ای الهه ناز
ای الهه ناز
ای الهه ناز
ای, ای الهه ی ناز ,با دل من بساز
کین غم جانگداز, برود ز برم
گر دل من نیاسود,از گناه تو بود
بیا تا ز سر, گنهت گذررم
باز, می کنم دست یاری به سویت دراز
بیا تا غم خود را با راز و نیاز, ز خاطر ببرم
گر, نکند تیر خشمت دلم را هدف
بخدا همچو مرغ پر شور و شعف , ز سویت بپرم
آنکه او ز غمت دلبندت چون کیست
ناز تو بیش از این بهر چیست
تو الهه ی نازی در بزمم بنشین
من تو را وفا دارم بیا که جزء این نباشد هنرم
این همه بی وفایی ندارد ثمر
به خدا اگر از من نگیری خبر, نیابی اثرم
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}