برای رسیدن به اعتماد به نفس راه هایی وجود دارد که انسان با پیمودن آنها اعتماد به نفس پیدا می کند:

1- توکل به خدا؛ انسان باید در همه کارها به خدا توکل و تکیه کند و از او یاری بجوید. کسی که به خدا توکل دارد، هرگز یأس و نومیدی به خود راه نمی دهد؛ زیرا تکیه گاه او بر خداوندی است که قادر بی نهایت و شکست ناپذیر است. توکل به خدا، انسان را از انواع وابستگی ها، که سرچشمه ذلت است، نجات می دهد. توکل به خدا موجب خودباوری شخص می شود.

در سایه توکل به خدا آدمی دارای اعتماد به نفس بالا شده و به سرچشمه فیض الهی متصل می شود و پشتکار و توانایی های او بیشتر می گردد. ایمان بنده در صورتی درست می شود که تنها توکل به خداوند نماید و در عین حال که در تحصیل اسباب ترقّی و کمال، جدّیت می کند، تنها خداوند را سرچشمه همه کارها و قادر و توانای بر هر چیز بداند.

امام علی علیه السلام می فرماید:

لا یصدَّقُ ایمانُ عَبدٍ حتّی یکونَ بما فی یدِاللَّهِ اوثقَ مِنهُ بما فی یدِهِ[1]

ایمان بنده ای تصدیق نمی شود، مگر آن که توکل و اعتماد او به آنچه در دست خداست بیشتر از آن باشد که در دست اوست.

انسان به کمک این ایمان، غیرقابل دسترس ترین درها را خواهد گشود و بلندترین قلّه ها را فتح خواهد کرد و گسترده ترین اهداف خویش را محقّق خواهد ساخت.

2- یکی از راه های رسیدن به اعتماد به نفس، دوری از سستی و تنبلی و بی حوصلگی است. کسی که در امر دنیای خود بی رغبت (تنبل) باشد، در امر آخرت (امور معنوی) رغبتش کمتر است؛ زیرا معمولًا کسی که برای دنیا کار می کند و زحمت می کشد، یا نتیجه نقدی دارد، یا به فاصله کمی نتیجه خواهد داشت، برخلاف شخصی که برای سفر آخرت خویش عبادت می کند که خداوند مزد عبادت او را ذخیره آخرتش قرار می دهد تا از نعمت های بهشتی به او عنایت فرماید.

در روایت آمده است که روزی حضرت موسی علیه السلام به خداوند عرض کرد:

ای عبادک ابغض الیک فقال الله تعالی عزوجل: من کان جیفة باللیل و بطال بالنهار[2]

پروردگارا! کدام یک از بندگان، نزد تو مبغوض تر می باشد؟ خطاب رسید: کسی که در او این دو خصلت باشد: چون مردار متعفن شبش را در خواب به سر برد و روز بیکار و بی هدف بگردد.

بنابراین، هنگامی که سستی، تنبلی و بی حوصلگی، به صورت یک عادت برای شخص در آید، حربه ای برای سرکوبی موفقیت های او می شود و در مقابل، حرکت و تلاش منشأ تمام سعادت هاست و خیر دنیا و آخرت را برای انسان به ارمغان می آورد و کسانی که در دنیا به مقامات عالیه نایل گردیده اند، در اثر همین همت و تلاش بوده است. سستی و تنبلی از عوامل اخلال در اعتماد به نفس به شمار می روند. امام صادق علیه السلام فرمود:

از بی حوصلگی و تنبلی بپرهیز! زیرا این دو کلید هر بدی هستند. کسی که سستی و کسالت به خرج دهد، حق را ادا نخواهد کرد و کسی که بی حوصلگی کند، بر کار حقی صبر و شکیبایی نمی کند.[3]

3- یکی دیگر از راه های رسیدن به اعتماد به نفس استقلال فکری و نهراسیدن از شکست ها و ناکامی هاست. انسان باید سعی کند استقلال فکری داشته باشد و مشکلات خویش را خود حل کند و کمتر از کسی کمک بگیرد.

حقیقت این است که چرخ زندگی همواره مطابق میل ما نمی چرخد و روزگار بر وفق مراد پیش نمی رود. امام علی علیه السلام می فرماید:

الدهر یومان یوم لک و یوم علیک. فان کان لک فلا تبطر و ان کان علیک فلا تضجر[4]

روزگار دو روز است: روزی به سود تو و روزی به زیان توست. اگر به نفع تو و مطابق میلت بود، سرمستی مکن و اگر به ضرر تو بود، دلتنگ و بی قرار مباش.

دنیا این گونه است؛ شکست و پیروزی و سختی و آسانی و شادی و غم، همراه هم اند. قرآن مجید می فرماید:

فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یسْراً* إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یسْراً[5]

پس همانا با هر سختی آسانی است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:

و اعلَم أَنَّ مَعَ العُسر یسراً و انَّ مَعَ الصَّبرِ النَّصر و انَّ الفَرَجَ مَعَ الکرب[6]

بدان که با سختی ها آسانی است و با صبر، پیروزی و با غم و اندوه، خوشحالی و گشایش است.

حضرت علی علیه السلام می فرماید:

لا یعدِمُ الصَّبورُ الظَّفَر و ان طالَ بِهِ الزَّمانُ[7]

پیروزی از انسان شکیبا و بردبار، جدا نمی شود، هر چند روزگار به درازا بکشد.

گویند: ادیسون برای اختراع برق، هزار آزمایش انجام داد که تنها یکی از آنها به اختراع لامپ انجامید. بنابراین، برای دست یابی به اعتماد به نفس باید هرگز از شکست ها و ناکامی ها نهراسیم و باور داشته باشیم که می توانیم شکست ها را جبران کنیم و همیشه شعارمان این باشد که اگر احیاناً در کاری شکست دامن گیرمان شد، شکست مایه پیروزی است. هر ناکامی، ما را یک قدم به پیروزی نزدیک می کند.

4- موفقیت های روزانه خود را هر چند کوچک و کم اهمیت باشد، یادداشت کنید و علل آن را بررسی و به دنبال موفقیت های بزرگ تر باشید.

5- پس از کسب موفقیت ها هیچ گاه منتظر تأیید دیگران نباشید.

6- همواره سعی کنید با خواسته های نفسانی و عادات بد و ناپسند مبارزه کنید مثل تنبلی، بی حوصلگی، راحت طلبی و...؛ زیرا کسی که از اعتماد به نفس برخوردار است، بر هوای نفس خود چیره می شود.

7- همواره داشتن اعتماد به نفس را به خود تلقین کنید. بعنوان مثال بگویید:

«من می توانم بر مشکلات پیروز شوم. من در امتحان آخر سال قبول می شوم.

من اراده و اعتماد به نفس قوی و پولادین دارم».

8- در تصمیم گیری ها، سرعت عمل داشته باشید و امروز و فردا نکنید، البته عجولانه نیز تصمیم نگیرید (با مشورت و بررسی در جوانب یک کار).

9- کارها را کامل انجام دهید و از نیمه کاری و سرهم بندی اجتناب کنید.

10- این باور را به خود القا کنید که خصوصیات اخلاقی، داشتن استعداد یا کمبود آن، همیشه ارثی نیست و با کوشش می توان همه آنها را به دست آورد.

11- در انتخاب مدل و رنگ لباس، وسایل زندگی و تحصیل، آرایش سر و صورت و ظاهر و... مقلد دیگران نباشید[8].

12- مسئولیت پذیر باشید. اساس تعلیم و تربیت اسلامی بر مسئولیت پذیری استوار است.

امام صادق علیه السلام فرمود:

احمِل نَفسَک لِنَفسِک فَان لَم تَفعَل لَم یحمِلُک غَیرُک[9]

بار مسئولیت خود را خود بر دوش بکش، اگر چنین نکنی، دیگری مسئولیت تو را به عهده نخواهد گرفت.

13- یکی از راه های داشتن اعتماد به نفس، مناعت طبع است. از آن جا که مؤمن، عزیز است، نباید خود را در برابر دیگران خوار و ضعیف جلوه دهد؛ امام علی علیه السلام می فرماید:

درخواست مادی، زبان گوینده را ضعیف می کند، قلب قهرمان را می شکند، انسان آزاده قدرتمند را همچون برده ای ذلیل می گرداند، آبروی انسان را می ریزد و روزی را از بین می برد.[10]

نقل است که روزی جمعی از اصحاب در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بودند.

آن حضرت به آنها فرمود: «یکی از شما با من تعهد کند که این یک دستور را حفظ نماید، من بهشت را برای او ضمانت می کنم.

یکی از اصحاب به نام «ثوبان» عرض کرد: من تعهد می کنم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

«لا تسئل الناس شیئا؛

هرگز از کسی درخواستی مکن». ثوبان پذیرفت و تا آخر عمرش از مردم چیزی نخواست؛ حتی گاهی که سواره بود و تازیانه از دستش می افتاد، به کسی نمی گفت آن را به من بده، بلکه خودش پیاده می شد و تازیانه را بر می داشت.[11]

14- مطالعه در زندگی مردان و زنان بزرگ تاریخ و چهره های موفق، زمینه اعتماد به نفس را در روح انسان فراهم می کند. چرا که آنان در سخت ترین شرایط زندگی، با کمترین امکانات رفاهی، بالاترین افتخارات را برای خود و دین و وطنشان کسب کردند.


پی نوشت ها:
[1] . نهج‏ البلاغه، ترجمه دشتى، حکمت 310 ص 702
[2] . بحارالانوار، ج 13، ص 354، ح 52
[3] . وسایل الشیعه، ج 12، ص 39
[4] . نهج ‏البلاغه، قصار 396
[5] . انشراح/ 5 و 6
[6] . تفسیر نورالثقلین، ص 604، ح 11
[7] . نهج البلاغه فیض‏الاسلام، ص 163
[8] . مدگرایى نوعى خود باختگى و بى هویتى است که مهاجمان فرهنگى سعى در اشاعه آن در میان جوانان مسلمان دارند. مدگرایى باعث مى‏شود جوان از درون تهى شود و توانایى‏هاى اصیل خود را به فراموشى بسپارد و براى جبران کمبود و ضعف‏هاى روانى به شکل دیگران درآید
[9] . وسائل الشیعه، ج 11، ص 122
[10] . میزان الحکمه، محمد محمدى رى‏شهرى، ج 4، ص 339
[11] . داستان دوستان، ج 3، ص 37

منبع: حوزه نت