حقوق بشر و کرامت انسان در حکومت امام زمان (ع) (2)

نويسنده: جواد قاسمی قمی




تجلی حقوق بشر در عصر ظهور

با توجه به آن‌چه از انسان‌شناسی قرآن مجید و روایات اسلامی بیان شد، می‌توان نتیجه گرفت که در عصر ظهور و با حاکمیت مطلق امام معصوم(ع) تمام آرزوهای اسلامی در مورد حقوق مشروع انسان‌ها و کرامت آنها به منتهای غایت حفظ خواهد شد و حتی بیش از آن‌چه در فکر و تصور و انتظار بشر بگنجد، آخرین ذخیره الهی به آن جامه عمل خواهد پوشانید. در این‌جا به برخی اشاره می‌کنیم:

1. عدالت و مساوات

عدل، یعنی گذاشتن و قرار دادن هر چیزی در جای خود یا دادن حق هرکس و هر چیزی به او. در احادیث آمده است که امام زمان(عج) جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد و این به این معناست که آن حضرت، عدالت طبیعی و اجتماعی را برقرار و جامعه، جهان، و روابط بشری را بازسازی خواهد کرد. درباره ثروت‌های ملی و عمومی که حق همه است روایاتی داریم که امام قائم(عج) آن را از دست متجاوزان و غاصبان گرفته و میان همه مردم به طور مساوی یا به هر صورت که عدل باشد تقسیم خواهد کرد یا این‌که احکام واقعی خداوند را بیان خواهد کرد. حکومتی مصداق عدل است که امام و حاکم آن جامعه در مسیر عدالت باشد و در زندگی فردی و اجتماعی عدالت را پیشه خود سازد. از این‌رو، قرآن با تکیه بر همین اصل، مأموریت اجرای عدالت را از رهبر آن خواستار شده و به او فرمان می‌دهد که این مأموریت را هم به مردم اعلام کند. پایداری حکومت منوط به عدل و دوری از ظلم است. امام موعود به عنوان رهبر معصومی که تحقق‌بخش عدالت در سراسر جهان خواهد بود، در بالاترین درجه عدالت قرار دارد و روش و منش او کاملاً بر عدالت منطبق است.

2. بازسازی جامعه بشری

در آن زمان، با ظهور حقایق، بشر از پراکندگی فکری و فلسفی و فرهنگی رهایی یافته و دین یا همان جهان‌بینی فلسفی واقعی برای مردم آشکار خواهد شد، فرهنگ آنها رشد یافته و عقل و شعور بشری تکامل خود را به دست خواهد آورد. در حدیث آمده که خداوند با ظهور امام زمان(عج) عقول مردم را کامل خواهد کرد و آنها را به آرزوهای‌شان خواهد رسانید. وقتی عدالت حقوقی (اجتماعی) دوران امام زمان(عج) را با آن‌چه که مزورانه و پوچ در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق‌ها و مقررات دیگر آمده مقایسه کنیم تفاوت هویدا خواهد شد.

3. احقاق همه حقوق و بازسازی آنها بر مبنای دین الهی

عدالت اجتماعی ـ چه در سطح کوچک و ملی و چه در سطح جهانی و منطقه‌ای ـ به خوبی به مرحله عمل و اجرا خواهد رسید. ممکن است تکامل فکری و فرهنگی مردم جهان که در حدیث از آن به کمال عقول بشر (و نه تنها مسلمانان) تعبیر شده سبب شود که خود مردم جهان داوطلبانه، مرزهای سیاسی ـ فرهنگی و نژادی را بردارند. بی‌شک حکومت الهی امام زمان(عج) با این درخواست مردم موافقت خواهد داشت.

4. هم‌زیستی برادرانه، اصل احترام به اراده انسان و اصل مصلحت در اسلام

اگر مصلحت خود مردم به سبب اختلاف‌های طبیعی و جغرافیایی (نه نژادی و عقیدتی) در نوعی استقلال به صورت حکومت یا دولتی تابع اصول عام اسلامی باشد، شاید بعضی از دولت‌ها باقی بمانند، ولی بر حسب ظاهر روایات، بشر در یک تحول و تجربه در آن دوران به جایی خواهد رسید که زیر بار هیچ حکومتی ـ به هر شکل ـ جز حکومت حضرت مهدی(عج) نخواهد رفت.
در حکومت و دولت حضرت مهدی(عج)، نژادپرستی جایگاهی ندارد و دعوت حضرت براساس احکام اسلام است. اسلام هم نژادپرستی را به طور صریح نفی می‌کند. اسلام دین عموم مردم در عصر ظهور است و به قوم و دسته خاصی اختصاص ندارد. اسلام، ملاک‌های جدیدی را برای برتری‌جویی قرار داده است که هیچ ارتباطی با نژادپرستی و عنصریت ندارد:
الف) علم: “قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ”
ب) تقوا: “إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّـهِ أَتْقَاكُمْ”
ج) جهاد: “لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمـُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمـُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّـهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللّـهُ الْمـُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلّاً وَعَدَ اللّـهُ الْحـُسْنَى‏ وَفَضَّلَ اللّـهُ الْمـُجَاهِدِينَ عَلَى‏ الْقَاعِدِينَ أَجْرَاً عَظِيماً * دَرَجَاتٍ مِنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللّـهُ غَفُوراً رَحِيماً”
دعوت حضرت مهدی(عج) و دولت او، جهانی است و این نوع دعوت با نژادپرستی سازگاری ندارد. دولت‌شان دولتی متعادل و مخالف با نژادپرستی است و به سیره حضرت رسول(ص) عمل خواهند کرد. سیره حضرت رسول(ص) هم هرگونه نژادپرستی را نفی کرده است.
پیش‌رفت‌ها در عصر ظهور، معلول عواملی است که یکی از آنها، وجود رهبری معصوم، پاک و منزه از هر نوع عیب است، او فقط وابسته به خداست و به همه ملت‌ها، جمعیت‌ها و نژادها با چشم مهربانی و برابری نگاه می‌کند و فرقی میان اقوام و قبایل قائل نیست. رهبران الهی وابسته به جمعیت ویژه‌ای نیستند و خود را وابسته به خدایی می‌دانند که خالق و رازق همه است و هدفشان آسایش عمومی، آزادی گسترده و تشکیل یک سازمان عدل الهی است که در سایه آن، بشر مانند افراد یک خانواده زندگی کنند و سفید و سیاه با هم برابر و برادر باشند. سرانجام اداره امور جهان در کف باعنایت صالح‌ترین افراد بشر قرار خواهد گرفت و به برکت وجود آن حاکم معصوم الهی، بشریت از آسیب ظلم و ستم نجات یافته و از ترس فقر، پریشانی، ناامنی‌های گوناگون و بی‌عدالتی‌ها آزاد خواهد شد.
در جهان امروز، جهان‌خواران ظلم و فساد را اشاعه داده‌اند و دنیا را پر از بی‌عدالتی کرده‌اند که این امر بی‌شک ظهور منجی عالم بشریت را بشارت می‌دهد.
به اعتقاد شیعه، عدالت واقعی و حقوق بشر تنها به وسیله امام زمان(عج) در جهان محقق خواهد شد و همه ما باید خود را برای این موضوع آماده نماییم.

امتیازات حقوق بشر مهدوی

۱. حقوق بشر مهدوی، جهان‌شمول است و تمام انسان‌ها را شامل می‌شود؛
2. اولویت‌مند است؛
۳. تخلف‌ناپذیر است؛
۴. اختلاف‌ناپذیر است.

احیای کرامت انسانی در پناه حکومت امام زمان(عج)

برخی معیارها و محورهای انقلاب جهانی مهدوی که روشن‌گر تجدید کیان بشری، و بازشناسی و بازیابی کرامت انسانی است:

1. رشد آگاهی انسان

پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند:
تاسعهم قائمهم الذی یملأ الله ـ عزّوجلّ ـ به الأرض نوراً بعد ظلمتها و عدلاً بعد جورها و علماً بعد جهلها؛
نهمین (امام از فرزندان امام حسین(ع)) قائم است که خداوند به دست او سرزمین تاریک (زندگی) را نورانی و روشن می‌کند، و از عدل می‌آکند، پس از دوران ظلم، و علم و دانایی را فراگیر می‌سازد پس از دوران جهل و نادانی.
انسان و کرامت انسانی و جایگاه مناسب انسان درآمیخته با انسانیت‌ها و ارزش‌های والای انسانی، تعبیرهایی است بس بزرگ و پر ژرفا. آیا ممکن است که زندگی بدون انسان، درخشندگی و زیبایی داشته باشد؟ آیا می‌شود که انسان، بدون سعادت و خوش‌بختی، به زیبایی جاودانی و زندگی آرمانی برسد؟
آیا ممکن است انسان بدون شناخت پایگاه و جایگاه خویش و بازشناسی کرامت و ارزش خود و درک نیروها و استعدادها و شناخت مرز نهایی شدن انسانی خویش به کرامت انسانی دست یابد؟ آیا امکان آن هست که زندگی، به خودی خود کرامت از دست رفته انسان را به او باز گرداند و خوش‌بختی و سامان‌یابی آدمی را فراهم سازد؟
انسان، برای دست‌یابی به این کرامت در گام‌های نخست به چند معیار (بینشی و شناختی) نیاز دارد:
1. شناخت خود و درک درست از کرامت انسانی خویش؛
2. راه رشد و تعالی بخشیدن به استعدادهای انسانی برای دست‌یابی به جایگاه و منزلت انسانی؛
3. زدایش موانع راه انسان‌ها و انسانیت‌ها.
این محورها نیاز به شناخت‌های اصولی دارد که در پرتو آن به دانش و آگاهی لازم برسد و راه انجام این محورهای حیاتی را کشف کند. از این‌رو، اسلام از انسان می‌خواهد تا با همه وجود درپی آگاهی و الهام‌گیری از همه چیز باشد تا بتواند هرچیز را انگیزه‌ای سازد برای آگاه‌سازی جان خویش و آماده کردن آن برای دست یافتن به سعادت راستین.
انسان پوینده در سیر پویایی خود بدون شناخت، تکامل نمي‌یابد. نه در بُعد مادی و نه در بُعد معنوی نه در خودباوری و کرامت‌یابی و نه در دیگر باوری و انسان‌شناسی و نه در جهان‌شناسی.
از این‌رو، قرآن و تعالیم حدیثی، همه نیکی‌ها، انسان‌شدن‌ها و کرامت‌یابی‌ها را برای انسان شناسنده و خردورز ممکن می‌داند و هرگونه کیان‌یابی و ماهیت‌جویی را برای انسان نادان دست نیافتنی می‌شناسد، حتی دین‌باوری و خداشناسی، در پرتو شناخت‌وری‌های ژرف ممکن است. اکنون ژرفای این سخن امام علی(ع) نیک روشن می‌شود:
الإنسان بعقله؛
انسان به عقل خویش انسان است.
هم‌چنین معلوم می‌شود که نبود شناخت و عقلانیت اصولی و درست در حقیقت نبود همه ابعاد هستی و کرامت و ارزش آدمی است. امام علی(ع) می‌فرماید:
... فقد العقل فقد الحیات و لا یقاس إلاّ بالأموات؛
فقط خرد به منزله فقدان حیات است و بی‌خرد را جز با مردگان نتوان قیاس کرد.
بنابراین، نخستین گام‌ها در بازگردانی کرامت انسانی آگاهی بخشیدن و تعالی دادن به معرفت و شناخت اوست.
انسان همواره در طول حیات خویش به انواع بردگی‌ها و پستی‌ها، تن داده است. این به خاطر جهل و نادانی به جایگاه و منزلت خود، و جهل به هویت متعالی انسانی خویش، و نیز جهل به پوچی و بی‌ارزشی همه سلطه‌طلبان و برده‌سازان انسان‌ها بوده است.
اگر انسان به خودآگاهی برسد و بداند که چیست و کیست و در دستگاه آفرینش چه منزلتی دارد تن به هر کاری نمي‌دهد و به فرمان هر فرمان‌روایی گردن نمي‌نهد و نقدینه حیات و عمر خویش را برای دست‌یابی به هر کار و کالایی هزینه نمي‌کند.
برای همین معیار حیاتی در بازآوری کرامت انسانی و زنده کردن شخصیت له شده و ساختن دوباره کیان انسانی است که سرآغاز دعوت پیامبران آگاهی و شناخت‌وری است. قرآن از این حقیقت انکارناپذیر چنین پرده برمی‌دارد:
“هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلاَلٍ مُبِينٍ”؛
اوست آن‌که فرستاده‌ای را در میان مردم، ناخوانا و نانویس برانگیخت تا آیات او را برایشان فرو خواند و افکار و کردارشان را پاکیزه سازد و کتاب و حکمت به آنها بیاموزد هرچند پیش از آن در گم‌راهی آشکاری فرو بودند.
امام علی(ع) نیز در تبیین راه کار اصلی پیامبران چنین فرموده است:
فبعث فیهم رسله و واتر إلیهم أنبیاءه، سیتادوهم میثاق فطرته... و ثیروا لهم دفائن العقول؛
خداوند فرستادگان خود را در میان مردمان برانگیخت و پیامبران خویش را پیاپی روانه کرد تا از آنان رعایت میثاق فطری (الهی) را باز طلبند... و نیروهای پنهان خرد آدمی را آشکار سازند... .
آن‌گاه که انسان گنجینه خرد خویش و عقل مغفول و کنار نهاده شده خویش را کشف کرد و آن را به کار انداخت، چراغی فرا راه زندگی خویش می‌افروزد و انسان‌وار و آگاهانه به پهنه زندگی گام می‌نهد و پیروز و سربلند بیرون می‌آید.
بازگشت کرامت انسانی، زمینه‌سازی‌های بنیادین می‌خواهد و تحولات شگرف می‌طلبد. به‌گونه‌ای که گاهی باید کلید زیرساخت‌های اجتماعی دگرگون شود و انقلابی راستین در ماهیت روابط اجتماعی پدید آید. این است که می‌بینیم امام بزرگ انسان و منجی راستین انسان‌ها، امام مهدی(عج) برای سامان‌بخشی به زندگی انسان و بازآفرینی کرامت نابود شده او بی‌درنگ به دگرگونی این زیرساخت‌ها در جامعه بشری دست می‌یازد و انقلابی شگرف در مجموعه روابط اجتماعی پدید می‌آورد تا موانع درونی و برونی تکامل انسانی برطرف گردد و زمینه‌های اصلی رشد و کرامت‌یابی انسان پیدا شود.
از جمله مهم‌ترین زیرساخت‌ها در جامعه بشری، شناخت و آگاهی و رشد دانش و بینش توده‌های انسانی است که در پرتو آن، انسان نخست به بی‌کرانه عظمت و ژرفای ارزش انسانی خویش دست می‌یابد تا پس از این شناخت به بازسازی کیان خویش و جامعه بشری دست زند.
در دوران ظهور و حاکمیت به حق امام مهدی(عج)، دامنه علوم گسترش می‌یابد و انسان‌ها به ژرفای حقیقت خود پی می‌برند. انسان‌ها در پرتو فروغ جهان‌گستر هدایت مهدوی، توان و نیروهای بالقوه درونی خویش را کشف می‌کنند، کرامت انسانی خویش را می‌شناسند، استعدادهایشان را هرز نمي‌دهند، رب و ارباب‌ها و مدیریت‌های دروغین جامعه را کنار می‌زنند، تاریک‌خانه زندگیشان را روشن می‌کنند، همه راه و روش‌های خالص را برای شکوفایی کرامت انسانی به خوبی می‌شناسند و با هدایت امام آن راه‌ها را طی می‌کنند و به اوج والایی و ارزش‌های فراموش شده انسانی می‌رسند.
امام باقر(ع) در سخنی از گستره دانش و بینش در دوران ظهور چنین گفته‌اند:
و تؤتون الحکمة فی زمانه، حتّی أن المرئة لتقضی فی بیتها بکتاب الله تعالی و سنّة رسول الله(ص)؛
در زمان حکومت مهدی(عج) به همه مردم حکمت و علم بیاموزند تا آن‌جا که زنان در خانه‌ها با کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) قضاوت کنند.

2. عدالت‌گستری

زندگی براساس بیداد و زور و تقسیم ناعادلانه منابع ثروت و توزیع ظالمانه امکانات و خدمات رفاهی از بزرگ‌ترین زمینه و عوامل نفی حقوق و کرامت انسان‌هاست. وقتی حق و حقوق‌ها پایمال گردد و هرکس به نصیب و سهم عادلانه خود نرسد، چگونه ممکن است منش و کرامت انسانی پایدار بماند؟ چه بها و کرامتی می‌توان به انسان‌ها ارمغان داد با این‌که همگی حقوق یا بیشر آن نادیده گرفته می‌شود؟
انسان‌ها در پرتو عدالت است که از دام و بند هرگونه استثمار و استعمار می‌رهند و زنجیر هر نوع بردگی را می‌گسلند و به آزادی که از ارکان کرامت انسانی است دست می‌یابند.
امام، منجی بی‌چون و چرای اصل عدالت در سراسر گیتی و همه اجتماعات بشری است که اندکی در اجرای آن فروگذار نمي‌کند و عدالت‌محوری را بر سراسر زندگی انسان حکم‌فرما می‌سازد و آن را حتی به درون خانه‌ها هم‌چون نسیم وارد می‌کند. انسان رنج‌کشیده دوران و له‌شده زیر بار سنگین بیدادگری‌های گسترده را آزاد می‌سازد و کرامت از دست رفته‌اش را دیگر بار به او باز می‌گرداند.
امام صادق(ع) می‌فرماید:
... أما و الله لیدخلنّ (القائم) علیهم عدله جوف بیوتهم کما یدخل الحرّ و القرّ؛
مهدی عدالت را هم‌چنان‌که سرما و گرما وارد خانه‌ها می‌شود وارد خانه‌های مردمان کند و دادگری او همه‌جا را فرا بگیرد.
جامعه بزرگ انسانی از جامعه‌های کوچک خانواده‌ها تشکیل می‌شود و اگر انسان چه زن و چه مرد و چه دیگر اعضای خانواده در خانه و کاشانه خویش ارزشی نداشته باشند و همواره مورد بی‌حرمتی و بی‌کرامتی قرار بگیرند و محیط آرامش و آسایش آنان کانون دلهره، بیم، ناامنی و ناسازگاری شود چگونه می‌توان بها و کرامتی برای انسان تصور کرد؟
در کانون خانواده، بزرگ‌ترها به‌ویژه پدر و مادر باید کرامتی والا داشته باشند و حرمت آنان پاس داشته شود و حریم ارزش‌هایشان رعایت گردد. به راستی کرامت و منزلت پدرها و مادرها ریشه اصلی همه کرامت‌های انسانی است و پاس‌داری از حرمت و جایگاه آنان، پاس‌داشت حرمت و کرامت همه بشریت است؛ زیرا جامعه بشری بی‌استثنا از دامن پدرها و مادرها نشأت می‌یابد و گستره و پهنه زمین را فرا می‌گیرد و جامعه‌های کوچک و محدود و سپس جامعه‌های بزرگ جهانی را می‌سازد. بنابراین، ریشه و خاستگاه اصلی کرامت انسانی، اصالت یافتن خانواده و ارج نهادن به منزلت پدرها و مادرهاست.
بی‌حرمتی به بزرگترها و دید سودجویانه به آنان، بسیار دردناک است و در اجتماعات غربی که از کرامت انسانی و حقوق بشر دم می‌زنند آنان را به عنوان مصرف‌کننده می‌نگرند تا تولیدکننده و این ادعا فقط دروغ و نیرنگ است.
در جامعه‌های صنعتی و سرمایه‌داری غرب چندان رغبتی به تشکیل خانواده و داشتن فرزند ندارند. در برخی از این کشورها تفکر سودجویانه اقتصاد سرمایه‌داری چنان انسان‌ها را از درون تهی ساخته و نظام ارزش‌ها را متزلزل کرده و هر منزلت و کرامت انسانی را از درون اندیشه آنان زدوده است که حیواناتی چون سگ و گربه و... در نظر آنان از فرزندان انسانی باارزش‌تر است. آیا لگدمال کردن کرامت انسانی و ریشه‌سوزی همه ارزش‌های نوع بشری از این بیشتر و بالاتر ممکن است؟
بنابراین، دلیل عدالت‌محوری در انقلاب امام موعود(عج) این است که همواره و در طول تاریخ معیشت و تأمین‌کننده کرامت انسان‌ها به عامل ویران‌گری شخصیت انسانی تبدیل شده است و به جای این‌که همه انسان‌ها را برخوردار سازد و زندگی آنان را تضمین کند به استثمار و ایجاد جامعه طبقاتی پرداخته و دست اکثریت را تهی کرده و جیب اقلیت‌ها را انباشته است.
از مهم‌ترین برنامه‌ها برای زمینه‌سازی، پاس‌داری از کرامت انسانی، حل مسائل اقتصادی و اجرای عدالت دقیق در آن است. ولی غم‌نامه زندگی انسان در مسائل اقتصادی بسیار دردناک است و از عدل‌گرایی در آن خبری نیست. به‌ویژه در نگرش اکثری به اقتصاد که تنها به رشد تولید و افزایش سود می‌اندیشد و از ارزش‌های انسانی و باید و نبایدها در نظام اقتصاد کاملاً تهی است. اکنون با توجه به این سیل بنیان‌کن هستی، روشن می‌شود که چرا در انقلاب امام موعود(عج) بر محور عدالت تکیه شده است و امام انسان‌ها را در نخستین برنامه‌های خویش به عدالت فرا می‌خواند و به اجرای گسترده آن دست می‌یازد.
امام صادق(عج) می‌فرماید:
العدل أحلی من الماء یصیبه الظمئان؛
اجرای عدالت از آبی که شخص تشنه‌لب به آن دست‌رس پیدا کند نوشین‌تر است.
با توجه به ویژگی‌های عدالت مهدوی می‌توان ابعاد کرامت انسانی را روشن کرد؛ یعنی هر انسانی که به هر علتی دچار کاستی و نشیب‌گرایی شده و کیان و حیثیت انسانی خویش را از دست داده است با حل مشکلات او دیگرباره زندگی درخور می‌یابد و با منشی انسانی و سرافراز و شکوه‌مند، هم‌سان دیگران در جامعه گام می‌گذارد.

3. رفاه اقتصادی و امنیت اجتماعی

فقر پدیده‌ای ناهنجار و ویران‌گر است و همه اشکال و سطوحش بر ابعاد حیات انسانی تأثیرهایی ژرف می‌گذارد و به‌طور مستقیم بر کرامت انسانی مؤثر است و شخصیت و منش آدمی را دچار سستی و دگرگونی و یا نابودی می‌سازد.
از پی‌آمدهای بسیار نکوهیده فقر، سلب شخصیت و انزوای اجتماعی است؛ چون فقر حیثیت آدمی و کیان انسانی اجتماعی او را نفی می‌کند و بینوایان را به گوشه‌های گم‌نام و به دور از مراکز اصلی اجتماعی می‌راند و عضو مفید و مؤثر جامعه را به عضوی کنارزده و فراموش شده بدل می‌سازد.
امام علی(ع) می‌فرماید:
فقر مایه فراموش شدن است.
انسانی که کالاهای لازم زندگی را ندارد، همواره در اندیشه سیر کردن شکم و تهیه پوشش برای بدن و دست‌یابی به سرپناه و مسکن و درمان بیماری‌های خویش است و فرصت و فراغتی برای او باقی نمي‌ماند تا به مفاهیم برتر زندگی خود بیندیشد، یا به جست‌وجوی پایگاه انسانی خویش برآید و کرامت نوع انسان را در نظر آورد.
فراموش شدن انسان و نفی کرامت او به انزوای دیگری نیز می‌انجامد و آن دور بودن از مراکز تصمیم‌گیری و مدیریت اجتماعی و دور ماندن از مسائل سیاسی است. تهی‌دستان در اثر جایگاه ناهنجار اجتماعی که بر آنان تحمیل کرده‌اند از حضور اجتماعی و تأثیرگذار در سرنوشت خود و جامعه بسیار فاصله دارند و عددی به شمار نمي‌آیند.
امام علی(ع):
الفقیر حقیر لا یسمع کلامه و لا یعرف مقامه؛
فقیر حقیر است کسی به سخنش گوش نمي‌دهد و قدر و کرامت او را هیچ‌کس نمي‌شناسد.
این خود بیشترین زمینه محرومیت از حقوق اجتماعی و دوری از کرامت و شأن انسانی است؛ زیرا نه می‌توانند حضوری در مراکز اجتماعی و سرنوشت‌ساز داشته باشند و نه زبانی برای اظهار حقوق خود دارند.
امام علی(عج):
الفقر یخرس الفطن عن حجّته؛
فقر زبان انسان زیرک را در بیان برهان و حجت خود از کار می‌اندازد.
فقر نه تنها کرامت انسانی در جامعه را نابود می‌سازد، بلکه کرامت و منزلت انسانی در خانواده خویش را نیز از میان می‌برد. امام علی(ع) می‌فرماید:
من استغنی کرم علی أهله و من افتقر هان علیهم؛
هرکس ثروتمند شود در نظر کسان خود کرامت یابد و هرکس فقیر شود در نظر ایشان خوار گردد.
با این بررسی کوتاه، روشن می‌شود که چگونه فقر، ویران‌گر شخصیت، نااستقراری ایمان، سستی مبانی اخلاقی، خصلت‌های والای انسانی، سلامت جسمانی و نگرانی‌های عمیق روانی است. به این سبب و با توجه به این حقایق انکارناپذیر است که پیشوای آگاه و دل‌سوزی که برای احیای کرامت انسانی قیام می‌کند باید در رستاخیز الهی انقلاب خود، زندگی مادی انسان‌ها را تأمین کند و هرگونه نگرانی و دلهره را از این ناحیه برطرف سازد.
قرآن کریم:
“وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ”؛
ما می‌خواهیم تا به مستضعفان زمین نیکی کنیم و آنان را پیشوایان و وارثان زمین سازیم.
امامت و وراثت مستضعفان، وراثت و امامت در همه بخش‌های اجتماعی است؛ امامت افرادی است که کیان خود را بازیافته‌اند و جایگاه اجتماعی خویش را به دست آورده‌اند و در همه بخش‌ها به‌ویژه بخش‌های اقتصادی امامت و زمام‌داری را از آنِ خود کرده‌اند. مفهوم جامع امامت و پیشوایی مستضعفان که در پرتو رهبری امام بزرگ انسان تحقق می‌یابد، به معنای امامت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، تربیتی و در همه بخش‌های مورد نیاز انسان است.
قدرت‌های سلطه‌گر جهانی با برنامه‌ریزی‌های گسترده و عمیق و در سایه تهاجم فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و نظامی، نخست آزادی فکر و عمل و سپس ارزش و کرامت انسانی را از توده‌های مردم سلب می‌کنند، ولی در حکومت مهدوی همه نیازهای مردم برطرف می‌شود و فقر و کم‌بود از جامعه‌های انسانی رخت برمی‌بندد. با هدایت آن امام بزرگ، انسان‌ها به خود می‌آیند و دیگربار خویشتن خویش را بازمی‌یابند و به کرامت و پایگاه شایسته خود می‌رسند.
امام صادق(ع) فرمود:
إنّ قائمنا إذا قام أشرقت الأرض بنور ربّها... و یطلب الرجل منکم من یصله بماله یأخذ منه زکاته فلا یجد أحداً یقبل منه ذلك و استغنی الناس بما رزقهم الله من فضله؛
هنگام رستاخیز قائم ما زمین با نور خدایی بدرخشد... و شما به جست‌وجوی اشخاص برمی‌آیید که مال یا زکات بگیرند و کسی را نمي‌یابید که از شما قبول کند و مردمان همه به فضل الهی بی‌نیاز می‌گردند.

۴. ارتقاء مدیریت اجتماعی

در دوران زمام‌داری و مدیریت سراسر کرامت و خوش‌بختی انقلاب مهدوی و در نظمی نوین و انسانی، در پرتو هدایت‌های الهی امام بزرگ و تربیت گسترده و فراگیر او، وجدان توده‌ها بیدار می‌شود و انسان‌ها به خود می‌آیند و کرامت از دست رفته و مسخ شده خویش را بازمی‌یابند و انسانیت‌های گم‌شده در کتاب‌ها را هویدا می‌کنند.
تردیدی نیست که انسان، کیان اجتماعی دارد و در جامعه باید به منزلت و جایگاه خود برسد و زندگی اجتماعی هم بدون مدیریت‌های سیاسی و حاکمیت زمام‌داران ممکن نیست. از این‌رو، در سازمان‌یابی کار انسان روی‌کردی جدی به تشکیل حکومت و تأسیس مدیریت ضرورت دارد؛ زیرا آنان که همواره کرامت انسان‌ها را پایمال کرده‌اند و انسانیت‌ها را نادیده گرفته‌اند یا به مسخ انسانیت و دگرگون ساختن انسان‌ها دست زده‌اند، از راه در دست گرفتن زمام مدیریت‌های اجتماعی وارد شدند و به ناحق و با ناشایستگی بر مسند زمام‌داری تکیه زدند و آن را با شیوه‌ها و شگردهای گوناگون راه‌بری کردند و به سمت‌وسویی که خواستند کشاندند. بدین‌گونه بر انسان‌ها حکم راندند و آزادگان را به فرمان‌بری و بردگی کشیدند. آنان با سازوکارهای فرهنگی، تربیتی، تبلیغی، اقتصادی و... انسان‌ها را از خود و کرامت و ارزش انسانی خویش غافل ساختند.
با این توضیح کوتاه روشن می‌شود که از نقطه‌های اساسی در نفی انسانیت‌ و سلب کرامت و منزلت انسان‌ها، مدیریت‌های سیاسی و زمام‌داران بشری است که در دوران پیش از ظهور بر سراسر کره زمین حاکم است. از این‌رو، هیچ مذهب و مکتبی نمي‌تواند به کرامت انسانی بیندیشد و سعادت و منزلت او را بخواهد، ولی فلسفه سیاسی نداشته باشد و دولت‌ها و حکم‌فرمایان خودکامه و فاسد و دیگر مراکز قدرت اجتماعی را به حال خود رها کند.
بنابراین، برای رهایی انسان از این همه بی‌هویتی و خودفراموشی باید اساس مدیریت‌های سیاسی و زمام‌داری‌های فاسد و غیرانسانی واژگون شود و مدیریتی الهی ـ انسانی جای‌گزین آنها گردد تا دو راه اصلی فراروی آدمیان بگشاید:
الف) با شیوه‌های گوناگون منزلت و پایگاه ناشناخته و فراموش شده انسانی را به او بشناساند و معرفت او را در این زمینه تعالی بخشد و از انسان‌های بی‌هویت و خودباخته و برده‌وار انسان‌هایی باکرامت و هویت و خودباور و مستقل بسازد.
ب) راه‌های رسیدن به انسانیت‌های راستین و ارزش‌های متعالی و کرامت از دست رفته انسانی را به او بنمایاند و موانع این راه دشوار و حیاتی را از سر راه او بردارد. این سخن والای امام علی(ع) به همین جهت ناظر است:
... فإنّ الرعیّة الصالحة تنجو بالإمام العادل ألا و إنّ الرعیّة الفاخرة تهلك بالإمام الفاخر؛
بی‌گمان رعیت صالح به وسیله امام عادل نجات می‌یابد بدانید که رعیت فاجر به وسیله امام تبه‌کار هلاک می‌شود... .
این دو امر مهم در دولت کریمه و انسانی امام مهدی(عج) به طور بنیادین برآورده می‌شود؛ زیرا آن امام بزرگ مانند همه پیامبران و رهبران الهی، نخست به گسترش آگاهی در سطح توده‌های بشری دست می‌یازد و همگان را آگاه می‌سازد و جایگاه انسان را به انسان‌ها معرفی می‌کند و مغزها را به تفکر و بازنگری وا می‌دارد. هم‌چنین شوکت جباران را درهم می‌شکند و سراب‌های دروغین ساخته نظام‌های سیاسی بشری و بافته‌های بی‌محتوای فرهنگ‌های شیطانی را برملا می‌سازد. پس به جای آن‌همه دروغ و خودفراموشی که به انسان‌ها تزریق شده بود، حقایق ناب و شناخت‌های راستین وحیانی را به بشریت عرضه می‌کند. در پرتو چنین شناخت‌هایی اصیل و باورهایی انکارناپذیر، بشریت به دانایی و توانایی دست می‌یابد و ارزش و بهای خویش را می‌شناسد و در راه رشد و تعالی بخشیدن به آن تلاش می‌کند.
پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند:
الإئمّة بعدی إثنی عشر، أوّلهم أنت یا علیّ و آخرهم القائم، الذی یفتح الله عزّوجلّ علی یدیه مشارق الأرض و مغاربها؛
امامان پس از من دوازده تن هستند. نخستین آنها تو هستی یا علی، و آخر ایشان قائم است که به دست او خاور و باختر زمین گشوده می‌گردد.
تشکیل دولتی جهانی و فراگیر (دربر گیرنده همه بخش‌های کره خاکی) از اهداف اصلی و درنگ‌ناپذیر امام موعود است. در پرتو این حاکمیت الهی ـ انسانی، حاکمیت از آنِ صالحان و مستضعفان است. همه حاکمیت‌ها از اریکه قدرت به زیر کشیده می‌شوند و همه سیاست‌مداران خودکامه و یاوه‌گو و سلطه‌طلب و گماشتگان سرمایه‌داری جهانی کنار زده می‌شوند و راه برای هرگونه شکوفایی و آزادی گشوده می‌گردد. این‌همه در راستای اعتلای انسان و بازگرداندن انسانیت‌های اصیل و بازآفرینی کرامت از دست رفته انسان‌ها صورت می‌گیرد.

۵. رفع موانع پیش‌روی احیای کرامت

کرامت بشریت از آغاز تا کنون به دست انسان‌نماها پایمال شده و انسان‌ها این چنین سقوط کرده‌اند و به زور بدسیرتان آدمی استثمار شده‌اند.
بنابراین، انسان، تباه‌گر کرامت انسانی می‌شود. هیچ‌گاه موجود دیگری از کره دوردستی نیامده است تا کمر به نابودی انسان ببندد و او را از راه‌کار خویش باز دارد.
با توجه به این واقعیت تردیدناپذیر که سراسر تاریخ انسان گواه آن است، مصلحی راستین باید ظهور کند و در گام نخست کار این انسان‌نماهای حیوان‌صفت را یکسره کند و همه موانع راه را با قاطعیت بردارد. وگرنه راه او و برنامه‌هایش از آغاز شکست خواهد خورد.
با توجه به این حقایق، جنگ و نبرد، از انسانی‌ترین و حیاتی‌ترین و کرامت‌بخش‌ترین برنامه‌های امام بزرگ انسان حضرت مهدی(عج) است. او نخستین موانع راه را برمی‌دارد و انسان‌ها را آزاد می‌سازد. سپس آنان را به حرکت و پویایی در مسیر انسانیت فرا می‌خواند. پس جنگ و نبرد او با کرامت‌کُشان جامعه بشری است و رهایی‌بخش همه مظلومان و محرومان، و جنگ او با جنگ است.
شمشیر امام مهدی(عج) برای انتقام است. انتقام از جانیان تاریخ، شمشیری است بر گردن همه ستم‌پیشگانی که چون گرگان درنده، خون انسان‌های نجیب و مظلوم را می‌مکند و همواره موانعی بر سر راه بشریتند و شمشیری است برای پاک‌سازی هر سره از ناسره و ناخالصی از سر راه انسان. و چنان است که امام علی(ع) فرموده است:
و لیطهرنّ الأرض من کلّ غاش؛
امام (مهدی(عج))... زمین را از هر نادرست و خائنی پاک می‌سازد... .

۶. آینده‌نگری

امام صادق(ع) می‌فرمایند:
... إنّ من رجا شیئاً طلبه و من خاف شیئاً هرب منه؛
آن‌کس که به چیزی (رخ‌دادی در آینده) امید دارد، (از هم‌اکنون) به جست‌وجوی آن برمی‌خیزد و هرکس از چیزی (و روی‌دادی) هراس‌ناک است (از هم‌اکنون) از آن می‌گریزد.
ارزش‌مندترین بهایی که می‌توان به انسان‌ها داد، در تصویر آینده انسانی برای اجتماعات کنونی نهفته است.
انسانی که با توجه به سقوط‌ها و نشیب گرایش‌های موجود، کار بشر را تمام شده بداند و انسانیت‌ها را پایان‌یافته بیندیشد، چگونه کرامت و جایگاهی خواهد داشت؟ چگونه می‌تواند بناهایی را که فروریخته یا در حال فرو ریختن است، بازسازی کند و یا آنها را ابقا نماید؟ به این جهت، بهترین راه برای احیای کرامت انسانی روشن کردن مشعل امید در درون او و تقویت حالت انتظار در اندیشه اوست. با انتظار و آینده‌بینی روشن، انسان‌ها نقطه مقاومت را از دست نمي‌دهند و باورهای خود را نسبت به نوع انسانی نگاه می‌دارند و ارزش‌های انسانی را تداوم‌پذیر می‌شناسد و بازآفرینی آن را دست‌یافتنی می‌شمارند.
اگر در هر مکتب و مذهب و هر تفکر انسان‌گرا و انسان‌باوری، سرانجام کار انسان و جامعه‌های انسانی روشن نگردد و از این نظر به جامعه‌ها و افراد، روشنی و هوشیاری و آمادگی لازم داده نشود، بشریت به ناآگاهی و خودباختگی و بی‌اصالتی سوق داده می‌شود.
این تفکر، بیشتر خیانت به بشریت است و بزرگ‌ترین ضربه را به کرامت انسانی وارد می‌کند؛ زیرا مرگ قطعی انسانیت را پیش‌بینی می‌کند و انسانی باقی نمي‌ماند تا کرامتی برایش فرض شود؟!
امام علی(ع) می‌فرمایند:
قتل القنوط صاحبه؛
یأس، مأیوسان را کشته است.
پس باید انسان را به شناختی قطعی از آینده‌بینی اصولی بهره‌مند ساخت و سمت‌وسوی حرکتش را روشن کرد تا کمترین سرگردانی و دودلی در کارش نباشد.
پس تکامل حیات و ایمان به کرامت و ارزش انسان به تصویر آینده زندگی و چگونگی‌های آن بستگی دارد، هم‌چنین آمادگی برای تحولات آینده در حدود آگاهی و حس آینده‌بینی انسان است.
باور آینده و ابعاد انسانی آن، انسان را از دشواری‌ها و رویارویی با ناشناخته‌ها مصون می‌دارد.
یکی از ابعاد مهم انتظار و امید به آینده، نشان دادن گوشه‌هایی از چگونگی زندگی در آینده برای انسان‌های کنونی است تا آن چگونگی‌ها که برخی صددرصد با وضع فعلی متضاد است، قابل تصور و پذیرش باشد. حتی پیش‌آمدهای احتمالی یا آنها که اکنون برای نوع مردم ناممکن به نظر می‌رسد، باید گفته شود تا تحولات بنیادین آینده بیشتر به ذهن‌ها نزدیک گردد و عملی‌تر دانسته شود.
امام علی(ع) فرمود:
إلا و من أدرکها منّا سیری فیها بسراج منیر و یحذو فیها علی مثال الصالحین لیحلّ فیها ربقاً و یعتق رقّاً و یصدع شعباً... فی ستره عن الناس...؛
آن‌کس از ما که دگرگونی‌های آینده را دریابد و مشعل به دست در آن گام نهد و پای در جای پای شایستگان گذارد تا بندها(ی پای انسان‌ها) را بگشاید و اسیران (بشریت) را آزاد سازد و باطل‌گرایان را در پریشانی فرو افکند، پنهان از دیده مردم است... .

نتیجه

باید گفت احیای کرامت و ارزش‌های انسانی در پناه حکومت امام زمان(عج) را می‌توان این‌گونه برشمرد و در این قلمروها بررسی کرد:

1. احیای كرامت‌های ذاتي انسان

موانع از سر راه احیای ویژگی‌هایی مانند عقل، فطرت، اختيار و آزادي اراده كه به گونه‌اي تكوينی در ذات و سرشت انسان نهاده شده و سبب برتري او بر ديگر موجودات هستي گشته است، برداشته می‌شود.
براساس آموزه‌هاي مهدويت، اوج بالندگي و شكوفايي نهايي اين‌گونه كرامت را در روزگار ظهور می‌بینیم. آدمي به فطرت پاك خويش، آزادي واقعي و تكامل خرد دست می‌یابد و جلوه‌گرترين نمونه اين‌گونه كرامت، عقل معاد‌انديش است كه افزون بر اين‌كه غايت فرجامين بشر، يعني كمال معنوي را سرلوحه آمال خويش قرار مي‌دهد، به‌ بهبود زيست دنيوي و عمارت و آباداني دنيا نیز توجه می‌کند.
امام باقر(ع) مي‌فرمايد:
إذا قام قائمنا وضع يده علی رئوس العباد، فجمع بها عقولهم و كملت بها أحلامهم؛
آن‌گاه كه قائم ما قيام كند، دست خود را بر سر بندگان مي‌نهد و بدين وسيله عقول بندگان را جمع مي‌كند و خردهاي آنان را به كمال مي‌رساند.

2. احیای مکارم اخلاقی

اين نوع كرامت براي انسان‌ها، از امور ارزش‌آفرين به شمار مي‌آيد و انسان در پرتو اداي تكاليف شرعي و فرايض الهي، مي‌تواند به آن دست‌يابد. بر اين اساس، هركس بيشتر در اين زمينه تلاش نمايد، با عنايت به آية “إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّـهِ أَتْقَاكُمْ” بيشتر از تكريم الهي بهره‌مند بوده و بر ديگران برتري مي‌يابد.
در حالي‌كه در دوران حاضر و عصر غيبت، موانع بي‌شماري مانند حكومت‌هاي فاسد، عوامل تباه‌كننده شخصيت آدمي و...، پيش روي آدميان در رسيدن به اين‌گونه كرامت قرار گرفته است. در عصر ظهور، اسباب و عوامل گوناگوني بر بالندگي و شكوفايي آن تأثيرگذارند.
بدين‌سان است كه توسعه و رشد آگاهي بشر، وجود رهبر و الگويي شايسته و آگاه به مكان و زمان، اجراي شايسته احكام و حدود الهي، رفاه اقتصادي و معيشتي انسان‌ها، مساوات، سازش‌ناپذيري حضرت در برخورد با انحرافات فكري و مفاسد اجتماعي و...، نيازهاي روحاني و دنيوي بشر را برآورده مي‌سازد و بسياري از موانع پيش‌روي انسان‌ها را در به‌جا آوردن فرايض و تكاليف الهي و درپي آن پويندگي و بالندگي آنها را فرو مي‌كاهد؛ غل‌ و‌ زنجيرهاي گناه، از دست‌وپاي آدميان گشوده مي‌شود، دروغ‌ و فساد و انحطاط اخلاقي تا مرز نابودي، از جوامع بشري رخت برمي‌بندد، انگيزه‌ انسان‌ها براي تصحيح اخلاق و حق‌جويي بالنده مي‌شود و آدميان با اختيار و اراده خويشتن به كرامت اكتسابي و مقامات عالي معنوي دست مي‌يابند.
پيامبر اكرم(ص) ‌فرمود:
... به (بالمهدیّ) يمحق الله الكذب و يذهب الزمان الكلِب...؛
خداوند به وسيله او [حضرت مهدي(عج)] دروغ را ريشه‌كن مي‌كند و حرص و طمع را از روزگار رخت برخواهد بست.

3. كرامت اجتماعي و رفع ظلم و تبعیض و فساد

خداوند منزلت و شخصيت هرانساني را ارج مي‌نهد و آدميان را به احترام و اكرام یک‌دیگر و رعايت حقوق مادي و معنوي هم فرامي‌خواند. انسان را سزاوار آن مي‌داند كه عدالت راستين دربار‌ه‌اش رعايت شود و هيچ‌گونه استعمار، استثمار، ظلم و ستمي زندگي دنيوي و حرمت او را تباه نسازد.
همواره دوران زيست بشري با ظلمي سياه چون تباه‌سازي شخصيت و كرامت اجتماعي آدميان عجين بوده است. از اين‌رو، دغدغه بسياري از فيلسوفان همانند افلاطون، فارابي، آگوستين و تامس‌‌مور، ترسيم مدينه‌اي فاضله و اصلاح جامعه انساني و حفظ كرامات اجتماعي بشر بوده است، ولي هيچ‌گاه اين انديشه‌ها نتوانسته‌اند بحران‌هاي حوزه انساني را به شكل كامل و جامع پاسخ گويند. با وجود اين، براساس آموزه‌هاي انديشه مهدويت، در عصر ظهور، عدالت راستين در همة ابعاد سياسي، فرهنگي، اقتصادي، حقوقي تحقق خواهد يافت. درپي آن، حكومت‌هاي جور بنيان‌كن مي‌شوند، عقول بشر به نهايت كمال خويش مي‌رسد، اخلاق بندگان كامل مي‌گردد، تبعيض‌ و برتري دين‌ستيزان و ملحدان بر مؤمنان راستين، رو به افول مي‌نهد، شاخصه‌هاي عدالت اقتصادي چون مساوات، آباداني زمين و بازپس‌گيري ثروت‌هاي به يغما رفته، محقّق مي‌گردد. آن‌گاه همگان به يك اندازه، در رفاه و آسايش و امنيت به‌سر مي‌برند، قضاوت‌ها از هرگونه جفا و خطا، پيراسته مي‌شود، دادورزي امام، نيكوكاران و بدكرداران را دربر مي‌گيرد و مهرورزي‌ جای‌گزين كينه‌توزي‌ مي‌گردد. بدين‌سان زمينه‌هاي فساد و تباهي اجتماعي، ستم و حرمت‌شكني انسان‌ها به شدت كاسته مي‌شود و انسان‌ها با احترام به مقام و منزلت يك‌ديگر مي‌نگرند و كرامت اجتماعي براي تمام جوامع بشري حاصل مي‌شود.
بنابراين، در عصر ظهور، اقسام كرامت احیا شده و انسان حقوق مادی و معنوی خویش را بازمی‌یابد. البته باید توجه داشت این‌همه در صورتی است که انسان به اوج بندگی و عبودیت رسیده و در پناه و سایه‌سار حکومت ولیّ خدا، به آن درجه از رشد و کمال و آگاهی رسیده باشد که مدنظر آن حضرت است.
منبع: چهارمین همایش بین المللی دکترین مهدویت