بنده‌­ای که مالش را در راه درست انفاق می‌کند اگر بداند که خداوند متعال دو ملک را موکل کرده است که هر صباحی ندا می­‌کنند: خداوندا! مال هر بخیل را تلف کن و هرکه انفاق کند عوض به او کرامت کن،[1] لحظه­‌ای نمی‌­نشیند و برای دستیابی به خشنودی خداوند، تلاش می‌کند و مطمئناً برای چنین بنده‌ای پاداشی بس عظیم در نظر گرفته شده است که بانو امین در این باب می­‌فرمایند: «پاداش هر عمل بایستی در خور همان عمل باشد، کسی که مال خود را با محبت مفرطی که به مال دارد در راه خشنودی حق تعالی انفاق نماید و به این وسیله خوف فقر را از فقیر به اندازه‌ای بردارد، خداوند خوف از فقر در دنیا و خوف از عذاب اخروی را از وی بازخواهد داشت و او را ایمن می‌گرداند و نیز چون فقیر را به منت نهادن و اینها زجر نمود و وی را محزون نگردانیده، خداوند وی را از حزن و اندوه آخرت ایمن می­گرداند».[2]

البته باید توجه داشت که انفاق کردن آدابی دارد که اگر این آداب رعایت نشود ارزش این عمل گرانبها کاسته می­‌شود.

مرحوم ملا احمد نراقی در کتاب شریف معراج السعاده این آداب را بیان کرده و فرموده‌­اند: «کسی که در راه خدا انفاق مال می‌کند باید بداند که از برای آن آدابی چند است:

یکی آنکه: چون به دل او بگذرد که مالی در راه خدا بدهد و این قصد را بکند بداند که شیطان از آن غافل شده و ملک به دل او نظر افکنده است و فرصت را غنیمت شمارد و به زودی قصد خود را به جا آورد که در تأخیر آفات بسیار و عوایق زمان بی شمار است.

دوم آنکه چون به احتیاج کسی مطلع شود یا گمان برد، پیش از اظهار کردن به او انفاق کند و آبروی او را محافظت کند و نگذارد که مضطر به سؤال شود زیرا که بعد از سؤال، آنچه می­دهد قیمت آبرویی است که ریخته است و احسان تام نیست.

سوم آنکه صدقات خود را در یکی از اوقات شریفه و ازمان فاضله بدهد و آن وقت را از برای بذل و عطا مقرر دارد. مثل روز عید غدیر و ماه ذی الحجه به خصوص دهه اول آن یا ماه رمضان به خصوص دهه آخر آن و مروی است که پیغمبر خدا (ص) جوادترین خلق بود و در ماه رمضان مثل باد تند بود که هیچ چیز را نگاه نمی­داشت.

چهارم آنکه زکات و سایر حقوق مالیه واجبه را آشکار و علانیه بدهد که آن افضل است از پنهان دادن و آنچه از عطاها که منت باشد پنهان دادن آن افضل است.

پنجم آنکه از منت نهادن بر فقیر و ایذای او احتراز کند. و عطایی که به کسی نماید از صفحه‌ی خاطر محو سازد تا در دفتر حسناتش ثبت گردد.

ششم آنکه در وقت دادن تواضع و فروتنی از برای فقیر بکنند.

هفتم آنکه آنچه به فقیری می­دهد به نوعی بدهد که باعث خفت و خواری و خجلت و شرمساری وی نگردد.

هشتم آنکه در راه خدا تصدق می­‌کند، عظیم نشمارد.

نهم آنکه آنچه را در راه خدا بذل می­‌کند، از جمله بهترین اموال و عزیزترین آنها باشد و از حرمت و شبهه دورتر باشد.

دهم آنکه اگر بتواند و قدرت داشته باشد این قدر به فقیر بدهد که رفع فقر او شود و غنی گردد.

یازدهم آنکه بعد از دادن دست خود را ببوسد زیرا که به دستی رسیده است که نایب دست خداست.

دوازدهم آنکه چون به فقیر داد از او التماس دعا کند. زیرا که دعای فقیر در حق او مستجاب می­شود.

سیزدهم آنکه در بذل و عطا استحقاق را منظور دارد و تخم احسان را در شوره زار غیر مستحق ضایع نسازد و به هوس شهرت نام نیک به بذل و بخشش بی جا دست نگشاید.

چهاردهم آنکه ملاحظه ترتیب فقرا را بکند و کسانی را که ثواب عطا به آنها بیشتر است، مقدم دارد. پس مقدم دارد عطای به اهل ورع و تقوی و علم و صاحبان ایمان کامل را بر غیر ایشان».[3]

و خلاصه آنکه در مسیر سیر و سلوک الی الله باید از هیچ تلاش و کوشش فروگذاری نکرد و به این پند جمال الحق، آیت الله پهلوانی تهرانی جامه عمل پوشاند که: «ای سالک! ملاحظه کن. گل چگونه در وقت بهار، هستی خود را در معرض نسیم خوش و بادهای بهاری قرار می‌­دهد و باد بهاری و هوای بهار نیز از رنگ و بو و مستی بخشیدن به او دریغ نمی­‌کند و هرچه می­‌خواهد به او می‌­بخشد. پس تو نیز در بذل هستی خود، چون گل باش. تا تو را نیز رنگ و بویی از دیدار دوست نصیب گردد.»[4]
 
پی‌نوشت:
[1] . محجه البیضا، ج 6، ص 76.
[2] . سرو ناز، گ 303، ص 253- مخزن العرفان، ج2، ص 419.
[3] . معراج السعاده، ص 418- 425.
[4] . جمال آفتاب، ج 4، ص 91.