر کند که آنها تعیین می‌کنند».[2]

نکته قابل توجه دیگر در این زمینه این است که این روزها غرب برای تحقق اهداف خود در زمینه نفوذ در کشورها و جوامع مختلف، ابتدا سنت‌های اجتماعی ایستا و پویا را مورد هجوم قرار می‌دهد. زیرا حمله به این سنت‌ها و تغییر آن حساسیت چندانی در جامعه ایجاد نمی‌کند و به نحوی سبب حضور تدریجی فرهنگ غرب می‌شوند. به عنوان مثال می‌توان به تغییراتی که در نحوه و آداب غذا خوردن( روی میز غذا خوردن به جای پهن کردن سفره روی زمین) و یا مصرف غذاهای آماده و حضور کمرنگ در آشپزخانه اشاره کرد. وقتی که فرهنگ مهاجم به نحوی در فرهنگ مورد نظر حضور می‌یابد و حضور آن امری عادی تلقی می‌گردد، مرحله بعدی تهاجم آغاز می‌شود. در این جاست که مهاجم سنت‌های اجتماعی پویا را مورد حمله قرار می‌دهد. سنت‌هایی که هویت فرهنگی جامعه به وجود آنها وابسته است.[3]

 

چند نمونه از تغییراتی که غربی‌ها در فرهنگ غذایی ایران به وجود آوردند!

همه چیز برای ایرانی‌ها از انقلاب کمونیستی شوروی آغاز شد. سال1917بود که تعداد زیادی از ارمنیان روسیه و روس‌ها که مخالف این انقلاب بودند به ایران آمدند که رهاورد این ساکنان تازه ایران، کالباس، سوسیس و ژامبون بود که از مواد غذایی مورد علاقه آنها به شمار می‌رفت.

آنچه تاریخ در اختیارمان قرار داده نشان می‌دهد که سابقه تهیه سوسیس و کالباس و تبدیل آن از حالت دستی به کارخانه‌ای به سال 1307 خورشیدی مربوط است که بانی آن فردی روسی به نام افوناسو بوده است. جرقه‌ی کسب و کار او در آن سال در بندر انزلی زده شد که دو سال بعد یک تبعه روسی دیگر کار او را ادامه داد و روزی 40 تا 50 کیلو سوسیس و کالباس درست می‌کرد که در نهایت این صنعت آنقدر دست به دست شد که به دست فردی به نام آروزمان آوانسیان رسید و کارش به اینجا رسید که حالا کمتر کسی می‌تواند ادعا کند حتی یک لقمه از این خوراکی‌ها را نچشیده است.[4]

از دیگر نمونه‌های این تغییرات می‌توان به تأسیس رستوران و امثال آن اشاره کرد که اروپائی‌ها برای ما سوغات آوردند و تأثیری شگرف بر تغییر ذائقه ایرانی‌ها داشت.

جعفر شهری در کتاب طهران قدیم در این‌باره می‌نویسد: «رستوران نیز از واردات اروپا بود که ابتدای آن در خیابان علاءالدوله برای خارجیان و فرنگی‌ماب‌ها و در دگرگونی حکومت قاجاریه در روی کار آمدن دولت پهلوی رو به شیاع نهاده در چند نقطه شهر به وجود آمده به جلب مشتری پرداخت. پیش از آن محل غذا خوری به صورت همان چلو پلوهای سنتی بود که مردم باید روی زمین یعنی سکو نشسته در سینی و مجمعه و با دست غذا بخورند تا با پیدایش رستوران که مردم به میز و صندلی و نشستن پشت میز و قاشق و چنگال آشنا شدند و همچنین جایی که غذا را به فرم جدید و با آداب و رسوم فرنگی‌ها بخورند و جلوشان موزیک صدا بدهد».

با توجه به مطالب بیان شده به جرأت می‌توان گفت که فرهنگ غذایی ما ایرانی‌ها غنی بوده و از پیشینه و قدمتی طولانی‌ برخوردار است. اما رفته رفته با نفوذ غرب در لایه‌های زیرین جامعه، دستخوش تغییرات بسیاری شده است. آنچنانکه کمتر کسی از نسل امروز است که با این فرهنگ غنی آشنایی کامل داشته باشد. شایسته است که متولیان امر و همه‌ی کسانی که دغدغه کار فرهنگی در جامعه دارند و تمام پدرها و مادرهایی که در جهت اصلاح سبک زندگی‌ خود و فرزندانشان تلاش می‌کنند این فرهنگ از دست رفته را به سفره‌های غذایی امروزی برگردانند.


پی‌نوشت:
[1]. خانواده ایرانی و تغییر سبک زندگی؛ تغییر در ذائقه ایرانی، شهناز کریمی، ششمین کنگره ملی آسیب‌شناسی خانواده
[www.jamaran.ir/fa/tiny/news714499.[2
[3]. برای مطالعه بیشتر رجوع شود به مقاله تهاجم فرهنگی و سنت‌های اجتماعی، عزیز حزباوی، نشریه دانشگاه اسلامی، شماره3، ص29
[www.hidoctor.ir/198. [4