الف - کاهش میزان توقعات بی جای اعضای خانواده و تقویت بنیه دفاعی آنها در برابر مشکلات

مرد خانواده با اتخاذ شیوه صرفه جویی، از توقعات و انتظارات بی جا و بیش از حد اعضای خانواده می کاهد. معمولا فرزندانی که در مهد وفور نعمت پرورش می یابند، فعالیت قوای دماغی آنها برای رفع موانع ضعیف است و در طوفان حوادث زندگی مانند پرکاهی از این سو به آن سو پرتاب می شوند. معمولا سیل همیشه در سرزمینهای نرم اثر نمی گذارد، سیل حوادث روزگار نیز درباره افراد قوی بی اثر است، ولی افراد ضعیف البنیه و تن پرور را از پا در می آورد.

((بهترین راه پرورش اعتماد به نفس، این است که اطفال را با مشکلاتی که با وضع فکری و جسمی آنها مناسب است، مواجه سازیم. سپس آنها را به طور مستقیم یا غیرمستقیم، مورد حمایت قرار دهیم تا موفق شوند. چنین کاری سبب می شود که آنها به استعدادهای نهفته خویش پی برند و در راه کشف این منبع خداداد، به کوشش پردازند)). [1]


ب - باقی ماندن تمکن مالی برای انفاقهای دیگر

اتخاذ شیوه اعتدال در امور اقتصادی یعنی مبارزه با اسراف کاریها و به هدر دادن ثروتها و سرمایه های اجتماعی و به کار گرفتن آنها در راههای صحیح و مثبت و سازنده، زیرا در اثر حذف هزینه های اضافی در زندگی است که آدمی می تواند امکانات اضافی خویش را در مسیر عمران و آبادی و منافع توده ای اجتماع به کار گیرد.

عن ابی الحسن (علیه السلام ) قال: کان ابی یقول: من الاسراف فی الحصاد والجداد ان یصدق الرجل بکفیه جمیعا وکان ابی اذا حضر شیئا من هذا فراءی احدا من غلمانه یتصدق بکفیه صاح به اعط بید واحدة القبضة بعد القبضة والضغث بعد الضغث من السنبل. [2]

امام رضا (علیه السلام ) فرمود: پدرم می فرمود: از نشانه های اسراف وقت چیدن محصول این است که شخص با دو دست انفاق کند، و هر دو کفش را پر نماید، و پدرم هرگاه می دید، یکی از خدمتگزاران با دو کف پر (دو مشتی ) صدقه می دهد، بر او بانک می زد که با یک مشت بده. از دانه ها یک مشت یک مشت و از خوشه ها یک قبضه یک قبضه (هر چه می خواهی انفاق کنی، به یک نفر اختصاص بده، بلکه به مقدار نیاز به ببخش تا بتوانی رفع نیاز از دیگر نیازمندان نمایی )

معیار شناخت اسراف از دیدگاه امام رضا (علیه السلام ): لیس فیما ینفع البدان اسراف، انما الاسراف فیما اتلف المال واضر بالبدن. [3]

((در مصرف آنچه برای بدن مفید است، اسراف نمی باشد، همانا اسراف در چیزی است که مال را تلف کند و به بدن ضرر زند)).


معیار شناخت صرفه جویی

سئل الرضا (علیه السلام ) عن القناعة؟ فقال (علیه السلام ): القناعة تجتمع الی صیانة النفس، وعزالقدر، وطرح موونة الاستکثار والتعبد لاهل الدنیا. [4]

از حضرت امام رضا (علیه السلام ) سؤ ال شد: قناعت چیست؟

حضرت در پاسخ فرمود: قناعت، جامع صفات خویشتن داری و ارجمندی و آسوده شدن از زحمت فزون خواهی و بندگی در برابر دنیاپرستان است.

((قناعت )) نقطه مقابل ((حرص و ولع )) است که مفهوم آنرا به قرینه مقابلش می توان شناخت. ((حرص )) یک نوع تضاد میان روح و جسم از نظر اشباع نیازهای مادی است. ((حریص )) به کسی می گویند که به قدر کافی جسم او در برابر نیازهای مادی اشباع شده ولی روح او همچنان فقیر و گرسنه است. لذا بدون دلیل در پی ثروت اندوزی بیشتر، در پی انحصارطلبی احمقانه تر و حتی در پی غصب سهم و حق دیگران است.

حریص گاهی که به مراحل بحرانی حرص می رسد و در این راه تمام خواب و استراحت و حتی اخلاق و ایمان خود را می دهد تا در آمد مادی بیشتری از هر طریق که میسر شود، فراهم سازد و سرانجام به موجودی ناتوان و بی اراده که همه چیز خود را از دست داده، تبدیل می گردد، در حالی که هنوز روحا اشباع نشده زیرا آنچه را یافته است. از نظر اشباع روحی ((سرابی )) بیش نبوده است، ولی ((قانع )) کسی است که هماهنگی در میان جسم و روح او برقرار شده، هنگامی که به مقدار کفایت و نیاز بیابد، روح و جسم او اشباه می گردد و بی جهت حرص نمی زند و به حقوق هر کس حمله نمی کند. در حقیقت ((قناعت )) یک نوع بی نیازی روحی و برخورداری از سرمایه اعتماد به نفس و قدرتهای اخلاقی است. [5]

لایستکمل عبد حقیقة الایمان حتی تکون فیه خصال ثلاث:

التفقه فی الدین وحسن التقدیر فی المعیشة والصبر علی الرزایا. [6]

حقیقت ایمان بنده کامل نمی گردد تا اینکه سه صفت را دارا باشد:

بصیرت و ژرف اندیشی در دین، حسن اندازه گیری در دخل و خرج زندگی، صبر و شکیبایی در برابر مصیبتها.

عن ابی الحسن الرضا (علیه السلام ) قال: من لم یقنعه من الرزق الاالکثیر لم یکفه من العمل الا الکثیر، ومن کفاه من الرزق القلیل فانه یکفیه من العمل القلیل. [7]

امام رضا (علیه السلام ) فرمود: کسی که جز به روزی زیاد قناعت نکند، جز عمل بسیار برایش کافی نیست. (پیوسته زیاده طلب و حریص است و هر چه به دست آورد، او را بی نیاز نکند و هر که روزی اندک کفایتش کند، عمل اندک هم کافیش باشد. کمتر چیز دنیا او را بی نیاز سازد، خدا هم به عمل اندک او با داشتن روحیه قناعتش راضی است.

عن ابی الحسن الرضا (علیه السلام ): من رضی عن تعالی بالقلیل من الرزق، رضی الله عنه بالقلیل من العمل. [8]

امام رضا (علیه السلام ) فرمود: کسی که به روزی اندک از خداوند خشنود باشد، خداوند از او به عمل کم، خشنود خواهد شد.


آثار قناعت

1 - پرورش قناعت مانع تن دادن به هرگونه پستی در انسان است.

2 - قناعت، آدمی را از احساس هرگونه ناامنی در زندگی (همچون دلهره و اضطراب ) با ز می دارد و به او فرصت می دهد که با تسلط بر نفس، نیروهای خود را در جهت سازنده به کار اندازد.

3 - روح قناعت به انسان شخصیت اجتماعی می بخشد و او را به احترام حقوق دیگران وامیدارد.

4 - قناعت انسان را در برابر ارتکاب بسیاری از گناهان (ناشی از حرص ) مصون می دارد.

5 - هر که در زندگی قناعت پیشه کند، رنج او کمتر است و خود و خاندانش در آسایش و سبکباری زندگی می کنند.

6 - فرد قانع، اسیر و مقهور جلوه های فریبنده دنیا نیست، بلکه باید وسیعش عیوب دنیا و کیفیت رفع نقایص را کاملا شناخته. مسلم است که خداوند عمل بنده ای را می پذیرد که دلش از تعلق به همه بندهای دنیوی رسته باشد و معمولا اشخاص قانع چون به روزی اندکی که خداوند نصیبشان کرده راضیند، خداوند نیز عمل اندک آنها را می پذیرد.

عن ابی الحسن الرضا، عن ابیه (علیهما السلام ) قال: رفع الی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم ) قوم فی بعض غزواته فقال: من القوم؟ فقالوا: مومنون یا رسول الله.

قال: وما بلغ من ایمانکم؟ قالوا: الصبر عند البلاء، والشکر عند الرخاء، والرضا بالقضاء، فقال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم ): حلماء علماء کادوا من الفقه یکونوا انبیاء، ان کنتم کما تصفون فلا تنبوا ما لا تسکنون ولا تجمعوا ما لا تاءکلون، واتقوا الله الذی الیه ترجعون. [9]

امام رضا (علیه السلام ) فرمود: در یکی از جنگها جماعتی را نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) بردند. حضرت پرسید: این مردم چه کسانی هستند؟

پاسخ دادند: گروه مومنین اند، ای رسول خدا.

حضرت پرسید: ایمان شما در چه مرحله ای است؟

پاسخ دادند: بردباری در وقت بلا، سپاسگزاری در هنگام رسیدن نعمت، و خشنودی به قضا و پیشامد الهی.

حضرت فرمود: این صفاتی که برشمردید، علامات خویشتن داران اهل دانشی است که از کثرت دانش به درجه پیامبران نزدیک شده اند. اگر واقعا همین گونه که گفتند، هستید، پس (از آرزوهای خود بکاهید) و ساختمانی را که در آن سکونت نمی کنید، نسازید و چیزی را که نمی خورید، جمع نکنید و از خدایی که به سوی او بازگشت می کنید، پروا نمایید.

لا یسلک طریق القناعة الا رجلان: اما معبد یرید اجر الاخرة، او کریم یتنزه من لئام الناس. [10]

راه قناعت را جز دو تن نپوید:

یا عابدی که پاداش آخرت طلبد، یا جوانمردی که دامنش از زشتکاری فرومایگان پاک است.

دکتر اسمایلز می گوید: صرفه جویی را نباید امساک اشتباه کرد، زیرا اقتصاد در لغت به معنای میانه روی در فقر و غنا و برزخ بین اسراف و امساک است. اقتصاد شخص را وادار به کرم و احسان می کند، شخص مقتصد مال را فقط برای رفع حوایج می خواهد و آنرا واسطه سعادت مادی می داند، برخلاف امساک کار که نفس را دوست می دارد، و خود آنرا عین سعادت می پندارد. [11]

دکتر ((اسوت، ماردن )) می گوید: برای خوشبخت شدن، اعتدال و میانه روی لازم است. باید دائما مراقب خود باشیم تا در راه زندگی، به طرف افراط و تفریط متمایل نشویم در داستانهای مذهبی خوانده ایم که در جهان دیگر، گناهکاران از راهی عبور می کنند که از آتش سوزاننده تر، از شمشیر برنده تر و از مو باریکتر و لرزانتر است. راه زندگی نمونه ای از آن راه است. چون موی باریک است و اگر احتیاط را از دست بدهیم، کارمان زار می شود، چون آتش سوزنده است که ما چون گناهکاران از پیمودن آن ناچاریم و آنهایی که از پیمودن آن ناتوانند، در صف زندگانی از دیگران عقب می مانند و در جهنم فلاکت جانشان به آتش ندامت می سوزد. [12]

مرحوم شهید مطهری فرموده است:

گویی همیشه راه اعتدال یک خط باریک است که اندکی بی توجهی، موجب خروج از آن است، این که در آثار دینی وارد شده ((صراط)) از مو باریکتر است، اشاره به همین نکته است که رعایت اعتدال، در هر کاری سخت و دشوار است. [13]



پی نوشت:
[1] تربیت کودکان در جهان امروز، ((دکتر بهشتى ))، ص 209.
[2] وسائل الشیعه ، جلد 6، ص 139 - ((باب زکات غلات )).
[3] مکام الاخلاق ((طبرسى ))، باب 3، فصل 3
[4] بحارالانوار، جلد 78، ص 349.
[5] انگیزه پیدایش مذاهب ، ص 134.
[6] تحف العقول ، ص 446 - بحارالانوار، جلد 78، ص 339.
[7] اصول کافى ، جلد 2، ((باب القناعة ))، حدیث 5.
[8] انوار البهیه ، ص 346.
[9] مشکوة الانوار، فصل 7.
[10] بحارالانوار، جلد 75، ص 357 - جامع احادیث الشیعه ، جلد 8، ص 465 - اعلام الدین ، ص 307.
[11] اعتماد به نفس ، ص 186.
[12] اسرار نیکبختى ، ص 101.
[13] نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخیر، ص 93.


منبع: حوزه نت