آموزش لمس بد و خوب به کودکان
آموزش لمس به کودکان
آموزش خلاقیت می تواند فضای تازهای را برای فعالیتهای کلاس به وجود آورد تا با استفاده از روش های مناسب، حداکثر توانایی دانش آموزان را شکوفا کنند.
با توجه به این خطر، بسیاری از مدارس برنامه هایی را برای جلوگیری از سوء استفاده های جنسی از کودکان تنظیم کرده اند. در بیشتر این برنامه ها آموزشهای مختلفی درباره سوءاستفاده جنسی به بچه ها آموخته می شود، برای نمونه آگاه کردن آنها در مورد تفاوت بین لمس «خوب و محترمانه» و لمس «بد و زشت»، هوشیار کردن آنها نسبت به خطرات و تشویق کردن آنها برای گزارش کردن این اعمال خلاف به افراد بزرگسال. تحقیقات نشان داده است که این آموزشها در کاهش جرایم بی تاثیر نبوده است اما بچه هایی که تحت آموزشهای جامع و گسترده شامل تقویت قابلیتهای اجتماعی و عاطفی مربوطه قرار داشته اند بهتر توانسته اند از خود در برابر تهدیدات جنسی محافظت کنند. آنها بهتر از بچه های دیگر می توانند از فرد خطاکار بخواهند که آنها را رها کند، داد و هوار راه بیاندازند و با فرد خلافکار گلاویز شوند، یا او را تهدید به لو دادن کنند، و هنگامی که رفتار ناشایستی با آنها شد عملا آن را به والدین خود بگویند. ویژگی اخیر (گزارش کردن عمل خلافکار) یکی از بهترین راههای پیشگیری کننده است.
در تحقیقی که بر روی تعدادی کودک آزار چهل ساله صورت گرفت هریک از آنها به طور متوسط در هر ماه (از دوران نوجوانی خود به بعد) یک قربانی داشته اند. گزارشی درباره یک راننده اتوبوس و یک معلم کامپیوتر نشان داد که آنها هر ساله سیصد بچه را مورد آزار قرار داده اند ولی حتی یک بچه از سوء استفاده جنسی آنها گزارش نداد تا اینکه یکی از پسرهایی که توسط معلمش مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته بود همان عمل را با خواهرش انجام داد و بدین ترتیب راز خلافکاران برملا شد.روانشناسان معتقد است که معلمان نباید راه حل های خود را به شاگردان تحمیل کنند و در عین حال لازم است تا الگویی برای شیوه تفکر باز برایشان ایجاد کنند و علاقه مندی به آزمایش را در آنها تقویت کنند. آنگاه معلم می تواند شرایطی را به وجود آورد که خلاقیت پدیدار شود بچه هایی که تحت آموزش برنامه های جامع و مفصل تر قرار داشتند سه برابر بیشتر از بچه هایی که برنامه های کوتاه مدت را پشت سر گذاشته بودند احتمال داشت که سوء رفتارهای جنسی را گزارش دهند. مجریان این برنامها آموزش های مختلفی در مورد بهداشت و مسایل جنسی به بچه ها می دهند و از والدین می خواهند تا آنچه در مدرسه آموزش داده می شود در خانه نیز برای بچه ها تکرار کنند. بچه هایی که والدینشان چنین کرده اند خیلی بهتر از دیگران در مقابل تهدید به سوءرفتار جنسی مقاومت کرده اند.
آموزش خلاقیت می تواند فضای تازهای را برای فعالیتهای کلاس به وجود آورد تا با استفاده از روش های مناسب، حداکثر توانایی دانش آموزان را شکوفا کنند. در این زمینه یکی از روانشناسان به نام تورانش چند توصیه جالب و جذاب برای معلمان دارد ولی در نخستین قدم به معلمان توصیه می کند که بدانند تفکر خلاق چیست و از عناصر آن آگاهی یابند. سپس با بهره گیری از این دانش،ارائه اندیشه های تازه یا اعمال ابتکاری را پاداش دهند، کار با اجسام اندیشه ها را قدر نهند و کودکان را تشویق کنند تا اندیشه هایشان را به طور نظام دار آزمایش کنند. روانشناسان معتقد است که معلمان نباید راه حل های خود را به شاگردان تحمیل کنند و در عین حال لازم است تا الگویی برای شیوه تفکر باز برایشان ایجاد کنند و علاقه مندی به آزمایش را در آنها تقویت کنند. آنگاه معلم می تواند شرایطی را به وجود آورد که خلاقیت پدیدار شود؛ یعنی دانش آموزان را با اندیشه های ناهماهنگ و آنچه متناقض به نظر می آید، به واکنش وادار کند و به کودکان تکالیفی بحث انگیز بدهد.
علاوه بر آن قابلیتهای اجتماعی و عاطفی تاثیر قاطعی در این زمینه دارند. برای بچه کافی نیست که فقط چیزهایی دربارهی لمس «بد» و «خوب» بداند بلکه او نیاز به خود آگاهی دارد تا بفهمد چه زمانی در موقعیت نامناسب یا ناراحت کننده قرار دارد. او باید آنقدر اعتماد به نفس داشته باشد که بتواند حتی در مقابل فرد بزرگسالی که سعی دارد از او سوءاستفاده کند جسورانه بایستد و از خود محافظت کند. یک بچه همچنین نیاز به روش هایی برای جلوگیری از سوء رفتار فرد خلافکار دارد، هرگونه عملی اعم از فرار تا تهدید به لو دادن او.
براساس همین دلایل، برنامههای مفصل آموزشی به بچهها یاد می دهند که چگونه بر خواسته های خود تاکید ورزند و به جای کناره گیری، بر احقاق حقوق خود پافشاری کنند و حد و مرز خود را بشناسند و از آنها دفاع کنند. بنابراین موثرترین برنامه ها علاوه بر ارائه اطلاعات جامع در مورد سوء رفتار جنسی، شامل آموزش مهارت های اجتماعی و عاطفی اساسی است. این برنامه ها به کودک یاد می دهد که روش های مثبت تری را برای حل کشمکش های درونی خود بیابد، اعتماد به نفس بیشتری داشته باشد، اگر اتفاقی برایش رخ داد خودش را سرزنش نکند، و احساس کند که در حمایت والدین و معلمان خود قرار دارد و می تواند به آنها رجوع کند و اگر اتفاق ناخوشایندی برایش اتفاق افتاد بتواند آن را به دیگران بگوید.
منبع: روانشناسی کودک، بتول جعفری گلستان، چاپ دوم، نوید حکمت، قم 1396
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}