بدون تردید، هدف اصلی از تشکیل خانواده، تولید فرزند است، و در اسلام ازدواج بدون فرزند، چندان جایگاه و ارزش والایی ندارد، زیرا نمی تواند عامل حیات و بقای نسل بشر باشد.

روایات زیادی از پیشوایان دین در توصیه تکثیر نسل و تولید مثل وارد شده است که این روایات (به حسب شرایط زمانی و مکانی ) همچنان اصالت خود را دارد، ولی از آنجا که اسلام دینی جاودانه است، مسلمان باید (تحت عناوین ثانویه ) وضع زندگی خود را بر اساس شرایط (زمانی و مکانی ) که در آن زیست می کند، تنظیم نماید، هرگاه امکانات لازم جهت رشد فکری، اقتصادی، درمانی فراهم نباشد و تربیت فرزند را با مشکلاتی مواجه سازد، بی شک جلوگیری از فرزند بلامانع است، روایات و سیره پیشوایان دین، خود موید این معناست. [1]

عن الرضا (علیه السلام ): قلة العیال احد الیسارین. [2]

امام رضا (علیه السلام ): فرموده است: ((کمی زن و فرزند یکی از دو آسایش است )). (یعنی اگر در آمد کافی ندارد، حداقل عائله اش کم باشد، آسوده تر است ).

معمولا فقها و مراجع تقلید، نظر و فتوای خود را متناسب با شرایط و زمان و مکان در اختیار مقلدین قرار می دهند.


عمل به تعهدها و پیمانها

یکی از امور ضروری که در استحکام بنای خانواده و ایجاد حس همکاری بین اعضای آن، نقش حساسی را به عهده دارد، ((وفای به عهد)) و ((احترام به پیمانها)) است.

اولین اثر رعایت این وظیفه اخلاقی، اعتبار و ارزشی است که به روابط خانوادگی می بخشد. والدین با عمل به قول و قرارها و وعده های خویش، عملا روح و روان فرزندان را متوجه ارزش و حسن فایده این صفت می نمایند.

تاثیر دیگر عمل به عهد و پیمان، فراهم کردن زمینه مساعد برای پیشرفت و به ثمر رساندن برنامه های زندگی است زیرا در سایه عمل به و پیمان همبستگی و اعتماد متقابل بین اعضای خانواده حفظ می شود و همین اصل اعتماد متقابل است که پشتوانه فعالیتها و همکاریهای گوناگون در سطح وسیع خواهد شد.

یکی از دانشمندان گفته است:

((هیچکس نمی تواند دارای یک زندگی حقیقی باشد، مگر اینکه مسئولیت وفای به عهد را احساس کند و مجدانه بکوشد بر طبق آن به عمل بپردازد)).

وفای به عهد، به منزله دینی است که به عهده انسان است. هر کس بخواهد از ننگ بی اعتباری و ورشکستگی اخلاقی بپرهیزد، باید این دین خود را بپردازد و تنها پشتوانه پرداخت آن، برخورداری از تربیت اسلامی و سعی و کوشش متمادی در امور زندگی است.

دانشمندی گوید: ((وظیفه شناسی به منزله ساروجی است که ساختمان اخلاقی انسان را به هم چسبیده نگاه می دارد و بدون آن به قدرت، نه صداقت، نه پاکدامنی، نه سعادت، نه حتی عشق و محبت، هیچکدام ثابت و پایدار نخواهد ماند و اگر این حس در انسان مفقود باشد، تار و پود وجود شخص را از هم می پاشد و او را به بیغوله بدبختی و انزوا می افکند)). [3]

با توجه به این که والدین در برابر قول و قرار خود ضامن هستند و باید آنرا به بهترین وجه ممکن انجام دهند، پیوسته این موضوع حساس را نیز به خاطر داشته باشند که، تا در خود قدرت بر انجام کاری نبینند، بی جهت به فرزندانشان قول ندهند و از آن بعنوان عاملی برای رهایی از بهانه گیری و آرام کردن ایشان استفاده نکنند، بلکه اول توانایی بر انجام ضمانت را در خود بسنجد و خویش را مجهز برای آن کار نمایند، سپس قول دهند تا بعدا متعذر به عذرهای واهی و بی اساس نشوند و با این کار موجبات سلب اعتماد فرزندان را برای خود فراهم نکنند. [4]

مرحوم ((علامه طباطبایی )) فرموده است: ((فرق است بین اینکه انسان سخنی را بگوید که انجام نخواهد داد، و بین اینکه انجام ندهد کاری که می گوید، اولی دلیل بر نفاق است و دومی دلیل بر ضعف اراده است )). [5]

ظاهرا منظور این است که گاه انسان سخنی می گوید که از اول تصمیم دارد انجام ندهد. این یک نوع نفاق است، اما گاه از اول تصمیم بر عمل دارد ولی بعدا پشیمان می شود، این دلیل ضعف اراده است.

خداوند در قرآن می فرماید:

یا ایها الذین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون. [6]

((ای اهل ایمان! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!!!)).

در تفسیر این آیه آمده است:

عدة المومن اخاه نذر، لا کفارة فیه، فمن اخلف فبخلف الله بداء ولمقته تعرض. [7]

((وعده مومن به برادر دینی اش، نوعی نذر است، هر چند کفاره ندارد و هر کس خلف وعده کند، با خدا مخالفت کرده و خویش را در معرض خشم او قرار داده است )).

انا اهل بیت نری ما وعدنا علینا دینا کما صنع رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم ). [8]

((ما خاندانی هستیم که معتقدیم وعده هایی که داده ایم، به منزله دینی است که ادای آن لازم است. همانطور که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) اینچنین رفتار می کرد)).

عن ابی الحسن الرضا (علیه السلام ) قال: اتدری لم سمی اسماعیل صادق الوعد؟

قلت لا ادری.

قال: وعد رجلا فجلس له حولا ینتظره. [9]

امام رضا (علیه السلام ) به کسی فرمود: آیا می دانی که چرا اسماعیل (علیه السلام ) را ((صادق الوعد)) نامیده اند؟

راوی گفت: نمی دانم.

حضرت فرمود: او به مردی وعده داد و یک سال تمام به انتظار او نشست.


 پی نوشت:
[1] وسائل الشیعه ، جلد 14، ص 107، حدیث 3 - بحارالانوار، جلد 103، ص 377، حدیث 6، کافى ، جلد 5، ص 354، حدیث 3.
[2] مسند الامام الرضا (علیه السلام )، جلد 1، ص 293.
[3] اخلاق ((اسمایلز))، ص 254.
[4] قال على (علیه السلام ): لا تضمن ما لا تقدر على الوفاء. ((غرورالحکم ، ص 801))
چیزى را که بر وفا و اداى آن قادر نیستى ، ضمانت مکن .
[5] تفسیر المیزان ، جلد 19، ص 287.
[6] سوره صف / آیه 2.
[7] اصول کافى ، جلد 2، باب خلف الوعد.
[8] بحارالانوار، جلد 75، ص 97 - تحف العقول ، ص 333.
[9] بحارالانوار، جلد 13، ص 388.

منبع: حوزه نت