سيماي رسول اكرم (ص) در انجيل برنابا
سيماي رسول اكرم (ص) در انجيل برنابا
سيماي رسول اكرم (ص) در انجيل برنابا
نويسنده: ابو القاسم عاشوري
اشاره
سيماي رسول اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در انجيل برنابا
1 . خلقت پيامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم)
2 . ارتباط پيامبر اسلام و حضرت آدم (علیه السّلام)
3 . اخبار ظهور پيامبر اسلام از زبان حضرت عيسي (علیه السّلام)، با نام خاص ايشان و نام مسينا
4 . پيامبر اسلام از نسل حضرت اسماعيل (علیه السّلام) است نه اسحاق(علیه السّلام)
5 . عدم وجود پيامبري پس از پيامبر اسلام و ظهور پيامبران دروغين پس از وي
6 . رفع تهمت مرگ حضرت عيسي (علیه السّلام) توسط پيامبر اسلام
7 . رغبت حضرت عيسي در خدمت به پيامبر اسلام و درخواست ظهور ايشان
8 . موضوع پيامبر اسلام و قيامت كه خود داراي زير مجموعههاي بسياري است
اما با توجه به موضوع نوشتار، در اين شماره فقط مطالب مربوط به ظهور پيامبر اسلام و جزئيات مربوط به آن نقل خواهد شد.
بشارت ظهور پيامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم)
«به درستي كه در اشعياء نوشته شده است مثلهاي بسياري كه واجب نيست اينكه بگيري او را به لفظ بلكه به معني، زيرا كه همه پيامبران كه به يكصد و چهل و چهار هزار ميرسند،آنانكه فرستاده ايشان را خداي به سوي جهان، به تحقيق سخن راندهاند به معمّاها و تاريكي، و ليكن زود است بيايد بعد از من لقاي همه پيامبران و پاكان، پس تابان شود چون نور بر تاريكيهاي همة آنچه پيامبران فرمودهاند، زيرا كه او رسول خداست.»1
در فصل 36 هم آمده است که حضرت عيسي ميگويد: «به تحقيق كه پيامبران، همه ايشان آمدند مگر رسولالله، آنكه زود است بعد از من بيايد، زيرا كه خداي اين ميخواهد تا كه من مهيا سازم راه او را. »
ديگر جاي ميخوانيم: «اما در خصوص من، به درستي و به تحقيق آمدهام تا آماده كنم راه را از براي رسول الله كه زود است بياورد خلاصي عالم را وليكن حذر كنيد از اينكه فريب داده شويد؛ زيرا كه زود است كه بيايند پيامبران دروغگوي بسياري كه سخن مرا ميگيرند و انجيل مرا ناپاك مينمايند، آن وقت اندرواس گفت: اي معلّم! براي ما علامتي ذكر كن، تا او را بشناسيم، يسوع جواب داد: به درستي كه او در زمان شما نميآيد، بلكه بعد از شما به چندين سال ميآيد، آن وقتي كه انجيل من باطل ميشود و نزديك است كه سي نفر مؤمن پيدا نشود، در آن وقت خداي بر جهان رحم ميكند، پس ميفرستد رسول خود را كه قرار ميگيرد بر سر او ابر سفيدي تا او را يكي از برگزيدگان خداي بشناسند و همانا زود است كه ظاهر سازد او را براي جهان و زود است كه بيايد با قوّت عظيمي بر فاجران و براندازد بتپرستي را از جهان و به درستي كه من به آن مسرور ميشوم زيرا كه به واسطه او زود است كه ظاهر شود و تمجيد كرده شود خداي و صدق من ظاهر گردد و زود است كه انتقام كشد از آنانكه زود است بگويند كه من بزرگترم از انسان، حق ميگويم به شما، به درستي كه زود است كه ماه او را جواب دهد در خردسالي او و وقتي كه او بزرگ شود، ميگيرد او را در اختيار خود، پس بايد جهان حذر نمايد از اينكه نپذيرد او را، زيرا زود است كه وي بتپرستان را براندازد... و زود است كه بياورد حقي را آشكارتر از ساير پيامبران و زود است كه سرزنش كند هر كه را كه رفتار نيكو نميكند در جهان و زود است كه تحيّت فرستد برجهاي شهر پدران ما بعضي به بعضي از روي خوشحالي، پس هر وقتي مشاهده شود بر افتادن بتپرستي از زمين و اعتراف كرده شود، به اينكه من بشري هستم مانند ساير ناس، پس حق ميگويم كه پيامبر خداي آن وقت ميآيد.»2
در فصل 124 انجيل برنابا، حضرت عيسي (علیه السّلام) خبر از تطهير خرابي انجيل ميدهد و ميگويد: «پس وقتي كه رسول الله بيايد، ميآيد تا تطهير كند هرچه را كه فاجران خراب كردهاند از كتاب من. »
پيامبر اسلام؛ پيامبر رحمت
در فصل 220 نيز بشارت ظهور پيامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) جهت رفع فريب كشته شدن حضرت عيسي (علیه السّلام) بيان شده است.
ظهور پيامبر اسلام با نام مسينا
در فصل 42 آمده است كه حضرت عيسي (علیه السّلام) در جواب برخي لاويها و كتبه كه ميگويند « هرگاه تو نيستي مسينا و نه ايليا و نه هيچ پيامبري، پس چه جهت دارد كه بشارت ميدهي به تعليم تازه و خود را مينمايي بزرگتر در شأن از مسينا»، ميگويد: «به درستي معجزاتي كه خداي آنها را بر دست من ميكند، ظاهر ميكند اينكه سخن ميكنم به آنچه خداي ميخواهد. و من نميشمارم خود را مانند آنكه از او سخن ميرانيد، زيرا كه من لايق آن نيستم كه بگشايم بندهاي جرموق يا دوالهاي نعل رسول الله را كه او را مسينا ميناميد، آنكه پيش از من آفريده شده و زود است بعد از من بيايد و زود است بياورد كلام حق را و نميباشد آيين او را نهايتي. »
در بخش ديگري از انجيل برنابا، حضرت عيسي در پاسخ به زني كه ميگويد: «به درستي كه ما انتظار مسينا را داريم پس وقتي بيايد ما را تعليم ميكند» ميگويد: «اي زن، مگر نميداني كه به ناچار مسينا خواهد آمد» و در ادامه ميافزايد: «اي زن، به من ظاهر ميشود كه تو مؤمنه باشي، پس اكنون بدان اينكه به ايمان به مسينا، همه برگزيدگان خدا زود است كه خلاصي يابند، اكنون واجب شد كه بشناسي آمدن مسينا را، زن گفت: اي آقا شايد تو خود مسينا باشي، يسوع در جواب فرمود: به درستي كه من به راستي به سوي خانه بنياسرائيل، پيامبر خلاصي فرستاده شدهام وليكن زود است كه بعد از من بيايد مسينا كه فرستاده شده خداست براي همه جهان، آنكه به واسطه او خدا جهان را آفريد و در آن وقت سجده كرده ميشود براي خدا در همه جهان و به رحمت رسيده ميشود، حتي اينكه سال يوبيل كه اكنون هر صد سال ميآيد زود است كه آن را مسينا هر سال در هر جا قرار دهد.»4
در فصل 97 نيز وقتي كاهني ميگويد: «چه ناميده ميشود مسينا و كدام است آن علامتي كه آمدن او را اعلان نمايد»، يسوع در جواب ميگويد: «نام مسينا عجيب است، زيرا كه خدا خود وقتي كه روان او را آفريد و در ملكوت اعلي او را گذاشت، خود او را نام نهاد و خدا فرمود: صبر كن اي محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم)،زيرا كه براي تو ميخواهم خلق كنم بهشت و جهان و بسياري از خلايق را كه ميبخشم آنها را به تو حتي اينكه هر كه ترا مبارك ميشمارد مبارك شود و هر كه با تو خصومت كند ملعون ميشود، وقتي كه تو را به سوي جهان ميفرستم پيامبر خود قرار ميدهم به جهت خلاصي و كلمه تو صادق ميشود، حتي اينكه آسمان و زمين ضعيف ميشوند و ليكن دين تو هرگز ضعيف نميشود، همانا نام مبارك او محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است، آن وقت جمهور (همه) مردم صداهاي خود را بلند نموده، گفتند: اي خدا بفرست براي ما پيامبر خود را، اي محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، بيا زود براي خلاص جهان.»
پيامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) داراي دين جهاني
«... حق ميگويم به شما، به درستي كه هر پيامبري هر وقتي كه بيايد، پس به درستي كه جز اين نيست كه فقط از براي يك امت حامل ميشود نشانه رحمت خداي را و از اين است كه سخن ايشان تجاوز نميكند از آن طايفه كه به سوي ايشان فرستاده شدهاند، و ليكن رسول خدا هر وقتي كه بيايد ميدهد خداي به او آنچه را كه او به منزله انگشتري دست اوست، پس حامل ميشود خلاص و رحمت را براي امتهاي زميني، آنانكه تعليم او را ميپذيرند، و زود است بيايد با توانايي بر ستمكاران و براندازد عبادت بتان را به گونهاي كه شيطان رسوا شود، زيرا كه اين چنين خداي وعده نموده به ابراهيم (علیه السّلام)، فرموده: ببين، به درستي كه به نسل تو همه قبائل زمين را بركت ميدهم و همچنان كه اي ابراهيم شكستي بتان را شكستني، نسل تو زود است كه چنين كند. »5
در فصل 97، پس از اظهار ناراحتي حضرت عيسي (علیه السّلام) از تعليم ناپاك شيطان به اينكه او خدا و پسر خداست و دلداري دادن كاهن و والي و پادشاه به اينكه ما خواهيم خواست تا فرمان شاهي به اين صادر شود كه هيچ كس تو را خدا يا پسر خدا نخواند، حضرت عيسي (علیه السّلام)ميفرمايد: «اين سخن مرا تسلّي نميدهد زيرا كه از آنجايي كه اميد نور داريد تاريكي خواهد آمد، و ليكن تسلّي من همان در آمدن پيامبري است كه هر اعتقاد دروغ را در باره من از ميان خواهد برد و آيين او اقتدار خواهد يافت و همه جهان را فرا خواهد گرفت، زيرا كه خدا به پدر ما ابراهيم چنين وعده فرمود و همانا آنچه مرا تسلّي ميدهد آن است كه آيين او را هيچ نهايتي نيست، زيرا كه خدا او را درست نگهداري خواهد فرمود. »
و اكنون ما در سال 2006 ميلادي قرار گرفتهايم، سالي كه 1427 سال از تحقق وعده حضرت عيسي (علیه السّلام) ميگذرد و دين و آيين پيامبر موعود در حال گسترش و جهاني شدن است. البته همانگونه كه خود اين پيامبر در آغاز ظهور با جاهليت آن دوره مواجه بود، امروز نيز دين و آيين ايشان با جاهليت مدرن کنوني مواجه است و برخي دشمنان به جهت پستي و خباثت باطن، كار را به جايي ميرسانند كه شخص و آيين ايشان را با اعمال زشتي همچون ترسيم كاريكاتورهاي موهن مورد هجمه و حمله قرار ميدهند. مستكبراني كه در پشت اعمال كثيف آنان، دستهاي خيانتكاري است كه دائماً در پي فتنهانگيزي ميان مسلمانان و مردمان اديان ديگر، خصوصاً مسيحيان ميباشند، لذا در گفتگوي بين اديان مسيحي و اسلام، اين مسأله قابل توجه است که اگرچه شايد مسأله به صليب كشيده شدن حضرت عيسي (علیه السّلام) مورد قبول جمع زيادي از مسيحيان باشد، اما گويا تمامي آنان به بازگشت وي اعتقاد دارند، همان كه ما مسلمانان نيز بر آن معتقديم. البته ما چنان معتقديم كه حضرت عيسي (علیه السّلام) نيز همراه موعود آخر الزمان مسلمانان خواهد بود، همان موعودي كه امروز ميان بسياري از ساكنان اين كره خاكي به نامهاي مختلف و از جمله منجي آخر الزمان نامش مطرح است و همچون پيامبر موعود عيسوي، پيامآور رحمت و بركت الهي است.
به نظر ميرسد با توجه به اشتراك نظر مسلمانان و مسيحيان در بازگشت حضرت عيسي (علیه السّلام)، اگرچه با كمي اختلاف، اين امر زمينه مناسبي است تا انس و الفت و گفت و گوي ميان اين دو دين الهي هرچه بيشتر گسترش يابد، چرا كه اين امر خود باعث اتحاد و ايستادگي پيروان آنها در برابر دشمنان كنوني خواهد بود.
پی نوشت ها :
1 . انجيل برنابا، مترجم: حيدرقليخان قزلباش (سردار كابلي)، چاپخانه حيدري، سال 1345، فصل 17، ص 73.
2 . همان، فصل 72، ص 167.
3 . همان، فصل 163، صص 313 ـ 312.
4 . همان، فصل 82، صص 183ـ 182.
5 . همان، فصل 43، صص 121ـ120.
منبع : http://www.ikvu.ir
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}