خلاقیت ذهنی
بدون شک مدیریت افکار و ذهن یکی از مهم ترین اصول تندرستی و سلامتی محسوب می شود. همه ما در زندگی شلوغ و در هم و برهم امروزی دچار استرس و بر هم ریختگی ذهن میشویم.
بدون شک مدیریت افکار و ذهن یکی از مهم ترین اصول تندرستی و سلامتی محسوب می شود. همه ما در زندگی شلوغ و در هم و برهم امروزی دچار استرس و بر هم ریختگی ذهن میشویم. ذهن از قدرت بالایی برخوردار است، به طوری که می تواند روح شما را کنترل و تحت تأثیر قرار دهد. تجربه ثابت کرده هر انسانی که توانایی مدیریت ذهن خود را دارد؛ کمتر دچار استرس و آشفتگی خواهد شد و می تواند خوشبختی و موفقیت را در سطح بالاتری تجربه کند. تحقیقات نشان دادند که اگر فردی به تفکر مثبت باور و اعتقاد داشته باشد، خوشبخت تر و راحت تر و با آرامش خیال بیشتری زندگی می کند و بالعکس فردی که دارای افکار منفی است احتمالا دارای سرنوشت بد و مخربی خواهد بود.انسان بدون تفکر و خلاقیت، نه تنها انسان بلکه موجود زنده محسوب نمی شود. دانش آموزان به مدرسه می آیند تا موانع ذهنی و احساسی شان برطرف شده و توانمندیهایشان را بهتر بشناسند. تحقیقات اثبات می کند درصد بالایی از کسانی که در زندگی دچار اعتیاد به مواد مخدر شده اند، کسانی هستند که در زندگی با افکار منفی و بد همراه شدهاند (ارفعیان، ۱۳۷۱: ۲۰).
تفکر سالم می تواند یک جامعه را به سعادت و نیکبختی برساند و تفکر ناسالم می تواند یک جامعه را به مرز نیستی و نابودی بکشاند. نکته مهمی که در زمینه رشد و بروز خلاقیت وجود دارد این است که بین تفکر و خلاقیت رابطه مستقیمی وجود دارد. اگر ما از تفکر مثبت برخوردار باشیم، این تفکر یقینا باعث رشد روحیه خلاقیت در ما میشود. چرا در کشورهای توسعه نیافته مردم کمتر خلاق هستند؟ چون در آن جوامع فقر مانع رشد تصویر ذهنی درست و مثبت انسانها از خودشان می شود. اما تجربه ثابت کرده که خلاقیت در هر جامعه ای که روح و احساس زندگی وجود دارد، دیده میشود. مثلا در جوامع روستایی ایران عناصر و علائم خلاقیت بسیار دیده میشود که در طول این کتاب به برخی از آنها خواهیم پرداخت. به عنوان مثال در شمال ایران که انواع سبزیها کاشته می شود، برخی از روستائیان مبتکر، گیاهان معطر موجود در آن منطقه را جمع آوری کرده و تقطیر می کردند و قطراتی از آن گیاهان را به لباس های شسته شده اضافه می کردند تا لباس ها بوی عطر گیاه بگیرد. این خاصیت معطر کردن لباسها امروز توسط انواع نرم کننده ها و پودرهای لباسشویی صورت می گیرد. این نشان میدهد روستائیان شمال ایران که در منطقه ای سرسبز زندگی می کردند و از روحیه شاد و پرنشاطی برخوردار بودند، ایده های خلاق فراوانی داشتند که در نوع خود بی نظیر است.
در کل مردمانی که در مناطق خوش آب و هوا زندگی می کنند. یعنی مکان هایی که دارای دریا، درختان سبز، گل و گیاه و.. است، دارای روحیه نشاط و خلاقیت بیشتری هستند. البته این یک اصل ثابت و غیرقابل تغییر نیست. چه بسیارند انسان هایی که در مناطق سردسیر یا حتی بیابانی زندگی می کنند و دارای روحیه خلاق هستند. اما مهم این است که طبیعت به هر صورتی که باشد، الگویی برای تربیت ذهن خلاق انسانهاست. بر همین مبنا توصیه میشود که کلاسهای درس از اتاق های دربسته و کوچک و تنگ که جایی برای نفس کشیدن نیست، بیرون آمده و به فضای باز و پر اکسیژن و طراوت بخش طبیعت منتقل گردد. کلاس خلاق، کلاسی است در دل طبیعت برای درک بهتر خود، خداوند و هستی. کلاسی که باید آمیخته به رنگ و گل و سبزه و برف و باران و رنگین کمان باشد. انسان امروز بیشتر از هر زمانی از لحاظ علم و تکنولوژی پیشرفت کرده است، اما گویا روحیه زندگی، طراوت، شور و شوق در او کمتر شده است و آرزوی بازگشت به دورانی را دارد که همه چیز بوی عطر زندگی میداد. امروز ما کمتر از عطر بوی نان سرمست میشویم و بیشتر از هر زمان دیگر از غذاهای زود آماده میخوریم. آنان بر این باورند که نان همان محصولی است که در فروشگاه ها عرضه می شود، در حالی که همه میدانیم که فرایند تولید نان یک پروسه طولانی، پرزحمت و دشوار است. به همین دلیل بچه ها کمتر ارزش نان را درک می کنند. مشکل دیگر این است که بچه های امروز کمتر میدوند و بیشتر چیپس و پفک میخورند. آنان از همان کودکی احساس خوبی از زندگی کردن ندارند. فقط کافیست در یک درس نمره خوبی نگیرند و یا پایشان پیچ بخورد، در آن صورت احساس نومیدی و بدبختی همه وجودشان را فرا می گیرد. دانش آموزان امروز کمتر نوآور هستند و خیلی وقت ها فراموش می کنند که همین انسانهای خلاق هستند که قطارهای سریع السیر، مایکروویو، اتومبیل خورشیدی، روبات ها و... را ساختند. انسان بدون تفکر و خلاقیت، نه تنها انسان بلکه موجود زنده محسوب نمی شود. دانش آموزان به مدرسه می آیند تا موانع ذهنی و احساسی شان برطرف شده و توانمندیهایشان را بهتر بشناسند. اما آیا با روشهای سنتی می توان کلاسی برای رشد نبوغ و اندیشه ایجاد کرد؟ آیا می توان به آینده شغلی این بچه ها امیدوار بود؟ آیا ما، همه توانمندی هایمان را می شناسیم؟ آیا معلمها با صبر و تلاش به تغییر زاویه دید بچه ها کمک می کنند؟
منبع: جامعهشناسی نخبهپروری، مهرداد ناظری، چاپ دوم، نشر علم، تهران 1396
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}