معرفی

در خیرآباد نیشابور در ۱۳۱۲ هجری قمری، به دنیا آمد. نام مادرش، فاطمه و پدرش، اسدالله بود. اجداد او از سران ایل اسکندری بودند، جد بزرگ وی به ایران آمد، و ریاست را کنار نهاده، زندگی ساده‌ای گزید.

پدر، که محمد تقی را مستعد فراگیری علوم می‌بیند در ۱۸ سالگی برای کسب علم به مشهد می‌فرستد و او سه سال در خدمت شیخ محمد کدکنی (در گذشته ۱۳۵۷ هـ. ق) که از بزرگان علما بود به کسب علم پرداخت. از اواخر سال۱۳۳۳ هـ. ق در محضر درس استاد یگانه ادبیات و بلاغت اسلامی آن زمان در حوزه خراسان یعنی ادیب نیشابوری حاضر شد و بعد از آزمون ورودی که به صورت شفاهی صورت می‌گرفت مورد توجه خاص ایشان قرار گرفت به طوری که خود در ۲۵ سالگی، صاحب حوزه تدریس گردید.[1] در زمستان سال ۱۳۴۷ ش. هنگام رفتن به مدرس به زمین‌خورده دچار شکستگی پا شدند و همین حادثه موجب شد که خانه‌نشین شده و بالاخره در ۲۱ آذرماه ۱۳۵۵ش (بیستم ذی الحجه ۱۳۹۶ هـ. ق) درگذشت و به همت بعضی از شاگردانش در ایوان آخرین غرفه جنوب غربی صحن عتیق (انقلاب) رضوی به خاک سپرده شد. از جمله بزرگترین شاگردان وی می‌توان به دکتر محمدجعفر جعفری لنگرودی حقوق دان بزرگ ایران و اسلام و صاحب تألیفات عدیده در فقه. حقوق و ادبیات و فلسفه حقوق اشاره کرد.[2]
 

اثرگذاری و مؤثر بودن در فرهنگ و ادب عربی

اینکه نیشابور ادیبان و نویسندگان و دانشمندان بسیاری را تقدیم جامعه ادبی و علمی‌کرده‌است جای شگفتی نیست، چرا که نیشابور مرکزی بود برای تربیت انسان‌های فاضل به دلیل داشتن مدارس متعدد، با استادانی عالم که در خود جای داده بود. از جمله مدارس نیشابور در زمان‌های دور که در به وجود آمدن بافت فرهنگی و ادبی نیشابور تأثیر داشت، مدرسه حسان قریشی، در سال ۳۴۹هجری؛ مدرسه ابن حبان تمیمی، ۳۵۴هجری؛ مدرسه دقاقیه، ۳۹۱هجری؛ مدرسه سعیدیه، ۳۹۰هجری؛ مدرسه ساعدیه، ۴۰۲هجری و مدرسه سهل سعلوکی در سال ۴۰۴هجری تأسیس شدند بود، و بسیاری از مدارس دیگر… ادیب از استادان مطرح ادبیات و بلاغت اسلامی بود و صاحب حافظه‌ای نیرومند، درس او سرشار از مناسبت گویی‌ها، اشعار و لطایف ذوقی بود، پس جای شگفتی نیست که شاگردان ادیب به این اذعان کنند، که حضور در محضر ادیب، آفاق دیگری را در برابر چشمانشان گشود و از صرف و نحو و ادبیات مفهوم دیگری را به آنان بخشید و در روح طالب علم جوان، اثر بسزایی داشت.

ادیب نیشابوری در شعری از تحصیلات خود و علوم و فنونی که آموخته سخن می‌گوید:

 
تا شدم استاد علوم عرب عالم انواع و فنون ادب
 
بازگرفتم ره و رسم حساب تا که ربودم قصب از شیخ و شاب[3]
 
رشته‌هایی از علوم که استاد در آن تبحر و یا آگاهی مکفی داشت عبارتند از: ادبیات عرب و فارسی، منطق، فلسفه، ریاضیات، اصول، فقه، رجال، حدیث، تفسیر، طب قدیم، نجوم و غرائب. اما ادبیات عرب، وجه غالب تدریس ایشان بود و متون مختلفی را حدود 60 سال به صورتی کم مانند تدریس نمودند، از جلمه: شرح سیوطی، مغنی، شرح مطول، شرح نظام، حاشیه ملا عبدالله، معالم و مقامات حریری.

حوزه‌های تدریس ایشان متفاوت بود: مسجد ترک‌ها، جامع گوهرشاد، مدرسه‌های سلیمان خان، میرزا جعفر و خیرات خان، آرامگاه شیخ بهایی و در واپسین سال‌های عمر، در منزل مسکونی خود واقع در محله عیدگاه مشهد.
 

ویژگی‌های اخلاقی

خصوصیات ادیب دوم، خود کتابی دیگر است؛ چشمان نافذ و قیافه‌ی جدی، محبت پدرانه، تواضع و بی آلایشی، اخلاص در ارادت به ائمه هدی و اولیاء الله و عشق به اعتلای وطن و … از او چیز دیگری ساخته بود. حافظه‌ای قوی به وسعت مطالعات تمام عمر و تسلط عجیب بر این حافظه نیز از دیگر خوصیاتش بود.«دارای روحیات کم‌نظیری بودند: قناعت، مناعت طبع و استغنا از خلق و در اوایل امر رها کردن موقعیت‌ها و پست‌های پول‌خیز و عمر را دربست و با اخلاص تمام، در خدمت دین گذاشتن».از دریافت وجوهات شرعیه برای گذران زندگی، خودداری می‌کرد و امرار معاش با دریافت حق التدریس اندکی بود که از طلاب می‌گرفت و چون از سال 1341 به عنوان مدرس آستان قدس رضوی مشغول خدمت گردید دیگر حق‌التدریس مرسوم را از شاگردان نگرفت.مردمی زیست و شیفته هیچ جاه و مقامی نگشت؛ زمانی به یکی از کارمندان دولت گفته بود «این میزها مانند زنان روسپی‌اند، هر روز دست کسی هستند، فریفته‌ی آن‌ها نشوید.
 

آثار

مکتوبات استاد اعم از نظم و نثر قبل از سال 1365 هـ.ق. تالیف شده و آن‌چه باقی مانده بر دو دسته است:
 
الف. نظم
به غیر از دیوان اشعار که چهار هزار بیت است، منظومه‌هایی عرفانی از ایشان به یادگار مانده که عبارتند از:

1ـ آیین نامه                 2ـ آسایش نامه                   3ـ حدیث جان و جانان
4ـ ستایش نامه            5ـ طریقت نامه                    6ـ فیروزی جاوید
7ـ گوهر تابنده              8ـ مجمع راز و منبع نیاز         9ـ یعقوبیه

 
ب. نثر:
تاریخ ادبیات عرب. 2ـ تاریخ ادبیات ایران (تا حکیم ناصرخسرو). 3ـ تابش جان و بینش روان (در حکمت الهی). 4ـ البدایه و النهایه (در حکمت). 5ـ گوهرنامه و رساله قافیه. 6ـ آرایش سخن (در علم بدیع).

از تالیفات استاد، مجموعه‌ای شامل تاریخ ادبیات عرب، رساله قافیه، آرایش سخن و چند قصیده و غزل به نام «گوهر دانش» در 1337 شمسی به چاپ رسیده است.


وفات

 در زمستان سال 1347 ش.، هنگام رفتن به مدرس به زمین خورده دچار شکستگی پا شدند و همین حادثه موجب شد که خانه‌نشین شده و بالاخره در 21 آذرماه 1355ش (بیستم ذی الحجه 1396 هـ.ق.) به رفیق اعلی پیوست و به همت بعضی از شاگردانش در ایوان آخرین غرفه جنوب غربی صحن عتیق (انقلاب) رضوی به خاک سپرده شد:
 
از شمار دو چشم یک تن کم
 
 وز  شمار  خرد  هزاران بیش
 
 
کتابخانه‌ی شخصی استاد، بنا به سفارش خودشان، به آستان قدس رضوی اهدا گردید».[4]
 

 

پی نوشت:

[1] ابر شهر، مشاهیر نیشابور، شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری؛ ادیب دوم
[2]  شرح حال استاد ادیب نیشابوری (ادیب ثانی) کتابخانهٔ طهور.
[3]  صدیقی، کلثوم؛ طالبی مظاهری، عمادالدین؛ مقاله بازخوانی اندیشه‌های ادیب ثانی، عربی‌سرای دیریاب نیشابور، دانشگاه شیراز،
[4] برگرفته از: «منتخب اشعار ادیب نیشابوری» به اهتمام فرزندان، چاپ اول، بهار 1380.