شگفتیهای مغز انسان
انسان موجودی ست که می تواند از هر دو بخش مغزش استفاده کند. اما عموما بسیاری از مردم فکر می کنند که این امکان وجود ندارد که یک فرد از هر دو طرف مغزش استفاده کند و هر دو بخش را فعال کند.
در این زمینه پرفسور اسپری که در سال ۱۸۹۱ برنده جایزه نوبل است، به نتایج جالبی رسیده است. او در تحقیقاتش متوجه شد که عملکرد مغز انسان براساس عملکرد دو قسمت راست و چپ آن مشخص میشود. در حقیقت اگر فردی هنرمند یا فیزیکدان و یا فضانورد و یا لوله کش باشد بیشتر از یک طرف مغزش استفاده می کند و سمت دیگر کمتر فعالیت دارد.
فهرست پرفسور اسپری همچنین دریافت که وقتی قسمت راست مغز فعال است قسمت چپ مغز در حال استراحت نسبی و یا در حالت مکاشفه قرار دارد. همچنین وقتی قسمت چپ مغز فعال است، قسمت راست مغز بسیار آرام تر و راحت تر است (بوزان، ۱۳۸۸: ۳۲).تفکر تمام مغزی و تجربه ای متفاوت علاوه بر دیدگاه بالا که به استفاده از دو بخش مغز توجه دارد، دیدگاه دیگری وجود دارد، که دقیق تر به همه ابعاد مغز توجه کرده است. اما تحقیقات بعدی پرفسور اسپری نشان داد که انسان موجودی ست که می تواند از هر دو بخش مغزش استفاده کند. اما عموما بسیاری از مردم فکر می کنند که این امکان وجود ندارد که یک فرد از هر دو طرف مغزش استفاده کند و هر دو بخش را فعال کند. یکی از مشکلات آموزش در اکثر نقاط جهان این است که وقتی می بینند دانش آموزی مثلا در موسیقی با استعداد است، فکر می کنند که این فرد نباید در فیزیک و ریاضی باهوش و فعال و زرنگ باشد. پرفسور اسپری اثبات کرد که اگر کسی تصمیم بگیرد که عضلاتی را که ضعیف بودند، تقویت کند، قطعا موفق خواهد شد. این درست مثل کاری است که ما ممکن است در سنین بزرگسالی انجام دهیم. وقتی عضلات دست و پایمان ضعیف است با شرکت در کلاسهای پرورش اندام آنها را تقویت می کنیم. مغز انسان نیز همین مکانیزم را داراست. وقتی یک سمت مغز کمتر فعال شده است، با تمرین، ممارست و کوشش میتوان آن را قوی تر کرد.
سمت چپ مغز به فعالیتهای فکری، نظری و شغلی می پردازد؛ سمت راست مغز به فعالیتهای هنری، خلاق و عاطفی می پردازد اما فرد خلاق می تواند از هر دو بخش مغز نور استفاده کند.
اگر نگاهی به زندگی نوابغ جهان بیندازیم، می بینیم که اکثر آنان دارای توانایی های فراوان و متعددی بودند. مثلا اینشتاین، بتهوون و داوینچی و... این امکان را داشتند که از هر دو طرف مغزشان بهره لازم را بگیرند. لذا آنچه آموزش را در قرن بیست ویک و به تبع آن در قرون آینده متفاوت می سازد این است که بچه ها باید یاد بگیرند از هر دو سوی مغزشان استفاده کنند. یعنی اگر کودکی در یادگیری موسیقی توانمند است، این نمی تواند دلیلی بر پذیرش ضعف او در ریاضیات باشد. انسان توانمندترین موجود در روی کره زمین است و اگر بخواهد می تواند همچون قوی ترین حیوانات مثل شیر و پلنگ قدرت بدنی اش را افزایش دهد و همچنین می تواند همه کرات را تسخیر کرده و آنها را تحت تأثیر خود قرار دهد. هر دانش آموزی در هر سطحی که از لحاظ تحصیلی، علمی و بدنی قرار دارد، ما باید این توانایی را در عدد یک میلیون ضرب کنیم و بگوییم این دانش آموز تا این حد امکان رشد و پیشرفت دارد. منتها آنچه امروز کودکان و نوجوانان را مأیوس از آینده می کند، این است که کارایی آنان با روشهای ناصحیح ارزشیابی می شود و این ارزشیابی های نادرست معیار و شاخص هوش، توانمندی یا ضعف آنان تلقی میشود. در حالی که در مدرسه نابغه ها، ما باید زمینه ای فراهم کنیم که بچه ها قدرت فراگیری بالای خود را درک کنند. ما باید آنان را برای زندگی واقعی تربیت کنیم، نه آنکه از آنان به عنوان موش های آزمایشگاهی استفاده کنیم.
مهارت استفاده از هر دو قسمت مغز باعث افزایش بهره وری انسان می شود. مدرسه مکانی برای بالا بردن بهره وری های کودکان و به فضیلت رساندن آنان است. معلم ها در هزاره سوم کار سختی را در پیش دارند. آنان باید بچه ها را به سوی آینده بهتر سوق دهند. آموزش در این عصر صرفا به معنای پر کردن ذهن بچه ها از اطلاعات محض نیست. ما هرگز به مدرسه نمی رویم تا یاد بگیریم که روش تجربی چیست؟ پایتخت شیلی کجاست؟ و یا ناصرالدین شاه فرزند داشته است یا خیر؟ بلکه هدف استفاده نامحدود از مغز و شکوفایی استعدادها و تواناییهای تک تک بچه هاست. حال چند نکته برای استفاده بهتر از هر دو قسمت مغز پیشنهاد می شود.
تفریح در مدرسه جدی گرفته شود. ، با بچهها به اردو و سفر برویم. و با دانش آموزان هر هفته به استخر برویم. ، معما حل کنیم. جدول حل کنیم. و سفر ذهنی به کهکشانها داشته باشیم. ، موز، نارگیل، گردو، فندق، بادام زمینی، کشمش و شکلات در هر هفته مصرف کنیم. به موسیقی گوش دهیم. و پیاده روی کنیم. ، آموزش ریاضی را با سرگرمی و معما همراه کنیم. ، نقاشی را جدی بگیریم. ، از سبزیجات در هر هفته استفاده کنیم. و کوهنوردی کنیم. ، در یک دفترچه یادداشت کوچک از دنیای اطراف نت برداری کنیم. و شعر بخوانیم. ، با هر دو دست بنویسیم. و فیلم سینمایی تماشا کنیم و آن را نقد کنیم. ، شطرنج بازی کنیم. و به جنگل برویم. | ، به صدای دریا گوش کنیم به زبان انگلیسی، فرانسه، ایتالیایی، روسی، ژاپنی، هلندی و ... یاد بگیریم.
تفکر تمام مغزی و تجربه ای متفاوت علاوه بر دیدگاه بالا که به استفاده از دو بخش مغز توجه دارد، دیدگاه دیگری وجود دارد، که دقیق تر به همه ابعاد مغز توجه کرده است. تفکر تمام مغزی یعنی توجه به اینکه هر انسانی میتواند از همه ی ابعاد مغزش استفاده کند و اگر کسی این توانایی را در خود به ظهور برساند، یک انسان برتر و نابغه خواهد شد. تأکید می شود که در مدارس و خانه بر روی تمام ابعاد مغز دانش آموزان کار شود تا آنان به شکوفایی همه جانبه برسند.
منبع: جامعهشناسی نخبهپروری، مهرداد ناظری، چاپ دوم، نشر علم، تهران 1396
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}