تعریف اروپایی امریکایی از دین
لائیسیسم، یک چارچوب گفتمانی است که تلاش می کند فهم خاصی از دین ارائه کند و آن را از سیاست منع کند، همان طور که کازانوا استدلال می کند به هزینه محدود کردن حوزه مذهبی، حوزه های سکولار آزاد و بسط داده شده اند.
- نظریه پردازان روابط بین الملل باید به این واقعیت توجه داشته باشند که طبقه بندی های هنجاری و فرهنگی از قبیل سکولار و مذهبی، چگونه در نظام بین الملل به لحاظ سیاسی عمل می کنند. باید توجه داشت که انواع سکولاریسم را نمی توان به قدرت یا منابع مادی تقلیل داد، هر چند آنها نقشی سازنده در ایجاد کارگزارها و کمک به شکل گیری ساختارهای هنجاری بین المللی که در چارچوب آن، این کارگزارها تعامل می کنند، ایفا می کنند.
- انواع سکولاریسم که در سطوح داخلی و منطقه ای بسط داده شده اند در سطح جهانی نیز تاثیرگذار هستند. این سکولاریسم ها منافع، هویت و فهم مشترکی را درباره سیاست و دین منعکس می کنند و قسمتی از پایه فرهنگی و اجتماعی روابط بین الملل را ایجاد می کنند. آنها به شکل گیری منافع و هویت های ملی و فراملی کمک می کنند، به عنوان راهبردهایی برای مدیریت تنوع مذهبی و کثرت گرایی مذهبی عمل می کنند، به ایجاد هویت های گروهی جامع و انحصاری کمک می کنند و بر منازعه و همکاری بین المللی تاثیر می گذارند.
- خصوصیات و ماهیت اجتماعی، تاریخی و فلسفی اشکال سکولاریسم، نشان میدهد که نظریه های واقع گرایی، لیبرالیسم و سازه انگاری روابط بین الملل، حقوق بین الملل و نظم بین الملل که دین را به حوزه خصوصی محدود می کنند، باید دوباره ارزیابی شوند.
- تا این اواخر نوعی توافق یا اجماع، مفهوم " تقدس" برگرفته از یهودیت مسیحیت را از خرد جهانی "سکولار" جدا کرده بود. این توافق، اصطلاحات را به گونه ای تعریف کرده است که به واسطه آن دین و سیاست در حوزه روابط بین الملل مفهوم سازی شده اند. با وجود این، با ظهور قاعده سازی های دیگر درباره تقدس و سکولار، این اجماع نشانه هایی از اضطرار را نشان داده است. این که چگونه به این اضطرارها پرداخته می شود، برای سیاست جهانی امری حیاتی است. در واقع، ادعاها مبنی بر جامع بودن، یا در این ادعا ریشه دارند که مانند لائیسیسم کاملا بر خصوصیات برجسته مذهبی فرهنگی غلبه کرده اند، یا این ادعا که مانند سکولاریسم یهودی مسیحی، کلید نظم سیاسی و اخلاق دموکراتیک را در میراث مذهبی۔ فرهنگی خاص قرار داده اند، که هر دو ادعا غامض و پیچیده هستند.
برای بسط این نکات، استدلال های چارلز تیلور، خوزه کازانوا، ویلیام کونلی و طلال اسد را در مورد سیاست بین الملل مطرح میکنم. انگیزه اصلی گرایش من به سکولاریسم چندگانه را تیلور در کتاب "شیوههای سکولاریسم" فراهم کرد که در آن "اخلاق سیاسی مستقل" انواع سکولاریسم و راهبرد مشترک" سکولاریسم را توصیف می کند که "پیشاهنگ فهم های نسبتا متفاوت امروز از سکولاریسم تلقی می شوند. همچنین، کازانوا زمینه لازم برای بحث در مورد سکولاریسم های چندگانه را با اشاره به دو مسیر لیبرال و مدنی جهوری خواهی جهت مدیریت تمایز حوزه عمومی خصوصی فراهم می کند. کازانوا مانند من و تیلور از این دو سنت انتقاد می کند به این دلیل که " اولا دیدگاه لیبرال، از ترس این که مبادا مذاهب عمومی آزادی های فردی و ساختار تفکیک شده سکولار را تهدید کنند بر لزوم تقلیل دین به حوزه خصوصی اصرار می کند، ثانیا دیدگاه مدنی جمهوری نیز مانند رویکرد لیبرال به لحاظ پیشامدرن، مذاهب عمومی یا مدنی را با جامعه سیاسی یا اجتماعی هم حدود و هم ثغور تلقی می کند. از منظر روابط بین الملل، تاکید کازانوا بر تعصب و جانبداری سه گانه قوم-محور نظریه های سکولاریزاسیون اروپایی امریکایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از دیدگاه او، تعصب نخست به آشکال ذهنی پروتستان از مذهب، تعصب دوم به مفاهیم "لیبرال" سیاست و حوزه عمومی و تعصب سوم به دولت ملی به عنوان واحد سیستماتیک تحلیل مربوط می شود. تاریخ و سیاست دو نوع سنت سکولاریستی را که در سیاست بین الملل تاثیرگذار بوده اند، بررسی کند. لائیسیسم، یک چارچوب گفتمانی است که تلاش می کند فهم خاصی از دین ارائه کند و آن را از سیاست منع کندکونلی نیز با برجسته کردن ویژگی های فرهنگی انواع جدید سکولاریسم اظهار می کند که سکولاریسم رالز و هابرماس به لحاظ فرهنگی از "عقاید خصوصی افرادی ناشی می شود که سنت های اروپایی را مجسم می کنند، همان سنت هایی که از داخل آنها سکولاریسم مسیحی بیرون آمد. طلال اسد ضمن بررسی طبقه بندی های جدید سکولار و مذهبی، فرضیه هایی را مطرح می کند که اشکال غربی سکولاریسم از جمله مفاهیم خاص مذهب، اصول اخلاقی و سیاست بر آنها حاکم است.
این بخش در صدد است تا با توجه به این مقالات، تاریخ و سیاست دو نوع سنت سکولاریستی را که در سیاست بین الملل تاثیرگذار بوده اند، بررسی کند. لائیسیسم، یک چارچوب گفتمانی است که تلاش می کند فهم خاصی از دین ارائه کند و آن را از سیاست منع کند، همان طور که کازانوا استدلال می کند به هزینه محدود کردن حوزه مذهبی، حوزه های سکولار آزاد و بسط داده شده اند. سکولاریسم یهودی-مسیحی نیز خاستگاه گفتمان و رویه ای است که ادعا می کند حوزه سکولار، دستاورد بی نظیر غرب است. این سکولاریسم ها نه متقابلا انحصاری و نه تنها اشکال موجود سکولاریسم هستند. هیچ گونه خط تقسیم آشکار یا ضروری بین آنها وجود ندارد؛ یک فرد یا نهاد ممکن است بطور همزمان منابع را از هر دو سنت به دست بیاورد. البته آنها گفتمان هایی شناور و آزاد نیستند بلکه در میان افراد و گروه های اجتماعی به نظم درآمده اند. در نتیجه، مطالعه سکولاریسم همانند مطالعه ملی گرایی، مستلزم بررسی بافت های تاریخی و رویه های سیاسی و اجتماعی خاص است. یعنی؛ مطالعه این موضوع که چگونه این گفتمان ها رواج یافته اند و چه تاثیراتی به همراه دارند.
منبع: دین و نظریه روابط بین الملل، جک اسنایدر، ترجمه سیدعبدالعلی قوام، رحمت حاجی مینه، چاپ اول، نشر علم تهران ۱۳۹۳
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}