- فشردن دست بچه‌ها : معلم خوب، معلمی محبوب و مورد توجه بچه‌ها  است. معلمی که می تواند با حضورش به آنها احساس خوبی از بودن، زندگی و عشق بدهد. یک روش مؤثر دیگر این است که معلم با ورود به کلاس با تک تک آنها دست بدهد و به آنها با دست پراحساس خود، احساس امید و اعتماد به نفس را منتقل کند.
 
- قدردانی از بچه‌ها : یکی از روشهای مؤثر حضور مثبت و ایجاد فضای عاطفی مناسب، قدردانی از بچه‌ها  به شیوه‌های گوناگون است. معلم باید مرتبا از کوچکترین تا بزرگترین اقدامات بچه‌ها  تشکر و قدردانی کند و نباید هیچ کار یا اقدام کوچک آنها را نادیده بگیرد. اگر بچه‌ها  ببینند که در کلاس مفیدند و یا مورد توجه دقیق معلمشان هستند، یقینا پیوندهایشان با کلاس بیشتر میشود.
 
- برخورد مبتنی بر اعتماد: اعتماد و اعتمادسازی، شرط اصلی بیان و ارائه اندیشه ها و احساسات یک فرد است. ما اگر محیطی مبتنی بر اعتماد، خوش بینی، امنیت، عشق، صمیمت و صداقت ایجاد کنیم، دانش آموزان می توانند به شیوه‌های گوناگون در کلاس با سایرین ارتباط برقرار کنند.
 
 - تقویت امید: امید به زندگی، به پیشرفت، موفقیت و آینده اصولی است که هر فرد باید نسبت به آنها ایمان داشته باشد. ایمان به آینده، به فردای بهتر باعث رشد نگرش مثبت کودکان خواهد شد. معلم می تواند با تلاش مضاعف، با اراده و انرژی زیاد فضای کلاس را مملو از احساس امید و موفقیت کند. هیچ چیز بدتر از این نیست که بچه‌ها  دچار سرخوردگی، کسالت، نگرانی و تشویش برای فردای خود شوند و یا اصلا در ذهن به این باور برسند که هیچ چیز قابل تغییر نیست. در کلاس خلاق باید مرتبا تأکید شود که ترس و نومیدی، دشمن روح خلاق بشری است. ما با هر نوع اندیشه ی آلوده و هر احساسی که ما را از رسیدن به فردای خوشبخت دور می سازد، اجتناب ورزیم.
 
 - ایجاد فرصت های برتر: معلم ها نباید به طور مداوم بچه‌ها  را ارزشیابی کنند و یا کارهای آنها را زیر نظر بگیرند. زیر نظر گرفتن، واکاوی رفتارها، و به عبارت خودمانی «موی دماغ شدن» نتایج منفی فراوانی برای کودکان به همراه دارد و آنها را از فضای کلاس، دور می سازد. آنچه در کلاس حائز اهمیت است ایجاد فرآیند خلاق است که بچه‌ها  به شرایط بهتری از لحاظ ذهنی، فکری برسند. این درست است که کلاس درس، کلاس آموزش و یادگیری سرفصل های مشخص آموزشی است. اما وظیفه خطیرتر این کلاسها ایجاد شرایط برای افزایش توانمندی و مهارت کودکان در ورود به جهان پر رمز و راز است.
 
 - جسارت خطر کردن: یکی از مشکلات زندگی در قرن بیست و یک انباشته شدن انواع اضطرابها، هراس ها و عقب نشینی ها در مردم است. بچه‌ها  بعد از فارغ التحصیلی از دبیرستان و یا دانشگاه وقتی وارد بازار کار می شوند چون با واقعیات، فرهنگ و محیط اجتماع ارتباط کمتری داشته اند، در برخورد با هر موقعیتی دچار مشکل یا تعارض میشوند و خیلی سریع اقدام به عقب نشینی می کنند.می توان به دانش آموزی گفت: دلت میخواهد امروز در کلاس سخنرانی داشته باشی یا در بازی گروهی، مدیریت گروهت را عهده دار شوی  سؤالات دو وجهی مشابه میتواند به فرد کمک کند تا تصمیم های درست بگیرد. لذا مهم ترین فعالیت در هر کلاس توجه به مقوله ریسک است. ریسک یعنی خطر کردن و خود را در موقعیتی قرار دادن که نتایج آن از قبل قابل پیش بینی نیست. بچه‌ها  باید بدانند و یاد بگیرند که دنیا مدیون انسانهایی است که به راه های جدید می روند و به نتایج جدید و نویی می رسند. برای تقویت ریسک در کودکان کارهای زیادی می توان انجام داد که برخی از آنها به شرح زیر است:

١- به بچه‌ها  مسئله های خاص، ویژه و متفاوت بدهید و از آنها بخواهید که تا می توانند پاسخ های متفاوت، متنوع و متعدد بدهند.
 
۲- از بچه‌ها  بخواهیم راه حل های عجیب و غریب و خارق العاده به سؤالات بدهند. پاسخهایی که کلیشه ای، سنتی و یکنواخت نباشد.
 
 3- برای ایجاد ریسک فرصت انتقاد را به بچه‌ها  بدهیم. از آنها بخواهیم از خود معلم و سایرین انتقاد کنند.
 
 ۴- به بچه‌ها  فرصت کنجکاوی، بروز و کنکاش موضوعات مختلف را بدهیم.
 
 ۵- از بچه‌ها  بخواهیم در مورد نظریه‌ها و ایده های خود استدلال های منطقی و دقیق ارائه دهند. یکی از مهمترین وظایف معلمها شنیدن و به بحث گذاشتن استدلال های بچه‌ها  است.
 
 ۶- یکی از روش‌های موفق در زمینه ریسک پذیری، دادن مسئولیت های مختلف به بچه‌ها ست. به طور مثال می توان از یکی از بچه‌ها  خواست با پولی که در کلاس جمع شده به بوفه رفته و برای همه بستنی بخرد. و یا از آنان بخواهید به همراه والدین به فروشگاه رفته و برای مدرسه صابون یا لوازم مورد نظر و مورد نیاز را خریداری کنند.
 
 ۷- بعضی از کودکان روحیه مخالفت کردن دارند. باید به آنها فضایی داده شود تا نظریاتشان را در یک زمینه امن و به دور از هر دغدغه ای بگویند، بهتر است به آنها آزادی عمل و آزادی فکر و اندیشه داده شود اما کار اساسی تر این است که یاد بگیرند با شنیدن نظریات مخالف، به همه دوستان و اعضا کلاس احترام بگذارند.
 
 ۸- در مدرسه مسابقه هایی برگزار کرده که بچه‌ها  مجبور شوند در بازی های دسته جمعی عضوگیری کرده، ضمن مشارکت در کارگروهی، بتوانند تواناییهای خود را در عمل ببینند و باور کنند.
 
 ۹- گاهی نیاز است به کودکان اجازه داده شود تا در کلاس تصمیم گیری کنند. چون گاهی بچه‌ها  توانایی تصمیم گیری قطعی ندارند و دچار دو دلی میشوند. دو دلی پایه ضعف در ریسک پذیری و خطر کردن است. می توان بچه‌ها  را در شرایطی قرار داد که مجبور به انتخاب و تصمیم گیری باشند. در این صورت آنها یاد خواهند گرفت که در زمان های حساس و خاص تصمیم های درست بگیرند. مثلا می توان به دانش آموزی گفت: دلت میخواهد امروز در کلاس سخنرانی داشته باشی یا در بازی گروهی، مدیریت گروهت را عهده دار شوی  سؤالات دو وجهی مشابه میتواند به فرد کمک کند تا تصمیم های درست بگیرد. اگر احساس کردید که برخی از بچه‌ها  در مقابل این سؤالات دچار استرس می شوند می توان کار را برای آنها راحت تر کرد و گفت: دلت میخواهد امروز در کلاس سخنرانی کنی و بعد در سرپرستی گروه، هم بازیهایت هم به من کمک کنی؟ در این صورت استرس تصمیم گیری کمتر شده و کودک به راحتی انتخاب می کند.
 
منبع: جامعه‌شناسی نخبه‌پروری، مهرداد ناظری، چاپ دوم، نشر علم، تهران 1396