خانم مری لورتن همیشه در فکر بردن طلای المپیک بود. مری، مدال طلا را با تمام وجود می خواست و با تمام وجود میدید. او با کمک دکتر دنیس وتیلی سناریوی ذهنی خود را با تمام جزئیاتش نوشت. می گویند که مری، تصویر ذهنی مدال طلای المپیک را ده هزار مرتبه در ذهن خود مجسم کرده بود. او خود را بارها و بارها بر سکوی قهرمانی دیده و با خود گفته بود: اینجا بودن حق من است. من خود را در حال فرودی هماهنگ و با شکوه از میله بارفیکس میبینم. میبینم که دستهایم را به نشانه پیروزی به آسمان بلند می کنم. مادرم را می بینم که امتیاز عالی  را به نامم ثبت کرده است. تماشاگران را می بینم که از روی صندلی هایشان برخاسته اند و یکپارچه مرا تشویق می کنند. می بینم که قراردادی سه میلیون دلاری امضا می کنم. کانون توجه مری، فائق آمدن بر میله بارفیکس بود اما او صحنه تخیل خود را در هر دو جهت قبل و بعد از آن می گستراند تا جایی که وقوع کامل رویه او را به روشنی و با چشم های خود می بیند و در عمل هم می بینیم که او به مدال طلا دست پیدا می کند. در واقع، رسیدن به این افتخار برای کسی که قبلا ده هزار مرتبه در ذهن خود به آن رسیده است دشوار نیست. کافی است عملی ده هزار باره را یک بار دیگر تکرار کند (لعلی، ۱۳۸۶: ۳۸).
 
قهرمان شدن چیز دور از دسترسی نیست. هر کسی لیاقت بهترین شدن را دارد. همه به دنیا آمده اند تا بهترین باشند. اگر بسیاری از مردم را می بینیم که بهترین نیستند، به این بر علت است که اولا آنان آموزش های لازم را ندیده اند، دوم اینکه به خود اعتقاد و باور ندارند. آیا در مدارس برای انجام هر کاری و تمرین ذهنی به اندازه ده هزار بار وقت گذاشته می شود؟ در کشورهای توسعه نیافته که ناامیدی و همه چیز را به سرنوشت خود نسبت دادن غالب است، کمتر کسی خود را در قد و اندازه های یک قهرمان می بیند. آنچه امروز در مدارس خلاق به آن نیاز است تربیت ذهن افراد و بالا بردن قدرت صبر برای پیروزی در آنان می باشد. ما باید هزاران بار برای انجام کارها از بچه ها دعوت به عمل آوریم. بچه های امروز از انجام کارها و نرسیدن به هدف در مدت کوتاهی خسته و دلزده میشوند.آیا می توان تلاش، وفاداری و تعهد را به دانش آموزان یاد داد؟ پاسخ مثبت است. یکی از اهداف آموزش در هزاره سوم تربیت انسانهاییست که تلاشگرند و در راه رسیدن به اهدافشان کوشش زیادی می کنند. اگر بتوانیم در کلاسهای درس فضایی ایجاد کنیم که به هر دانش آموز صدها بار فرصت انجام و یا جبران کاری را بدهیم، می توانیم در راستای تقویت ذهن فعال بچه ها قدم برداریم. یکی از معضلات جوامع مدرن این است که بچه ها حوصله و صبر انجام کارها را ندارند و تلاشی برای رسیدن به اهدافشان نمی کنند. اگر بخواهیم خلاقیت به صورت عینی و در عمل در زندگی مردم مورد توجه قرار گیرد باید قدرت تلاش و ایمان به کار را در آنان تقویت کرد. دانش آموزان باید در مسابقه بزرگ زندگی حرف اول را بزنند و تحت هیچ شرایطی عقب نشینی نکنند.
 
اشکال شرکت کردن در یک مسابقه ناجوانمردانه این است که حتی اگر برنده هم شوید، ترم موش صفتی خواهید بود. (لیلی تام لین) گفته می شود یک بار وینستون چرچیل در اواخر عمرش در دبستان دوران کودکی اش یک سخنرانی ایراد کرد. مدیر خطاب به پسر بچه ها گفت: این یک لحظه تاریخی است. وینستون چرچیل معروف ترین سخنور انگلیسی است هر آنچه که او می گوید را یادداشت کنید. سخنرانی او جاودانه خواهد شد. چرچیل بلند شد تا سخنرانی خود را ایراد کند. از روی عینکش نگاهی به جمع حاضر انداخت و گفت: هرگزا هرگز! هرگز! هرگز! امیدتان را از دست ندهید! این جمله را گفت و نشست. بسیاری از دانش آموزان ناامید شدند اما مدیر معتقد بود این جمله، یکی از معروف ترین سخنرانیهای او خواهد شد. اگر بخواهیم تنها یک ویژگی را به عنوان مشخصه بارز وینستون چرچیل در نظر بگیریم، قطعا آن ویژگی پشتکار او بود. او هرگز ناامید نمیشد. این ویژگی او بود که در جنگ جهانی دوم به انگلستان روحیه میداد و باعث میشد که به مبارزه ادامه دهند، در حالی که دیگر کشورها تسلیم شده بودند. پشتکار و مقاومت به معنای محکم و ثابت قدم بودن است. پشتکار یعنی حفظ تعهد، وفاداری و تلاش مداوم (بلانچارد، ۱۳۸۵).
 
آیا می توان تلاش، وفاداری و تعهد را به دانش آموزان یاد داد؟ پاسخ مثبت است. یکی از اهداف آموزش در هزاره سوم تربیت انسانهاییست که تلاشگرند و در راه رسیدن به اهدافشان کوشش زیادی می کنند. تجربه جهان امروز نشان داده است در کشورهایی که خلاقیت را در مدارس در اولویت برنامه های خود قرار می دهند در عمل موفق تر و توسعه یافته تر هستند. هیروشیما را در نظر بگیرید، شهری که در سال ۱۹۴۵ با خاک یکسان شد اما هم اکنون این شهر یکی از مدرن ترین شهرهای دنیاست. کدام عامل، باعث توفیق در این کشور می شود؟ به نظر می رسد مدیریت و آموزش های خلاق، از عوامل اساسی رشد این کشور محسوب می شوند. ژاپنیها ملتی هستند که شاید از هوش انتزاعی بالایی نسبت به بسیاری از کشورها برخوردار نباشند، اما مردمانی خلاق و نوآور هستند. ژاپنیها ملتی هستند که سرآمد توسعه و پیشرفت از نوع آسیایی هستند. آنان هر ساله در مدارسشان بچه ها را برای فردایی بهتر تربیت می کنند. بدون تردید آنان قهرمانانی کم نظیرند. قهرمانانی که یاد گرفته اند به مشکلات نه بگویند و هر کار را تا رسیدن به هدف با سختی و تلاش دنبال کنند.
 
منبع: جامعه‌شناسی نخبه‌پروری، مهرداد ناظری، چاپ دوم، نشر علم، تهران 1396