سریال گاندو به کارگردانی جواد افشار با تمام حواشی و سروصداهایی که ایجاد کرد به پایان رسید. فارغ از ضعف و قوت این مجموعه باید ریسک ساخت سریالی با درونمایه جاسوسی و امنیتی از سوی سیما را تحسین کرد. مساله ای که مدتها در این رسانه مغفول مانده بود و اندک آثار پخش شده جسارت لازم را برای نزدیک شدن به موضوع را نداشتند.
 
جواد افشار کارگردان 51 ساله فارغ التحصیل دانشکده صداوسیما در رشته کارگردانی است. او چند سال در برخی آثار از جمله مجموعه "مسافری از ری" به کارگردانی داود میرباقری دستیار بوده و به ساخت فیلمهای کوتاه می پرداخته است. افشار بعدها به ساخت سریال روی آورد. سریال گاندو چهاردهمین سریال در کارنامه این کارگردان بوده است. مجموعه های پر مخاطب "کیمیا" و "آنام" از جمله ساخته های او هستند.
 

درباره ژانر جاسوسی

سریال گاندو همانطور که ذکر شد مجموعه ای در ژانر جاسوسی است. این ژانر در دنیا از محبوبیت بالایی برخوردار و خروجی آثار شاخصی داشته است. گفته می شود پیشینه‌ی ژانر جاسوسی به دوره‌ی فیلم‌های صامت برمی‌گردد. در آن سالها فیلمسازان انگلیسی‌ سری فیلم‌هایی خاص در باره جاسوسان آلمانی می ساختند و در سینماها به نمایش در می آوردند. ساخت فیلم‌هایی در ژانر جاسوسی در زمان جنگ جهانی دوم نیز ادامه و گسترش یافت.

در ژانر جاسوسی اصل، بر طرح معماگونه هویت یک فرد استوار است. در قصه اصلی یا از جاسوس رونمایی می‌شود و از همان ابتدا تماشاگر وی را می شناسد، و یا اینکه داستان با طرح معماهایی اسرار آمیز پیش می رود. از این رو تعلیق از مهمترین اجزای موجود در این ژانر است.

فیلم جاسوسی بدون هیجان معنایی ندارد. از این رو داستان‌های جنایی، سرقت، جعل، فرار و تعقیب و گریز نیز در این گونه‌ی سینمایی فراوان وجود دارد. از مهمترین فیلم های ژانر جاسوسی می توان به "جاسوسی که از سردسیر آمد"، "همه مردان رئیس جمهور"، "جاسوس بازی"، "دشمن ملت" و... نام برد.
 

ژانر جاسوسی در تولیدات ایرانی

در ایران به دلیل ماهیت امنیتی بودن برخی از وقایع و پرونده ها امکان ساخت آثار به صورت مستقل وجود ندارد. عموما فیلمهایی که در این ژانر ساخته شده اند به نوعی با ژانر تاریخی (تاریخ معاصر) پیوند دارند. در سالهای اخیر فیلم "بادیگارد" ساخته ابراهیم حاتمی کیا به صورت غیر مستقیم و فیلم "ماجرای نیمروز" به کارگردانی محمدحسین مهدویان با درونمایه ای تاریخی تا حدی توانستند در این ژانر خودنمایی کنند.

در تلویزیون اما به دلیل فراگیر بودن رسانه و ریسک بالای پرداختن به پرونده های امنیتی-جاسوسی معمولا کمتر به ساخت چنین آثاری رغبت نشان داده شده است.

در چند سال گذشته سریال هایی همچون "شبکه" با مضمون عرفان‌های نوظهور، "هوش سیاه" با موضوع جرائم رایانه ای، "تعبیر وارونه یک رویا" با محوریت مساله هسته‌ای و ترور دانشمندان کشور و "آسمان من" با موضوع امنیت پرواز ساخته و پخش شده اند.

سریال گاندو اما از حیث پرداختن به یکی از حساس ترین پرونده های امنیتی کشور در سالهای اخیر، شاخص ترین اثر سیما در این ژانر به حساب می آید. علاوه بر داستان اصلی این سریال و ماجرای شخصیت اصلی آن یعنی جیسون رضائیان با بازی پیام دهکردی (که در سریال با نام مایکل هاشمیان معرفی شده) که سر و صداهایی را در برخی از رسانه های فارسی زبان خارج از کشور به راه انداخت، درگیر بودن دولت فعلی با این پرونده و ارجاعاتی که بعضا به برخی از دولتمردان در مجموعه داشت، باعث به وجود آمدن حواشی در داخل هم شد. پیامد این حواشی حذف صحنه هایی از سریال بود که نارضایتی دست اندرکاران ساخت آن را نیز در پی داشت.


سایه روشن های گاندو

فارغ از این مسائل اما گاندو نتوانست مجموعه ای منسجم باشد و مولفه های ژانر جاسوسی را به خوبی اجرا و پیاده سازی کند. فیلمنامه این سریال، ماجرای یک پرونده جاسوسی با ابعادی وسیع به لحاظ عمق نفوذ را تبدیل به داستانی پیش پا افتاده و سردستی کرد. گره افکنی و گره گشایی ها در فیلمنامه این مجموعه بسیار ساده از آب درآمدند تا آنجا که ماجرای امنیتی سریال در حد معماهای ساده ای که می شد در یک داستان ملودرام کاربرد داشته باشد، تقلیل پیدا کرد.

 گاندو به صرف سریال بودنش چندین قسمت فرصت داشت تا به شخصیت ها بپردازد و داستان را بپروراند. اما در نهایت دلخوش به چند صحنه با حضور بازیگران خارجی و بازجویی از جیسون رضائیان کرد و در نهایت با چند متلک سیاسی حاشیه هایی به وجود آورد تا در شلوغ کاری رسانه ای جناح ها، ضعف خود را پنهان کند.

یکی دیگر از نکاتی که در این سریال به چشم میخورد جایی بود که داستان علاوه بر پرونده جاسوسی رضائیان وارد موضوعاتی مانند فساد اقتصادی، رانتخواری، آقازاده ها، اختلاس و... شد. در واقع اگر قرار بود به هرکدام از این مسائل به صورت کامل و بدون نقص ورود می کرد باید سریال هایی جداگانه ساخته می شد!

در تعریف نام گاندو آمده: گونه ای از تمساح است که در منطقه سیستان و بلوچستان زیست می کند و برای شکار مدتها در کمین قرار می گیرد. گاندو صبر زیادی برای این کار دارد تا در موقعیتی مناسب با حمله ای برق آسا شکار را به دندان بگیرد. سریال گاندو اما بالعکس صاحب اسمش چندان در موقعیت شکار نظر مخاطبین قرار نگرفت.

در مجموع بعید است گاندو تبدیل به مجموعه ای به یادماندنی شود و اثری قابل اعتنا در کارنامه تلویزیون به حساب بیاید. شاید سپردن این سریال به کارگردانی که مولفه های ژانر جاسوسی را بلد می بود و نویسنده ای که تعلیق، شخصیت پردازی و طرح معما را بهتر طرح می کرد، از گاندو اثری درخور توجه می ساخت.